گنجور

شمارهٔ ۴۰۴

ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم
پروانهٔ خویشم کن تا گرد سرت گردم
دست همه از نخلت پرمیوه و بس خندان
گستاخ نیم کز دور گرد ثمرت گردم
من تشنه و تو ساقی هرچند ز وصل خود
محرومترم سازی مشتاقترت گردم
ناز از شکرستانت هر چند مگس راند
من بیشتر از حسرت گرد شکرت گردم
نزدیکم و نزدیکست قطع نظرم از جان
چون مانم اگر روزی دور از نظرت گردم
گر از کرمم خوانی فرش حرمت باشم
ور از نظرم رانی خاک گذرت گردم
بر موی میان هرگه از ناز کمربندی
در زیر زبان صدره گرد کمرت گردم
سوی دل بی رحمت از شست دعا شبها
هم خود فکنم ناوک هم خود سپرت گردم
ای شاه گداپرور من محتشمم آخر
گوشی به سئوالم دار چون گرد درت گردم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم
پروانهٔ خویشم کن تا گرد سرت گردم
هوش مصنوعی: ای شمع زیبا، تا چه زمانی باید دور درگاه تو بچرخم؟ مرا پروانه خود کن تا دور تو بچرخم.
دست همه از نخلت پرمیوه و بس خندان
گستاخ نیم کز دور گرد ثمرت گردم
هوش مصنوعی: دست همه از میوه‌های نخل تو پر است و این باعث خوشحالی و قاطعیت من شده است. از دور می‌خواهم به ثمره‌های تو دسترسی پیدا کنم.
من تشنه و تو ساقی هرچند ز وصل خود
محرومترم سازی مشتاقترت گردم
هوش مصنوعی: من تشنه نوشیدن محبت تو هستم و هرچند که از وصال و نزدیکی تو محرومم، اما این دوری باعث می‌شود که عشق و اشتیاقم به تو بیشتر شود.
ناز از شکرستانت هر چند مگس راند
من بیشتر از حسرت گرد شکرت گردم
هوش مصنوعی: هرچند مگس‌ها تو را از شیرینی دور می‌کنند، من همچنان دلتنگی و حسرت آن شیرینی را دارم و همیشه به خاطر زیبایی‌ات گرد هم می‌آیم.
نزدیکم و نزدیکست قطع نظرم از جان
چون مانم اگر روزی دور از نظرت گردم
هوش مصنوعی: من به تو نزدیکم و فکر کردن به جدایی از جانم سخت است، چگونه می‌توانم تحمل کنم اگر روزی از حضورت دور شوم؟
گر از کرمم خوانی فرش حرمت باشم
ور از نظرم رانی خاک گذرت گردم
هوش مصنوعی: اگر از من محبت کنی، در جایگاه ارجمندی قرار می‌گیرم و اگر هم از چشم‌ات دور شوم، خاک پای تو خواهم بود.
بر موی میان هرگه از ناز کمربندی
در زیر زبان صدره گرد کمرت گردم
هوش مصنوعی: من در هر بار که به موهای تو نگاه می‌کنم، از ناز کمربندت احساس شگفتی می‌کنم و می‌خواهم که دور کمر تو بچرخم.
سوی دل بی رحمت از شست دعا شبها
هم خود فکنم ناوک هم خود سپرت گردم
هوش مصنوعی: من در شب‌ها با دعا و ناله، دل بی‌رحم را به سمت خود می‌کشانم و همزمان خود را به تیراندازی مجهز می‌کنم.
ای شاه گداپرور من محتشمم آخر
گوشی به سئوالم دار چون گرد درت گردم
هوش مصنوعی: ای پادشاه بخشنده، من در نهایت به نوعی به تو وابسته‌ام و از تو درخواست دارم که به سوالاتم توجه کنی. من همچون گردی به دور درگاه تو می‌چرخم.