گنجور

شمارهٔ ۱۶۷

دلم از غمش چه گویم که ره نفس ندارد
غم او نمی‌گذارد که نفس نگه ندارد
چه ز مزرع امیدم دمد از جفای ترکی
که ز ابر التفاتش همه تیغ و تیر بارد
تن خویش تا سپردم به سگش ز غیرت آن
که خدنگ نیمه‌کش را نفسی نگاه دارد
ز نشستنش به مسجد به ره نیاز زاهد
شده یک جهت نمازی به دو قبل می‌گذارد
تو که داغ تیره روزی نشمرده‌ای چه دانی
شب تار محتشم را که ستاره می‌شمارد

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم از غمش چه گویم که ره نفس ندارد
غم او نمی‌گذارد که نفس نگه ندارد
هوش مصنوعی: دلم از اندوه او چه بگوید، که هوای نفس را ندارم. غم او آن‌قدر سنگین است که نمی‌گذارد نفس بکشم.
چه ز مزرع امیدم دمد از جفای ترکی
که ز ابر التفاتش همه تیغ و تیر بارد
هوش مصنوعی: از زمین امیدم، به خاطر بی‌توجهی معشوقی با نام ترکی، بارانی از تیر و نیزه می‌بارد.
تن خویش تا سپردم به سگش ز غیرت آن
که خدنگ نیمه‌کش را نفسی نگاه دارد
هوش مصنوعی: بدن خود را به سگش سپردم، ولی از غیرت احساس می‌کنم که حتی تیر نیمه‌کش هم لحظه‌ای را بی‌توجه نخواهد ماند.
ز نشستنش به مسجد به ره نیاز زاهد
شده یک جهت نمازی به دو قبل می‌گذارد
هوش مصنوعی: به خاطر تمایل او به نماز، زاهد نشسته در مسجد، به سادگی و بدون هیچ مشکلی از دو جهت قبل، عبور می‌کند.
تو که داغ تیره روزی نشمرده‌ای چه دانی
شب تار محتشم را که ستاره می‌شمارد
هوش مصنوعی: تو که به مشکلات و سختی‌های روزگار توجه نکرده‌ای، چگونه می‌توانی درک کنی که شب تاریک و غم‌انگیز چگونه به شمارش ستاره‌ها می‌پردازد؟

حاشیه ها

1395/06/06 14:09
محمدامین

سلام و درود
شده یک جهت نمازی به دو قبل می‌گذارد
با توجه به نماز، "می‌گزارد" صحیح است.