گنجور

شمارهٔ ۲۹۷

ای طور تو را جهان خریدار
من جور تو را به جان خریدار
سوی تو که یوسف جهانی
رو کرده جهان خریدار
وصلت به خدا که رایگان است
هرچند خرد گران خریدار
تو ناز فروش اگر به سویت
صد گنج کند روان خریدار
گوئی همه دم برین دروبام
می‌بارد از آسمان خریدار
بسته است ره سرایت از بس
افتاده بر آستان خریدار
چون محتشم از متاع وصلم
ممنوع ولی همان خریدار

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای طور تو را جهان خریدار
من جور تو را به جان خریدار
هوش مصنوعی: ای کوه طور، جهان به خاطر تو ارزشمند است و من جانم را برای زیبایی‌ات فدای می‌کنم.
سوی تو که یوسف جهانی
رو کرده جهان خریدار
هوش مصنوعی: به سمت تو که زیباترین و بهترین در جهان هستی، دنیا به تو علاقه‌مند و جویای تو شده است.
وصلت به خدا که رایگان است
هرچند خرد گران خریدار
هوش مصنوعی: پیوندی که با خدا برقرار می‌شود، بدون هزینه و مجانی است، هرچند که عقل و درک انسان به سختی ارزش این ارتباط را می‌فهمد.
تو ناز فروش اگر به سویت
صد گنج کند روان خریدار
هوش مصنوعی: اگر تو زیبایی و دلربایی خود را به نمایش بگذاری، حتی اگر صد ثروت هم هزینه شود، خریداران فراوانی برای جذب محبت و توجه تو خواهند آمد.
گوئی همه دم برین دروبام
می‌بارد از آسمان خریدار
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که هر لحظه از آسمان چیزهای ارزشمندی بر روی من باریده می‌شود.
بسته است ره سرایت از بس
افتاده بر آستان خریدار
هوش مصنوعی: به خاطر دیوانگی و بی‌پناهی، دیگر راهی به سمت سرای تو نیست، چون به شدت از مشتری نیازمند تو شده‌ام.
چون محتشم از متاع وصلم
ممنوع ولی همان خریدار
هوش مصنوعی: هرچند که من به خاطر عشق و وصال به معشوقم دسترسی ندارم، اما همچنان آن خریدار وفادار باقی مانده‌ام.