شمارهٔ ۲۶۱
چشمم چو روز واقعه در خواب میشود
کین من از دل تو عنان تاب میشود
گفتی که آتشت بنشانم به آب تیغ
تا تیغ میکشی دل من آب میشود
در مجلسی که باده باغیار میدهی
خون جگر حوالهٔ احباب میشود
از روی سیمگون چو سحر پرده میکشی
مه بر فلک ز شرم تو سیماب میشود
در طاعت از تواضعت اندیشهٔ جواب
جنبش فکن در ابروی محراب میشود
آن وعدهٔ دروغ تو هم گه گهی نکوست
کارام بخش عاشق بیتاب میشود
از بخت تیره هرچه طلب کرد محتشم
چون کیمیای وصل تو نایاب میشود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمم چو روز واقعه در خواب میشود
کین من از دل تو عنان تاب میشود
هوش مصنوعی: چشمانم در روز حادثه بسته میشود، زیرا اشتیاق من به تو از دل بیقرار میگردد.
گفتی که آتشت بنشانم به آب تیغ
تا تیغ میکشی دل من آب میشود
هوش مصنوعی: گفتی که با آب تیغ آتش تو را خاموش کنم، اما هر بار که تیغ را بیرون میآوری، دل من آتش میگیرد.
در مجلسی که باده باغیار میدهی
خون جگر حوالهٔ احباب میشود
هوش مصنوعی: در جمعی که با دوستان و همراهان نوشیدنی سرو میکنی، دلتنگی و درد دل به خاطر دوستان به زبان میآید.
از روی سیمگون چو سحر پرده میکشی
مه بر فلک ز شرم تو سیماب میشود
هوش مصنوعی: وقتی تو همچون سحر از روی زیبایت پرده برمیداری، ماه به خاطر شرم تو بر آسمان میدرخشد و رنگش چون جیوه میشود.
در طاعت از تواضعت اندیشهٔ جواب
جنبش فکن در ابروی محراب میشود
هوش مصنوعی: در فرمانبرداری از تو، به فروتنی فکر کن و با حرکت در ابروی محراب، به پاسخ برس.
آن وعدهٔ دروغ تو هم گه گهی نکوست
کارام بخش عاشق بیتاب میشود
هوش مصنوعی: وعدههای دروغ تو بعضی وقتها خوب به نظر میرسند، اما این عشق پرشور و بیتاب را تسکین میدهد.
از بخت تیره هرچه طلب کرد محتشم
چون کیمیای وصل تو نایاب میشود
هوش مصنوعی: هرچه محتشم از بخت بدش خواسته، همچون کیمیا که برای پیوند با تو نایاب است، به دست نمیآورد.

محتشم کاشانی