شمارهٔ ۲۷۶
چو غافل از اجل صیدی سوی صیاد میآید
نخستین رفتن خویشم در آن کو یاد میآید
من پا بسته روز وعدهات آن مضطرب صیدم
که خود را میکشم در قید تا صیاد میآید
اگر دیگر مخاطب نیستم پیشش چرا قاصد
جواب نامهام میآرد و ناشاد میآید
به خون ریز من مسکین چو فرمان دادهای باری
وصیت میکن از من گوش تا جلاد میآید
بتان را هست جانب داری پنهان که خسرو را
به آن غالب حریفی رشک بر فرهاد میآید
دلیل اتحاد این بس که خون میرانداز مجنون
به دست لیلی آن نیشی که از فساد میآید
دل خامش زبانم کرده فرقت نامهای انشا
که هرگه مینویسم خامه در فریاد میآید
ببین ای پند گوآه من و بر مجمع دیگر
چراغ خویش روشن کن که اینجا باد میآید
چنان میآید از دل آه سرد محتشم سوزان
که پنداری ز راه کوره حداد میآید
شمارهٔ ۲۷۵: به قد فتنه گر چون در خرام آن نازنین آیدشمارهٔ ۲۷۷: به مرگ کوه کن کَز وِی المها یاد میآید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو غافل از اجل صیدی سوی صیاد میآید
نخستین رفتن خویشم در آن کو یاد میآید
هوش مصنوعی: هنگامیکه از آینده و سرنوشت خود غافل هستم، مانند شکارچی که به سوی صیاد میآید. در این لحظه، به یاد میآید که اولین گام من در زندگی چگونه بوده است.
من پا بسته روز وعدهات آن مضطرب صیدم
که خود را میکشم در قید تا صیاد میآید
هوش مصنوعی: من در روز وعدهات منتظرم و حالتی بیتاب و نگران دارم. مانند صیدی هستم که خود را در دام میاندازم تا صیاد بیاید.
اگر دیگر مخاطب نیستم پیشش چرا قاصد
جواب نامهام میآرد و ناشاد میآید
هوش مصنوعی: اگر دیگر با او ارتباطی ندارم، پس چرا کسی پیامم را میآورد و پاسخ نامهام را میآورد، در حالی که با ناراحتی این کار را میکند؟
به خون ریز من مسکین چو فرمان دادهای باری
وصیت میکن از من گوش تا جلاد میآید
هوش مصنوعی: اگر تو به کشتن من بیگناه فرمان دادهای، بأید از من یک وصیت بپذیری، چون زمان رسیدن جلاد نزدیک است.
بتان را هست جانب داری پنهان که خسرو را
به آن غالب حریفی رشک بر فرهاد میآید
هوش مصنوعی: بتها به طور پنهانی از خسرو حمایت میکنند، به طوری که کسی مانند فرهاد به او حسادت میکند و نمیتواند توانایی او را در برابر دیگران تحمل کند.
دلیل اتحاد این بس که خون میرانداز مجنون
به دست لیلی آن نیشی که از فساد میآید
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که پیوند میان عاشقان به دلیل تأثیر عمیق عشق و روابط آنهاست. عشق مجنون به لیلی آنچنان قوی و عمیق است که حتی مرگ و فساد نتوانسته آن را از بین ببرد. در واقع، احساسات و عشقی که میان آنها وجود دارد، قویتر از هر بلایی است که ممکن است بر سرشان بیاید.
دل خامش زبانم کرده فرقت نامهای انشا
که هرگه مینویسم خامه در فریاد میآید
هوش مصنوعی: دل من به خاطر جداییام ساکت است و حالا زبانم شده است. میخواهم نامهای درباره این جدایی بنویسم، اما هر بار که قلم را به کاغذ میزنم، صدای فریاد من از قلم بیرون میآید.
ببین ای پند گوآه من و بر مجمع دیگر
چراغ خویش روشن کن که اینجا باد میآید
هوش مصنوعی: ببین، ای کسی که نصیحت میکنی، من شهادت میدهم و به مردم بگو که در جایی دیگر نور خود را روشن کن، زیرا اینجا باد میوزد.
چنان میآید از دل آه سرد محتشم سوزان
که پنداری ز راه کوره حداد میآید
هوش مصنوعی: از دل محتشم، اندوه و آهی شدید و سوزان بیرون میآید که گویی شعلهای از کوره آهنگری به راه افتاده است.

محتشم کاشانی