شمارهٔ ۲۶۳
رهی دارم که از دوری به پایان دیر میآید
سری کز بی سرانجامی به سامان دیر میآید
به پیراهن دریدن تا به دامان میرود دستم
ز ضعفم چاک پیراهن به دامان دیر میآید
صبا جنبید و میدان رفته شد یارب چرا این سان
به جولان آن سوار گرم جولان دیر میآید
دل و جان از حسد در آتش انداز انتظار او
سپه جمعست میدان گرم و سلطان دیر میآید
از آن سو صد بشارتها فغان دادند زین جانب
به استقبال جانهم رفت و جانان دیر میآید
دلم بهر نگاه آخرین هم میتپد آخر
که شد پیمانه پر آن سست پیمان دیر میآید
طبیب محتشم را نیست در عالم جز این عیبی
که بر بالین بیماران هجران دیر میآید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رهی دارم که از دوری به پایان دیر میآید
سری کز بی سرانجامی به سامان دیر میآید
هوش مصنوعی: من راهی دارم که به خاطر دوری، طولانیتر میشود و سرّی دارم که از خاطر بیثمر بودن، به آرامش نمیرسد.
به پیراهن دریدن تا به دامان میرود دستم
ز ضعفم چاک پیراهن به دامان دیر میآید
هوش مصنوعی: دست من به خاطر ضعف و ناتوانی، پیراهنم را پاره میکند و این چاک باعث میشود که به دامان دیگری برسد، اما این کار زمانبر است و دیر به نتیجه میرسد.
صبا جنبید و میدان رفته شد یارب چرا این سان
به جولان آن سوار گرم جولان دیر میآید
هوش مصنوعی: باد به حرکت درآمد و میدان خالی شد. ای کاش دلیلی برای این تأخیر سوار پرجنب و جوش پیدا شود.
دل و جان از حسد در آتش انداز انتظار او
سپه جمعست میدان گرم و سلطان دیر میآید
هوش مصنوعی: دل و جان از حسد به آتش میسوزند؛ انتظار او همچون سپاهی است که در میدان نبرد آمادهباش است و ولی او دیر میرسد.
از آن سو صد بشارتها فغان دادند زین جانب
به استقبال جانهم رفت و جانان دیر میآید
هوش مصنوعی: از سمت دیگر، خبرهای خوش زیادی به گوش رسید و در این طرف، من با اشتیاق منتظر محبوبم هستم که دیر میرسد.
دلم بهر نگاه آخرین هم میتپد آخر
که شد پیمانه پر آن سست پیمان دیر میآید
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آخرین نگاهی که شاید به تو بیفتم، همچنان میتپد. انگار پیمانه عشق پر شده و این دل سست، مدت زیادی است که انتظار میکشد اما تو هنوز نیامدهای.
طبیب محتشم را نیست در عالم جز این عیبی
که بر بالین بیماران هجران دیر میآید
هوش مصنوعی: پزشک محترم هیچ عیبی در دنیا ندارد جز اینکه درد جدایی بیمارانش دیرتر از همه چیز به سراغ آنها میآید.

محتشم کاشانی