گنجور

شمارهٔ ۱۲۵

فغان که همسفر غیر شد حبیب و برفت
مرا گذاشت درین مملکت غریب و برفت
چو گفتمش که نصیبم دگر ز لعل تو نیست
گشود لب به تبسم که یا نصیب و برفت
چو گفتمش که دگر فکر من چه خواهد بود
به خنده گفت که فکر رخ حبیب و برفت
چو گفتمش که مرا کی ز ذوق خواهد کشت
نوید آمدنت گفت عنقریب و برفت
رقیب خواست که از پا درآردم او نیز
مرا نشاند به کام دل رقیب و برفت
نشست برتنم از تاب تب عرق چندان
که دست شست ز درمان من طبیب و برفت
ز دست محتشم آن گل کشد دامن وصل
گذاشت خواری هجران به عندلیب و برفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فغان که همسفر غیر شد حبیب و برفت
مرا گذاشت درین مملکت غریب و برفت
هوش مصنوعی: آه که محبوبم با کسی دیگر راهی شد و مرا در این سرزمین غریب تنها گذاشت و رفت.
چو گفتمش که نصیبم دگر ز لعل تو نیست
گشود لب به تبسم که یا نصیب و برفت
هوش مصنوعی: زمانی که به او گفتم دیگر گلی از زیبایی‌های تو نصیبم نخواهد شد، با لبخندش پاسخ داد که شاید، و بعد از آن رفت.
چو گفتمش که دگر فکر من چه خواهد بود
به خنده گفت که فکر رخ حبیب و برفت
هوش مصنوعی: وقتی به او گفتم که دیگر به چه چیزی فکر خواهم کرد، با خنده گفت که تمام فکر و ذکر من باید به چهره محبوبم معطوف باشد و سپس رفت.
چو گفتمش که مرا کی ز ذوق خواهد کشت
نوید آمدنت گفت عنقریب و برفت
هوش مصنوعی: وقتی به او گفتم که از عشق و زیبایی‌ات به من آسیب خواهد رسید، او با خوشبینی گفت به زودی به دیدنت می‌آیم و سپس رفت.
رقیب خواست که از پا درآردم او نیز
مرا نشاند به کام دل رقیب و برفت
هوش مصنوعی: رقیب تلاش کرد که مرا از پا بیندازد، اما او نیز مرا به آرزوی خود رساند و سپس رفت.
نشست برتنم از تاب تب عرق چندان
که دست شست ز درمان من طبیب و برفت
هوش مصنوعی: به خاطر گرما و تب شدید، عرق زیادی بر بدنم نشسته و دست طبیب از درمان من کوتاه شده و رفته است.
ز دست محتشم آن گل کشد دامن وصل
گذاشت خواری هجران به عندلیب و برفت
هوش مصنوعی: از دستان محتشم، آن گل پیوند خود را با معشوق قطع کرده و درد فراق را بر دوش بلبل گذاشته و از آنجا رفته است.

حاشیه ها

1393/05/18 19:08
امید حسین زاده

در بیت اول مملکت غریب عبارت کاملا نامناسبی است چه از نظر وزنی و چه از لحاظ منطق شعری زیرا که این اصطلاح در عصر حاضر رواج لفظی یافته است.
من تا به حال به دنبال نسخ دیگر نبودم ولی به صورت غریزی حس می کنم حداقل عبارت "وادی غریب" عبارت شایسته تری باشد

1399/07/10 09:10
رؤیا

درود جناب حسین‌زاده. مصرع «مرا گذاشت درین مملکت غریب و برفت» ایراد وزنی نداره؛ باید با وقفه بعد از مملکت بخونیدش: «مرا گذاشت در این مملکت، غریب و برفت»