گنجور

شمارهٔ ۲۳۵

دیشب که بر لبت لب جام شراب بود
بر آتش حسد دل عاشق کباب بود
در انتظار این که تو ساقی شوی مگر
جان قدح طپان و دل شیشه آب بود
من مضطرب بر آتش غیرت که دم به دم
می پرده سوز خلوتیان حجاب بود
بیدار بود دیدهٔ کید رقیب لیک
از عصمت تو چشم حوادث به خواب بود
پاست فرشته داشت که در مجلسی چنان
بودی تو مست و عاشق مسکین خراب بود
می‌سوختی چو ز آتش می پرده‌های شرم
آن که ایستاده به رویت نقاب بود
ننهاد کس پیاله ز کف غیر محتشم
کز مشرب تو در قدحش خون ناب بود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیشب که بر لبت لب جام شراب بود
بر آتش حسد دل عاشق کباب بود
هوش مصنوعی: دیشب که لب‌هایت با جام شراب تماس داشت، دل عاشق از حسد به آتش درآمده بود.
در انتظار این که تو ساقی شوی مگر
جان قدح طپان و دل شیشه آب بود
هوش مصنوعی: در انتظار این هستم که تو مانند یک ساقی آبی برای جانم بیاوری، مگر اینکه دل من به قدری نرم و شکننده است که گویی شیشه‌ای پر از آب است.
من مضطرب بر آتش غیرت که دم به دم
می پرده سوز خلوتیان حجاب بود
هوش مصنوعی: من در آتش غیرت و حساسیت خود مضطربم، زیرا هر لحظه افرادی که در خلوت هستند، به حریم خصوصی و پوشش دیگران تجاوز می‌کنند.
بیدار بود دیدهٔ کید رقیب لیک
از عصمت تو چشم حوادث به خواب بود
هوش مصنوعی: دیدهٔ دشمن همیشه بیدار و alert بود، اما به خاطر پاکی و بی‌نقصی تو، حوادث و مشکلات نتوانستند به تو آسیبی بزنند و در خواب ماندند.
پاست فرشته داشت که در مجلسی چنان
بودی تو مست و عاشق مسکین خراب بود
هوش مصنوعی: در مجلسی که تو شاد و عاشق و در حالت باده‌گساری بودی، فرشته‌ای از بهشت حضور داشت که تو را می‌نگریست و حال نیکوی تو را مشاهده می‌کرد.
می‌سوختی چو ز آتش می پرده‌های شرم
آن که ایستاده به رویت نقاب بود
هوش مصنوعی: تو مانند شمعی در آتش می‌سوزی، و آن که نگران توست و با شرم به تو نگاه می‌کند، در حقیقت همان کسی است که چهره‌اش را پوشانده است.
ننهاد کس پیاله ز کف غیر محتشم
کز مشرب تو در قدحش خون ناب بود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس پیاله‌ای از دست غیر محتشم نگذاشت، چون نوشیدنی‌ا‌ش از سرچشمه تو، خالص و ناب بود.