شمارهٔ ۲۸۲
ز خواب دیده گشاد و ز رخ نقاب کشید
هزار تیغ ز مژگان بر آفتاب کشید
نه اشک بود که چشمش به قتلم از مژه راند
که ریخت خون من و تیغ خود به آب کشید
ز غم هلاک شدم در رکاب بوسی او
که پا ز دست من از حلقهٔ رکاب کشید
خدنگ فتنه ز دل میفتاد کج دو سه روز
به چشم بد دگر این تیر را که تاب کشید
نمود دوش به من رخ ولی دمی که مرا
حواس رخت به خلوت سرای خواب کشید
دمی که ماند فلک عاجز چشیدن آن
به قدرت عجبی عاشق خراب کشید
دلم به بزم تو با غیر بود عذرش خواه
که گرچه داشت بهشتی بسی عذاب کشید
هلاک ساز مرا پیش از آن که شهره شوی
که کارم از تو به زاری و اضطراب کشید
به وصف ساده رخان محتشم کتابی ساخت
ولی چو دید خطت خط بر آن کتاب کشید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خواب دیده گشاد و ز رخ نقاب کشید
هزار تیغ ز مژگان بر آفتاب کشید
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شد و پرده از چهره برداشت؛ هزار تیغ را با مژگانش به سمت آفتاب نشانه رفت.
نه اشک بود که چشمش به قتلم از مژه راند
که ریخت خون من و تیغ خود به آب کشید
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که این اشکها نبودند که با مژگانش بر جان من ضربه زدند، بلکه این خود تیغ بود که خون من را ریخت و به آب غرق کرد.
ز غم هلاک شدم در رکاب بوسی او
که پا ز دست من از حلقهٔ رکاب کشید
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که داشتم، به طور کامل از پا افتادم و توانم را در پی بوسیدنش از دست دادم.
خدنگ فتنه ز دل میفتاد کج دو سه روز
به چشم بد دگر این تیر را که تاب کشید
هوش مصنوعی: به مدت چند روز، تیر چشمزدهای که به سوی دشمن نشانه رفته بود، از دل احساسات من کاسته میشد و آرامشی در من برقرار میگشت.
نمود دوش به من رخ ولی دمی که مرا
حواس رخت به خلوت سرای خواب کشید
هوش مصنوعی: دیشب چهره تو را دیدم، اما زمانی که حواسم به تو بود، من را به خلوت و خواب عمیق بردی.
دمی که ماند فلک عاجز چشیدن آن
به قدرت عجبی عاشق خراب کشید
هوش مصنوعی: لحظاتی که در آن زمان، آسمان از توانایی خود برای درک و چشیدن عشق مینوازد، نشاندهندهی عشق و زیبایی عمیق و شگفتانگیزی است که انسانها تجربه میکنند.
دلم به بزم تو با غیر بود عذرش خواه
که گرچه داشت بهشتی بسی عذاب کشید
هوش مصنوعی: دل من در میهمانی تو با دیگران است، لطفاً عذرش را بپذیر، زیرا هرچند که زیباییهای بهشتی را دید، باز هم سختیهای زیادی را متحمل شد.
هلاک ساز مرا پیش از آن که شهره شوی
که کارم از تو به زاری و اضطراب کشید
هوش مصنوعی: مرا نابود کن پیش از آن که نامت مشهور شود، زیرا به خاطر تو دلم پر از اندوه و نگران است.
به وصف ساده رخان محتشم کتابی ساخت
ولی چو دید خطت خط بر آن کتاب کشید
هوش مصنوعی: شاعر با زبان ساده و زیبا، توصیفی از چهرههای دلنشین و خوشبختی نوشته است. اما وقتی کسی خط زیبا و خیرهکنندهات را میبیند، آن توصیف ساده را نادیده میگیرد و تمام توجهش به خط تو جلب میشود.
حاشیه ها
1399/05/03 13:08
احسان
مصرع نخست، پس از "و" یک فاصله می خواهد
"وز" نادرست است، " گشاد و ز رخ" درست است.

محتشم کاشانی