شمارهٔ ۲۹۹
دور از تو خاک ره ز جنون میکنم به سر
بنگر که در فراق تو چون میکنم به سر
بر خاک درگه تو به سر میکند رقیب
من خاک در زبخت نگون میکنم به سر
سرلشگر جنونم و در دشت گمرهی
بر رغم عقل راهنمون میکنم به سر
افسانهات شبی که نمیآیدم به گوش
آن شب به صد هزار فسون میکنم به سر
ز آتش تو بر کنار چه دانی که من چسان
با شعلههای سوز درون میکنم به سر
بر سر درین بهار تو گل زن که من ز هجر
با خار داغ جنون میکنم به سر
ازبس که خون گریسته دور از تو محتشم
من در کنار دجله خون میکنم به سر
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دور از تو خاک ره ز جنون میکنم به سر
بنگر که در فراق تو چون میکنم به سر
هوش مصنوعی: دور از تو، به خاطر شوق و دیوانگی، به زمین و مسیر مینگرم و به تو فکر میکنم. به من نگاه کن و ببین که در غیبت و جداییات چه حال و روزی دارم.
بر خاک درگه تو به سر میکند رقیب
من خاک در زبخت نگون میکنم به سر
هوش مصنوعی: رقیب من در برابر درگاه تو سر به خاک میساید، و من به خاطر بخت بد خود، برای تو سر به خاک مینهم.
سرلشگر جنونم و در دشت گمرهی
بر رغم عقل راهنمون میکنم به سر
هوش مصنوعی: من فرماندهی دیوانگیام و در دشت سردرگمی، با وجود عقل، خودم را به سمت هدفی هدایت میکنم.
افسانهات شبی که نمیآیدم به گوش
آن شب به صد هزار فسون میکنم به سر
هوش مصنوعی: در شبی که من حضور نداشتم، افسانه و داستان زیبایی از تو به گوش شب میرسد و آن را با هزاران جادو و فریب زینت میزنم.
ز آتش تو بر کنار چه دانی که من چسان
با شعلههای سوز درون میکنم به سر
هوش مصنوعی: از آتش تو چه میدانی که من چگونه با شعلههای سوزان درونم کنار میآیم و زندگی میکنم.
بر سر درین بهار تو گل زن که من ز هجر
با خار داغ جنون میکنم به سر
هوش مصنوعی: در این فصل بهار، تو ای گل، زیبایی و شکوه خود را نشان بده، زیرا من به خاطر دوری تو و احساس عذاب و شوریدگی، با زخمهای دلم دست و پنجه نرم میکنم.
ازبس که خون گریسته دور از تو محتشم
من در کنار دجله خون میکنم به سر
هوش مصنوعی: چنان گریه کردهام که دوری تو برایم غیرقابل تحمل شده و در کنار دجله، افسوس و حسرت خود را به نمایش میگذارم.

محتشم کاشانی