گنجور

شمارهٔ ۴۶۳

ای صبا درد من خسته به درمان برسان
یعنی از من بستان جان و به جانان برسان
نامه ذره به خورشید جهان‌آرا بر
تحفهٔ مور به درگاه سلیمان برسان
عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض
آستان بوسی درویش به سلطان برسان
شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز
در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان
سر به سر قصهٔ احوالم اگر گوش کند
زود برگرد و به من مژدهٔ احسان برسان
ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش
نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان
نامه گر کار به جائی نرساند زنهار
تو به فریاد رس او را و به افغان برسان
از پی روشنی دیدهٔ احباب آنجا
بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان
محتشم باز به عنوان وفا مشهور است
قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صبا درد من خسته به درمان برسان
یعنی از من بستان جان و به جانان برسان
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، لطفاً به دردمند من حامله و درمان برسان. به این معنا که از من جان بگیر و آن را به محبوبم برسان.
نامه ذره به خورشید جهان‌آرا بر
تحفهٔ مور به درگاه سلیمان برسان
هوش مصنوعی: ذره (منظور، ذرات کوچک و ناچیز) نامه‌ای به خورشید، که نماد عظمت و روشنایی است، بنویسد و این نامه را به عنوان هدیه‌ای از طرف مور (حشره‌ای کوچک و بی‌ارزش) به سلیمان (پادشاه بزرگ و حکیم) برساند. این تصویر نشان‌دهندهٔ ارتباط میان اشیاء کوچک و بزرگ و تلاش برای رساندن پیام‌های مهم به مقام‌های والا است.
عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض
آستان بوسی درویش به سلطان برسان
هوش مصنوعی: از مولای خود بخواه تا عذرم را به خاطر خدمات اندک من بپذیرد و از درویش خواهش کن که این پیام را به سلطان برساند.
شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز
در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان
هوش مصنوعی: وقتی داستان غم و اندوه من را شنیدی، برخیز و با شتاب بیا تا آن زیبای بلند قامت را ببینی.
سر به سر قصهٔ احوالم اگر گوش کند
زود برگرد و به من مژدهٔ احسان برسان
هوش مصنوعی: اگر داستان حال و روز من را با دقت گوش کند، زود برگرد و خبر خوبی از نیکی و لطف من به او برسان.
ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش
نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان
هوش مصنوعی: اگر نه، بهتر است که آرام بنشینی و طبق اصول شفاعت، نامه‌ات را شروع کنی و داستان را به انتها برسانی.
نامه گر کار به جائی نرساند زنهار
تو به فریاد رس او را و به افغان برسان
هوش مصنوعی: اگر نامه‌ای به جایی نرسید، مواظب باش که به کمک آن شخص بشتابی و صدای او را به دیگران برسانی.
از پی روشنی دیدهٔ احباب آنجا
بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان
هوش مصنوعی: برای اینکه دوستانم را خوشحال کنم و چشمانشان را روشن کنم، بوی پیراهنی از مصر را به کنعان برسان.
محتشم باز به عنوان وفا مشهور است
قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان
هوش مصنوعی: محتشم هنوز به عنوان فردی وفادار شناخته می‌شود. مختصر بگو و نامه را به دستش برسان.