گنجور

شمارهٔ ۲۱۲

ای گل به کس این خوبی بسیار نمی‌ماند
دایم گل رعنایی بر بار نمی‌ماند
مگذار که نا اهلان چینند گل رویت
کز نار چو گل چینند جز خار نمی‌ماند
می گرچه کمست امشب گر یار شود ساقی
از مجلسیان یک تن هوشیار نمی‌ماند
که مه به تو می‌ماند خوئی که کنون داری
فرداست که در کویت دیار نمی‌ماند
ای دم به دم از چشمت آثار ستم پیدا
تا می‌نگری از ما آثار نمی‌ماند
بیمار تو را هر بار در تن نفسی می‌ماند
پاس نفسش میدار کاین یار نمی‌ماند
چون محتشم از وصفت خاموش نمی‌مانم
تا تیغ زبان من از کار نمی‌ماند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گل به کس این خوبی بسیار نمی‌ماند
دایم گل رعنایی بر بار نمی‌ماند
هوش مصنوعی: ای گل، زیبایی تو همیشه نمی‌ماند و جمال دل‌انگیز تو دائمی نیست.
مگذار که نا اهلان چینند گل رویت
کز نار چو گل چینند جز خار نمی‌ماند
هوش مصنوعی: اجازه نده که افرادی که شایستگی ندارند، گل زیبای تو را بچینند؛ زیرا از آنجایی که گل‌ها را به دست افرادی ناآگاه می‌سپارند، فقط خاری باقی خواهد ماند.
می گرچه کمست امشب گر یار شود ساقی
از مجلسیان یک تن هوشیار نمی‌ماند
هوش مصنوعی: امشب با وجود اینکه شراب کم است، اگر یار بیاید، هیچ کس در بین جمعیت نمی‌تواند هوشیار بماند.
که مه به تو می‌ماند خوئی که کنون داری
فرداست که در کویت دیار نمی‌ماند
هوش مصنوعی: آنچه که در حال حاضر داری و چهره‌ات شبیه ماه است، در آینده باقی نخواهد ماند و در آنجا که تو زندگی می‌کنی، چیزی از تو باقی نخواهد ماند.
ای دم به دم از چشمت آثار ستم پیدا
تا می‌نگری از ما آثار نمی‌ماند
هوش مصنوعی: هر لحظه که به چشمان تو نگاه می‌کنم، نشانه‌های ستم و مظلومیت قابل مشاهده است. با این حال، وقتی که به ما می‌نگری، دیگر چیزی از ما باقی نمی‌ماند.
بیمار تو را هر بار در تن نفسی می‌ماند
پاس نفسش میدار کاین یار نمی‌ماند
هوش مصنوعی: هر بار که بیمار تو را ملاقات می‌کند، در وجودش حالتی خاص و نگران‌کننده وجود دارد. باید مراقب حال او باشی، زیرا این دوست و یار نمی‌تواند همیشه در کنارت بماند.
چون محتشم از وصفت خاموش نمی‌مانم
تا تیغ زبان من از کار نمی‌ماند
هوش مصنوعی: به خاطر تو و زیبایی‌هایت، هیچ‌گاه سکوت نخواهم کرد و تا زمانی که زبانم به کار می‌افتد، از تو سخن می‌گویم و بیان نمی‌کنم.