شمارهٔ ۱
زلف و قدت راست ای بت سرکش، چشم و رخت راست ای گل رعنا
سنبل و شمشاد هندو و چاکر، نرگس و لاله بنده و لالا
ساخته ظاهر معجز لعلت ز آتش سوزان چشمهٔ حیوان
کرده هویدا صنع جمالت در گل سوری عنبر سارا
آتش آهم ز آتش رویت سیل سرشگم بی مه رویت
این ز درون زد شعله بگردون وان ز برون شد تا به ثریا
محو ستادند عابد و زاهد مست فتادند راکع و ساجد
دوش که افکند در صف رندان جام هلالی شور علالا
وقت مناجات کز ته دل شد جانب گردون نعرهٔ مستان
پرده دریدی گر نشنیدی شمع حریفان بانگ سمعنا
مایهٔ دولت پایهٔ رفعت نقد هدایت گنج سعادت
هست در این ره ای دل گمره دانش دانا دانش دانا
حسن ازل را بهر طلبکار هست ظهوری کز رخ مقصود
پرده بر افتد گر کند از میل وحش خیالی چشم به بالا
محتشم اکنون کز کشش دل نیست گذارم جز بدر او
پیش رقیبان همچو غریبان نیست بدادم جز به مدارا
اطلاعات
وزن: مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف و قدت راست ای بت سرکش، چشم و رخت راست ای گل رعنا
سنبل و شمشاد هندو و چاکر، نرگس و لاله بنده و لالا
هوش مصنوعی: ای بت نافرمان، زلف و قامت زیبایت راست و زیبایی چشمان و چهرهات مانند گل خوشبو و دلرباست. سنبل و شمشاد هندو جلوهگری میکنند و نرگس و لاله به تو افتخار میکنند، همچون بندهای که در حضور معشوق است.
ساخته ظاهر معجز لعلت ز آتش سوزان چشمهٔ حیوان
کرده هویدا صنع جمالت در گل سوری عنبر سارا
هوش مصنوعی: ظاهر زیبا و شگفتانگیز تو، مانند لعل، از آتش عشق و شوق به زندگی به وجود آمده است. خلقت زیبایی تو در گلهای خوشبو و عطرآگین به وضوح دیده میشود.
آتش آهم ز آتش رویت سیل سرشگم بی مه رویت
این ز درون زد شعله بگردون وان ز برون شد تا به ثریا
هوش مصنوعی: آتش آه من از زیبایی تو شعلهور است و اشکهای من از دوری تو همچون سیلی به راه افتادهاند. این آتش از درون من میسوزد و شعلهها به آسمان میرسند، در حالی که این اشکها از بیرون من سرازیر میشوند تا به اوج برسند.
محو ستادند عابد و زاهد مست فتادند راکع و ساجد
دوش که افکند در صف رندان جام هلالی شور علالا
هوش مصنوعی: عابدان و زاهدان در حال عبادت بودند، اما مست و سرمست به زمین افتادند. در شب، آنهایی که در رکوع و سجد بودند، ناگهان جامی از شراب به رندان داده شد که رنگ هلالی داشت و شور و حال خاصی ایجاد کرد.
وقت مناجات کز ته دل شد جانب گردون نعرهٔ مستان
پرده دریدی گر نشنیدی شمع حریفان بانگ سمعنا
هوش مصنوعی: زمانی که در حال دعا و مناجات بودم و از عمق دل به آسمان ندا زدم، صدای نشاطآور مستی پردهها را درید. اگر صدای ما را نشنیدید، بدانید که شمع دوستان به ما گوش فراداده و در حال شنیدن است.
مایهٔ دولت پایهٔ رفعت نقد هدایت گنج سعادت
هست در این ره ای دل گمره دانش دانا دانش دانا
هوش مصنوعی: پایه و اساس خوشبختی و موفقیت در این مسیر، آگاهی و دانش صحیح است. ای دل گمراه، به دانش و آگاهی واقعی توجه کن.
حسن ازل را بهر طلبکار هست ظهوری کز رخ مقصود
پرده بر افتد گر کند از میل وحش خیالی چشم به بالا
هوش مصنوعی: حسن ازلی برای آنانی که به دنبال اویند، نمایانی دارد که از چهرهی مقصود حجابها کنار میرود، اگر آن شخص با میل و شوق خیال، به سمت بالا نگاه کند.
محتشم اکنون کز کشش دل نیست گذارم جز بدر او
پیش رقیبان همچو غریبان نیست بدادم جز به مدارا
هوش مصنوعی: محتشم اکنون که دل مرا رها نمیکند، جز در کنار او نمیتوانم کسی را ببینم. در برابر رقیبان مانند غریبهها هستم و جز با آرامش نمیتوانم به کسی کمک کنم.
حاشیه ها
1389/08/04 14:11
احسان
متن تقریبا درسته ولی در همون مصراع اول نصف مصراع دوم هم اضافه شده و به همین ترتیب تا آخر شعر خراب شده
---
پاسخ: با تشکر، مشکل نمایشی حل شد.
1391/07/12 22:10
سلام.اسم وزن شعر را ندانم.فقط دانم که بر وزن مفتعلن فع|مفتعلن فع|مفتعلن فع|مفتعلن فع|
باشد.
---
پاسخ: با تشکر، از همین وزن استفاده شد.
1399/11/23 16:01
شیخی
وزن نوشته شده برای این غزل اشتباه هست. بر طبق کتاب عروض فارسی دکتر عباس ماهیار وزن غزل، مُفتَعِلاتُن مفتعلاتن مفتعلاتن مفتعلاتن (رجز مثمن مطوی مرفل) میباشد.