اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند
صد رخنه زین آئین مرا در کشور ایمان کند
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند شهری است که وقتی مژگان تو را آرایش میدهند، صدها رخنه و ناامنی در دل من به وجود میآید و با این هنر تو، ایمانم تحت تاثیر قرار میگیرد.
از کشتگان شهری پر و خلق از پی قاتل دوان
با نرگس فتان بگو تا غمزه را پنهان کند
هوش مصنوعی: در شهری که بسیاری کشته شدهاند، مردم به دنبال قاتل هستند. بگو تا زیبایی نرگس غمزه را پنهان کند و جلوهی غم را بگیرد.
اشک من از خواب سکون بیدار و مردم بی خبر
این سیل اگر آید چنین صدخانه را ویران کند
هوش مصنوعی: اشک من از خواب آرام بیدار میشود و مردم بیخبرند؛ اگر این سیل بیفتد، میتواند صدها خانه را ویران کند.
ماهی نهد دل بر خطر مرغ هوا یابد ضرر
آن دم که اشک و آه من در بحر و بر طوفان کند
هوش مصنوعی: ماهی با دلش به سوی خطر میرود و در نهایت مرغ هوا به او آسیب میزند. این در حالی است که در آن لحظه، اشک و آه من در دریا و درگیر طوفان میشود.
گر مژدهٔ کشتن دهی زندانیان عشق را
صد یوسف از مصر طرب آهنگ این زندان کند
هوش مصنوعی: اگر خبر خوشی درباره کشتن عاشقان به گوش برسد، صدها یوسف از مصر به زندان آمده و برای شادی و نشاط در این مکان خواهند آمد.
زینسان که من در عاشقی دارم حیات از درد او
میرم اگر عیسی دمی درد مرا درمان کند
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق او زندهام و اگر عیسی لحظهای به درد من توجه کند، میتوانم از این درد خلاص شوم.
گردد کمال حسن و عشق آن دم عیان بر منکران
کورا بهار خط رسد ما را جنون طغیان کند
هوش مصنوعی: زمانی که حقیقت زیبایی و عشق به وضوح نمایان شود، کسانی که واقعیت را نمیبینند، مثل منکران در برابر آن سر تسلیم فرود میآورند و در این میان، ما را جنون و شورش برمیانگیزد.
ای پردهدار از پیش او یک سو نشین بهر خدا
تا عرض حال خود گدا در حضرت سلطان کند
هوش مصنوعی: ای نگهبان پرده، برای خدا کنار برو تا گدایان بتوانند در پیش سلطان، حال و احوال خود را بیان کنند.
دشتی که سازد محتشم گرم از سموم آه خود
گر باد بر وی بگذرد صد خضر را بیجان کند
هوش مصنوعی: دشت خشک و بیآب و علفی که محتشم به دلیل گرمای شدید و عذاب شدیدی که تحمل میکند، از خود آهی برمیآورد. اگر بادی از آنجا بگذرد، میتواند حتی صد نفر را باطراوت و شاداب، بیجان و ناتوان کند.
حاشیه ها
وزن:مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن رجز مثمن سالم
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
ممنون فاطمه، تخصصی توی این زمینه ندارم اما حس می کنم درست گفتید. من وزن شعر ها با گذاشتن "تن" و "ت" به جای کلمات میفهمم. مثلا توی این شعر:
تن تن ت تن/تن تن ت تن/تن تن ت تن/تن تن ت تن
اگه شما اینجا نظر نداده بودید یکم به روش خودم شک می کردم.
1399/12/23 01:02
محمد عسگری - وفا -
سلام علیکم
لطفا در مصرع دوم بیت هفتم خط را جایگزین خطر فرمائید.
خط
لغتنامه دهخدا
خط. [ خ ُطط ](اِخ ) یکی از دو کوه مکه که ابوقبیس و احمر باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). در معجم البلدان آمده است : نام کوهی واقع در مکه که عبارتست از اخشب غربی
* خط. [ خ ُطط ] (اِخ ) نام جای پرنخلستان است در بحرین و آنرا خط عبدالقیس نیز می گویند. (معجم البلدان ).
*خط سبز: [قدیمی، مجاز] موی لب که تازه بر پشت لب جوانی روییده باشد: ای نقطهٴ سیاهی بالای خط سبزت / خوشدانهای ولیکن بس بر کنار دامی (سعدی2