گنجور

شمارهٔ ۶۳

دگر از بهر من زد دار عبرت سرو بالائی
حریفان می‌کنید امروز یا فردا تماشائی
دگر خواهند دید احباب در بازار رسوائی
دوان عریان تنی ژولیده موئی وحشی آسائی
دگر دیوانه‌ای از بند خواهد جست پر وحشت
کزو در هر سر کو سر زند شوری و غوغائی
دگر گرینده چشمی خواهد از سیلاب رانیها
زهر تفتنده دشت انگیخت شورانگیز دریائی
دگر پست و بلند ملک غم را می‌کند یکسان
پی صحرانوردی کوه گردی دشت پیمائی
ز تخم اشگ دیگر لاله خواهد کشت در صحرا
چو مجنون دامن هامون به خون دیده آلائی
وداع همدمان کن محتشم تا فرصتی داری
که ایام فراغت نیست جز امروز و فردائی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دگر از بهر من زد دار عبرت سرو بالائی
حریفان می‌کنید امروز یا فردا تماشائی
هوش مصنوعی: امروز یا فردا، دوستانی که در زندگی رقابت و چالش‌هایی برای من به وجود آورده‌اند، خواهند دید که من هم می‌توانم درس عبرتی برای آنها باشم.
دگر خواهند دید احباب در بازار رسوائی
دوان عریان تنی ژولیده موئی وحشی آسائی
هوش مصنوعی: دوستان و آشناها به زودی در جایی خواهند دید که فردی بی‌پوشش و آشفته، به‌طرزی غیرمعمول و بی‌پروا در حال حرکت است.
دگر دیوانه‌ای از بند خواهد جست پر وحشت
کزو در هر سر کو سر زند شوری و غوغائی
هوش مصنوعی: دیگری دیوانه‌ای از قید و بند آزاد خواهد شد، که از هیجانی که دارد، در هر کوچه و خیابان شور و غوغایی ایجاد می‌کند.
دگر گرینده چشمی خواهد از سیلاب رانیها
زهر تفتنده دشت انگیخت شورانگیز دریائی
هوش مصنوعی: چشمی که دیگر نمی‌تواند بگرید، به بارش‌های پیاپی نیاز دارد. زهر خشک‌کنندۀ زمین، شور و هیجان عمیقی را همچون دریایی در دل طبیعت به وجود می‌آورد.
دگر پست و بلند ملک غم را می‌کند یکسان
پی صحرانوردی کوه گردی دشت پیمائی
هوش مصنوعی: غم و اندوه در زندگی برای همه یکسان است و فرقی نمی‌کند که در چه شرایطی قرار داریم. انسانی که برای سفر در صحرا یا کوه‌نوردی آماده است، باید با این واقعیت روبه‌رو شود که بالا و پایین‌های زندگی همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
ز تخم اشگ دیگر لاله خواهد کشت در صحرا
چو مجنون دامن هامون به خون دیده آلائی
هوش مصنوعی: از اشک‌های من دوباره لاله‌ای در صحرا خواهد رویید. همچون مجنون که دامن خود را به خون چشمانش رنگین کرده، در کنار هامون می‌گردم.
وداع همدمان کن محتشم تا فرصتی داری
که ایام فراغت نیست جز امروز و فردائی
هوش مصنوعی: دوست عزیز، با کسانی که نزدیکت هستند خداحافظی کن، زیرا زمان فرصتی برای استراحت و آرامش نمی‌دهد و تنها امروز و فردا را داری.