شمارهٔ ۲۶۰
چو کار به رغم از امید وصل تنگ شود
سرور در دل عاشق گران درنگ شود
چو سنگ تفرقه بخت افکند به راه وصال
سمند سعی در آن سنگلاخ لنگ شود
خوش آن که بر سر صیدی ز پیش دستیها
میان غمزه و ناز تو طرح جنگ شود
هزار خانه توان در ره فراغت ساخت
چو عشق خانه برانداز نام و ننگ شود
رقیب ازو طلبد کام و من به این سرگرم
که دانم از دم افسرده موم سنگ شود
هوای غیر تصرف کند چو در معشوق
عذار شاهد عصمت شکسته رنگ شود
ز اشگ محتشم آن دوست در خطر که مدام
زنم بر آینه جوهر به دل به زنگ شود
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو کار به رغم از امید وصل تنگ شود
سرور در دل عاشق گران درنگ شود
هوش مصنوعی: زمانی که کارها برخلاف انتظار و امید به وصال پیش برود، شادی و سروری که در دل عاشق وجود دارد، سخت تحت فشار قرار میگیرد و به تأمل و تردید میانجامد.
چو سنگ تفرقه بخت افکند به راه وصال
سمند سعی در آن سنگلاخ لنگ شود
هوش مصنوعی: زمانی که تقدیر و سرنوشت به مانند سنگی در مسیر رسیدن به مقصود قرار گیرد، تلاش و کوشش در آن مسیر سخت و دشوار میشود و مانند اسبی که در زمین سنگلاخی لنگ میزند، موفقیت به راحتی حاصل نخواهد شد.
خوش آن که بر سر صیدی ز پیش دستیها
میان غمزه و ناز تو طرح جنگ شود
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که به خاطر دلبری و زیبایی تو، جنگ و جدلی آغاز شود. این نشاندهنده جذابیت و تأثیرگذاری تو بر دیگران است.
هزار خانه توان در ره فراغت ساخت
چو عشق خانه برانداز نام و ننگ شود
هوش مصنوعی: هزاران خانه میتوان در مسیر خوشی و آزادی بنا کرد، اما وقتی عشق وارد میشود، تمام نام و شهرت به یکباره از بین میرود.
رقیب ازو طلبد کام و من به این سرگرم
که دانم از دم افسرده موم سنگ شود
هوش مصنوعی: رقیب، خواستههای خود را از او طلب میکند، اما من مشغول این هستم که میدانم حتی از نفسهای خستهاش هم میتواند موم را به سنگ تبدیل کند.
هوای غیر تصرف کند چو در معشوق
عذار شاهد عصمت شکسته رنگ شود
هوش مصنوعی: هوا و فضای دیگری قادر است تأثیر بگذارد، همانطور که وقتی در برابر عشق و زیبایی محبوب میایستی، گناه و آسیبپذیری ممکن است در چهرهات نمایان شود.
ز اشگ محتشم آن دوست در خطر که مدام
زنم بر آینه جوهر به دل به زنگ شود
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهای آن دوست، من در نگرانی و اضطراب هستم، زیرا مدام بر آینه میزنم و دلنگرانیام مانند زنگار به نمایش در میآید.

محتشم کاشانی