گنجور

شمارهٔ ۲۶۶

سخن کز حال خود گویم ز حرفم بوی درد آید
بلی حال دگر دارد سخن کز روی درد آید
چنان خو کرده با دردش دل اندوهگین من
که روزی صد ره از راحت گریزد سوی درد آید
نجات از درد جستن عین بی دردیست می‌دانم
کزو هر ساعتی درد دگر بر روی درد آید
ره غمخانهٔ من پرسد از اهل نیاز اول
ز ملک عافیت هرکس به جستجوی درد آید
مبادا غیر زانوی وصالش عاقبت بالین
سری کز هجر یاری بر سرزانوی درد آید
به قدر سوز بخشد سوز بی دردان دوران را
به دل هر ناوکی کز قوت بازوی درد آید
چنان افسرده است ای دل ملال آباد بی دردی
که روزی محتشم صدره بسیر کوی درد آید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سخن کز حال خود گویم ز حرفم بوی درد آید
بلی حال دگر دارد سخن کز روی درد آید
هوش مصنوعی: وقتی که از حالات و احساسات خود صحبت می‌کنم، کلامم بوی درد و رنج می‌دهد. اما اگر سخنی از روی درد و رنج ناشی از آن بگویم، حال و هوای متفاوتی خواهد داشت.
چنان خو کرده با دردش دل اندوهگین من
که روزی صد ره از راحت گریزد سوی درد آید
هوش مصنوعی: دل اندوهگین من آن‌قدر با درد عادت کرده است که حتی روزی صد بار به‌جای راحتی به‌سوی درد می‌رود.
نجات از درد جستن عین بی دردیست می‌دانم
کزو هر ساعتی درد دگر بر روی درد آید
هوش مصنوعی: رهایی از درد به معنای واقعی، همانند نداشتن درد است. می‌دانم که هر لحظه درد جدیدی بر دردهای قبلی اضافه می‌شود.
ره غمخانهٔ من پرسد از اهل نیاز اول
ز ملک عافیت هرکس به جستجوی درد آید
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال درد و رنج می‌گردد، باید از افراد نیازمند سراغ بگیرد و از آن‌ها بپرسد که مسیر غم و غصه‌ام کجاست. این افراد معمولاً اولین نشانه‌ها را از جایی که آرامش و سلامت در آن است، پیدا می‌کنند.
مبادا غیر زانوی وصالش عاقبت بالین
سری کز هجر یاری بر سرزانوی درد آید
هوش مصنوعی: مواظب باش که مبادا در دل تنهایی و دوری از یار، به سراغ کسی بروی که دردی را که احساس می‌کنی، بیشتر کند و بر آلامت بیفزاید.
به قدر سوز بخشد سوز بی دردان دوران را
به دل هر ناوکی کز قوت بازوی درد آید
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که درد و رنج احساس شود، می‌تواند تأثیر عمیقی بر دل کسانی بگذارد که از آسیب‌ها رنج می‌برند و این تأثیر بر دل افراد ضعیف‌تر از کسانی است که توانایی تحمل این درد را ندارند.
چنان افسرده است ای دل ملال آباد بی دردی
که روزی محتشم صدره بسیر کوی درد آید
هوش مصنوعی: دل عزیزم، چنان غم‌انگیز و حزین است که حتی روزی، کسی که در مسند قدرت نشسته و با درد آشناست، به کوی آلام و اندوه می‌آید.