گنجور

شمارهٔ ۱۸۰

فلک به من نفسی گرچه سر گرانش کرد
دگر به راه تلافی سبک عنانش کرد
زبان ز پرسش حالم اگر کشید دمی
دمی دگر به من اقبال هم زبانش کرد
فشاند مرغ دلم را روان به ساعد زلف
به سنگ جور چو آشفته آشیانش کرد
نداده بود دلم را به چنگ غصه تمام
که بازخواست به صد عذر و شادمانش کرد
دلم هنوز ز دریای غم کناری داشت
که غرق مرحمت از لطف بیکرانش کرد
دمی که تیر ستم در کمان خشم نهاد
کشید بر من و سوی دگر روانش کرد
چو خواست قدر نوازش بداند این دل زار
نخست پیش خدنگ بلا نشانش کرد
غرض ستیزه نبودش که نقد قلب مرا
کشید بر محک جور و امتحانش کرد
عنان همرهی از دست محتشم چو کشید
نهفته بدرقهٔ لطف همعنانش کرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فلک به من نفسی گرچه سر گرانش کرد
دگر به راه تلافی سبک عنانش کرد
هوش مصنوعی: اگرچه آسمان با فشار بر من، سنگینی را تحمیل کرد، اما من در پاسخ، با سبکی و رهایی به راه خود ادامه دادم.
زبان ز پرسش حالم اگر کشید دمی
دمی دگر به من اقبال هم زبانش کرد
هوش مصنوعی: اگر زبان به پرسش حال و احوالم بپردازد، در فرصتی دیگر سرنوشت نیز هم‌پیمان زبان می‌شود و حال مرا درک می‌کند.
فشاند مرغ دلم را روان به ساعد زلف
به سنگ جور چو آشفته آشیانش کرد
هوش مصنوعی: پرنده دل من با ناز و زیبایی، زلف خود را به آرامی بر دوش من می‌افشاند و به خاطر دلدادگی‌اش مانند پرنده‌ای آشفته، آشیانه‌اش را به هم می‌ریزد.
نداده بود دلم را به چنگ غصه تمام
که بازخواست به صد عذر و شادمانش کرد
هوش مصنوعی: دل من را به چنگ غصه و اندوه ندادم و به خاطر این موضوع، با هزار عذر و دلیل، دوباره خوشحال شد.
دلم هنوز ز دریای غم کناری داشت
که غرق مرحمت از لطف بیکرانش کرد
هوش مصنوعی: دل من هنوز در کنار دریای غم بود، ولی به لطف بی‌پایان او غرق محبتش شدم.
دمی که تیر ستم در کمان خشم نهاد
کشید بر من و سوی دگر روانش کرد
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که تیر ظلم در کمان خشم قرار گرفت، به سوی من شلیک شد و سپس به سمت دیگری رفت.
چو خواست قدر نوازش بداند این دل زار
نخست پیش خدنگ بلا نشانش کرد
هوش مصنوعی: وقتی این دل بی‌چاره خواست چقدر نوازش را درک کند، ابتدا پیش تیر بلا به نشانه‌اش نشان داد.
غرض ستیزه نبودش که نقد قلب مرا
کشید بر محک جور و امتحانش کرد
هوش مصنوعی: هدف از این کار نزاع و جدال نبود، بلکه او فقط قضاوت دل مرا بر اساس آزمون و ستمش مورد آزمایش قرار داد.
عنان همرهی از دست محتشم چو کشید
نهفته بدرقهٔ لطف همعنانش کرد
هوش مصنوعی: هنگامی که دست فرد باوقار و بزرگوار از دستان آن همراه جدا شد، مهربانی و توجه آن همراه به طور پنهانی او را همراهی کرد و بدرقه‌اش کرد.