شمارهٔ ۱۱۴
هرچند خون عاشق بیدل حلال نیست
در خون من گرفت به آن خردسال نیست
حسنش امان یک نگهم بیشتر نداد
در حسن آدمی کش او اعتدال نیست
دی وقت راندن من از آن بزم بود مست
کامروز در رخش اثر انعفال نیست
شاخ گلی و گرنه هنوز ای پسر کجاست
سروی که در ره تو سرش پایمال نیست
ماه نوی ولی به ظهور تو از بتان
یک آفتاب نیست که در او زوال نیست
از یک هلال اگرچه نهای بیشتر هنوز
یک سینه نیست کز تو بر او صد هلال نیست
حسن تو راست زیر نگین صد جهان جمال
یک دل حریف این همه حسن و جمال نیست
از سادگی دمی ز تو صد لطف میکنم
خاطر نشان خود که تو را در خیال نیست
خود را به عمد به هرچه میافکنی به خواب
ز افسانهٔ منت اگر امشب ملال نیست
برداشتست بهر نثار تو چشم ما
چندان گوهر که در صدفت احتمال نیست
قدت هلال وار خمیده است در شباب
بر غیر عشق محتشم این حرف دال نیست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرچند خون عاشق بیدل حلال نیست
در خون من گرفت به آن خردسال نیست
هوش مصنوعی: هرچند که خون عاشق دلباخته را حلال نمیدانند، اما در خون من تأثیری از آن وجود ندارد و این موضوع برای آن کودک خردسال نیز نمیتواند صادق باشد.
حسنش امان یک نگهم بیشتر نداد
در حسن آدمی کش او اعتدال نیست
هوش مصنوعی: زیبایی او فقط یک لحظه اجازه داد که نگاهش کنم و در واقع، هیچ اعتدالی در زیبایی انسانها وجود ندارد.
دی وقت راندن من از آن بزم بود مست
کامروز در رخش اثر انعفال نیست
هوش مصنوعی: در گذشته وقتی که من از آن مهمانی بیرون رانده شدم، در حال حاضر بر چهرهام نشانهای از تأثیر آن واقعه دیده نمیشود.
شاخ گلی و گرنه هنوز ای پسر کجاست
سروی که در ره تو سرش پایمال نیست
هوش مصنوعی: ای پسر، تو زیبا و شگفتانگیزی مانند شاخ گل هستی، اما اگر به دنبال زیبایی دیگری هستی، دقت کن که در مسیر تو به سروی برنمیخوری که زیر پا نرود و ضایع شود.
ماه نوی ولی به ظهور تو از بتان
یک آفتاب نیست که در او زوال نیست
هوش مصنوعی: ماه نو به خودی خود زیباست، اما وقتی تو به دنیا میآیی، مانند آفتابی است که همیشه در اوج خود است و هیچگاه زوال و کاهش ندارد.
از یک هلال اگرچه نهای بیشتر هنوز
یک سینه نیست کز تو بر او صد هلال نیست
هوش مصنوعی: هرچند تو فقط یک هلالی هستی، اما هنوز دلی برای تو وجود دارد که از آن هزاران هلال میتابد.
حسن تو راست زیر نگین صد جهان جمال
یک دل حریف این همه حسن و جمال نیست
هوش مصنوعی: زیبایی تو همچون جواهری کمیاب است که در هیچ کجای جهان نمیتوان همسطح با آن جمال و زیبایی پیدا کرد. این همه زیبایی و جذابیت نمیتواند در برابر یک دل و خصلت تو قرار بگیرد.
از سادگی دمی ز تو صد لطف میکنم
خاطر نشان خود که تو را در خیال نیست
هوش مصنوعی: به خاطر سادگیام، لحظهای به تو لطف میکنم تا به خودم یادآوری کنم که تو در فکر من نیستی.
خود را به عمد به هرچه میافکنی به خواب
ز افسانهٔ منت اگر امشب ملال نیست
هوش مصنوعی: به خودت زحمت نده و به هر چیزی که میخواهی فکر نکن؛ اگر امروز شب خوشی نیست، از خواب و رویاهای شیرین خیالی دوری کن.
برداشتست بهر نثار تو چشم ما
چندان گوهر که در صدفت احتمال نیست
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر تو چنان پر از گوهر و زیبایی است که در دریای توصیف و ستایشش هیچ شانسی برای کمبود وجود ندارد.
قدت هلال وار خمیده است در شباب
بر غیر عشق محتشم این حرف دال نیست
هوش مصنوعی: قد تو همچون هلالی خمیده است و در جوانی تو را زیبا و دلربا میبیند، اما بدان که این زیبایی تنها به خاطر عشق است و جنبهای دیگر ندارد.