گنجور

شمارهٔ ۴۴۲

کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم
مستغرق نظاره مرد افکنت شوم
چون گشته‌ای به دشمن ناموس خویش دوست
اینست دوستی، به که چنان دشمنت شوم
از غیرتم برین که به من نیز این چنین
بی‌قیدوار دوست شوی دشمنت شوم
پا می‌کشد ز مزرع دل وصل خوشه‌چین
تا غافل از محافظت خرمنت شوم
پیراهن تو قصد تو خواهد نمود اگر
یک جامه وار دور ز پیراهنت شوم
جان هر قدر که بایدت ای دل قبول کن
گر باقی‌آوری قدری من تنت شوم
غافل نگردم از پی موری چو محتشم
مامور اگر به ناظری خرمنت شوم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم
مستغرق نظاره مرد افکنت شوم
هوش مصنوعی: کدام دل را پیدا کنم که به زیبایی نرگس بیفتد و به شدت در تماشای او غرق شوم؟ مردی که در نگاهش اسیر شوم.
چون گشته‌ای به دشمن ناموس خویش دوست
اینست دوستی، به که چنان دشمنت شوم
هوش مصنوعی: وقتی که برای حفظ آبرو و ناموس خود به دشمن خود نزدیک می‌شوی، این نوع دوستی به چه درد می‌خورد؟ بهتر است که من هم همچون یک دشمن برای تو ظاهر شوم.
از غیرتم برین که به من نیز این چنین
بی‌قیدوار دوست شوی دشمنت شوم
هوش مصنوعی: به خاطر غیرتم، اگر تو این‌گونه بی‌تفاوت و بی‌قید به من رفتار کنی، من هم به دشمنی با تو خواهم پرداخت.
پا می‌کشد ز مزرع دل وصل خوشه‌چین
تا غافل از محافظت خرمنت شوم
هوش مصنوعی: قدم می‌زنم در مزرعه دل به امید چیدن خوشه‌های وصال، اما نگرانم از اینکه بارم را بی‌محافظ بگذارم.
پیراهن تو قصد تو خواهد نمود اگر
یک جامه وار دور ز پیراهنت شوم
هوش مصنوعی: اگر من دور پیراهن تو بگردم و مانند یک لباس به تو نزدیک شوم، تو به من جواب می‌دهی و نشان می‌دهی که قصدت چیست.
جان هر قدر که بایدت ای دل قبول کن
گر باقی‌آوری قدری من تنت شوم
هوش مصنوعی: ای دل، هر اندازه که نیاز داری بپذیر، اگر بتوانی بخشی از جانم را برای خود نگه داری، من آماده‌ام که بخشی از وجود تو شوم.
غافل نگردم از پی موری چو محتشم
مامور اگر به ناظری خرمنت شوم
هوش مصنوعی: من از پی مورچه‌ای غافل نخواهم شد، هرچند که محتشم و بزرگ‌مقام باشم، اگر نظارت بر او برایم مهم باشد، باید مراقب باشم که به خرمنم آسیب نرساند.

حاشیه ها

1393/11/26 14:01
آراد

سلام
مصراع چهارم "جان" درست است نه "جغان"
مصراع هشتم غاقل به غافل اصلاح شود