گنجور

شمارهٔ ۱۱۶

ای گل امروز اداهای تو بی‌چیزی نیست
خندهٔ وسوسه فرمای تو بی‌چیزی نیست
می‌زند غیر در صلح به من چیزی هست
و اندرین باب تقاضای تو بی چیزی نیست
میدهی پهلوی خاصان به اشارت جایم
این خصوصیت بیجای تو بی‌چیزی نیست
من خود ای شوخ گنه کارم و مستوجب قهر
با من امروز مدارای تو بی‌چیزی نیست
فاش در کشتن من گرچه نمی‌گوئی هیچ
جنبش لعل شکرخای تو بی‌چیزی نیست
رنگ آشفتگی از روی تو گر نیست عیان
پیچش زلف سمن سای تو بی‌چیزی نیست
محتشم زان ستم اندیش حذر کن که امروز
اضطراب دل شیدای تو بی‌چیزی نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گل امروز اداهای تو بی‌چیزی نیست
خندهٔ وسوسه فرمای تو بی‌چیزی نیست
هوش مصنوعی: ای گل، امروز حرکات و رفتارهای تو هیچ ارزشی ندارد و لبخند و وسوسه‌ای که به من می‌زنی نیز بی‌معناست.
می‌زند غیر در صلح به من چیزی هست
و اندرین باب تقاضای تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: کسی غیر از تو در صلح با من برخوردی دارد و در این مورد، درخواست تو بی‌مورد نیست.
میدهی پهلوی خاصان به اشارت جایم
این خصوصیت بیجای تو بی‌چیزی نیست
هوش مصنوعی: تو به مردم خاص اشاره می‌کنی و جایگاه من را به آنها نشان می‌دهی. این ویژگی که تو داری، در واقع نشانه‌ای از خالی بودن درونی تو نیست.
من خود ای شوخ گنه کارم و مستوجب قهر
با من امروز مدارای تو بی‌چیزی نیست
هوش مصنوعی: من خودم می‌دانم که چه کارهای نادرستی کرده‌ام و سزاوار عذاب هستم، اما امروز لطف تو با من چیزی بیش از زیاده‌خواهی نیست.
فاش در کشتن من گرچه نمی‌گوئی هیچ
جنبش لعل شکرخای تو بی‌چیزی نیست
هوش مصنوعی: هرچند تو به صراحت از کشتن من صحبت نمی‌کنی، اما می‌دانم که لبخند شیرین و زیبا تو در حقیقت سلاحی است که می‌تواند مرا نابود کند.
رنگ آشفتگی از روی تو گر نیست عیان
پیچش زلف سمن سای تو بی‌چیزی نیست
هوش مصنوعی: اگر حالت آشفته‌ات از روی تو نمایان نیست، پس پیچ و تاب موهای تو که مانند گل سمن است، بدون وجود تو به هیچ معنا نیست.
محتشم زان ستم اندیش حذر کن که امروز
اضطراب دل شیدای تو بی‌چیزی نیست
هوش مصنوعی: محتشم، از کسانی که به دل تو آسیب می‌زنند دوری کن، زیرا امروز دل عاشق تو آرامش ندارد و این بی‌دلی بی‌علت نیست.