شمارهٔ ۵۳
شدم از گریه نابینا چراغ دیدهٔ من کو
سیه گردید بزمم شمع مجلس دیدهٔ من کو
عنان بخت هر بی دل که بینی دلبری دارد
نگهدار عنان بخت بر گردیدهٔ من کو
به میزان نظر طور بتان را جمله سنجیدم
ندیدم یک کران تمکین بت سنجیدهٔ من کو
بود دامن به دست صد خس این گلهای رعنا را
گل یکرنگ دامن از خسان برچیدهٔ من کو
چو مجنونی ببینی در بیابانها بپرس ای مه
که مجنون بیابان گرد محنت دیدهٔ من کو
چو ناوکخورده صیدی را کنی بسمل، بگو با خود
که صید زخمی در خاک و خون غلطیدهٔ من کو
ز اشک محتشم افتاد شور اندر جهان بی تو
تو خود هرگز نگفتی عاشق شوریدهٔ من کو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شدم از گریه نابینا چراغ دیدهٔ من کو
سیه گردید بزمم شمع مجلس دیدهٔ من کو
هوش مصنوعی: از شدت گریه و اشک، چشمانم را نمیتوانم ببینم. حالا که مراسم و جشن من تاریک و غمگین شده، دیگر آن شمعی که روشنیبخش مجلس من بود کجاست؟
عنان بخت هر بی دل که بینی دلبری دارد
نگهدار عنان بخت بر گردیدهٔ من کو
هوش مصنوعی: هر کس که دلش را شکسته ببینی، بختش به دست محبوبی خوشروش آمده است. پس ای خوشبختی من، کجا هستی که افسار بخت مرا نگهداری؟
به میزان نظر طور بتان را جمله سنجیدم
ندیدم یک کران تمکین بت سنجیدهٔ من کو
هوش مصنوعی: من به اندازهی نظر و دیدم، همهی زیباییهای معشوقهها را سنجیدم، اما نتوانستم حد و مرزی برای تمکین و زیبایی آنها پیدا کنم؛ پس از کجاست که معیار زیبایی محبوب من را یابم؟
بود دامن به دست صد خس این گلهای رعنا را
گل یکرنگ دامن از خسان برچیدهٔ من کو
هوش مصنوعی: در اینجا، سخن از زیبایی و لطافت گلهاست که در دامن کسی جمع شده است. شاعر احساس میکند که این گلها، همگی به رنگ و شکل مختلف هستند، اما کسی که دامن را در دست دارد، از میان آنها فقط یک گل خاص و یکتا را برگزیده و بقیه را کنار گذاشته است. این انتخاب نشاندهندهی خاص بودن و ارزشمندی آن گل در میان سایر گلهاست.
چو مجنونی ببینی در بیابانها بپرس ای مه
که مجنون بیابان گرد محنت دیدهٔ من کو
هوش مصنوعی: اگر مجنونی را در بیابانها ببینی، از تو ای ماه روشن بپرس که آن مجنون در جستجوی کدام درد و رنج من است.
چو ناوکخورده صیدی را کنی بسمل، بگو با خود
که صید زخمی در خاک و خون غلطیدهٔ من کو
هوش مصنوعی: اگر شکار زخمی را بر زمین بیندازی و به آن آسیب برسانی، از خود بپرس که آن شکار که در خون و خاک غلتیده، کجاست؟
ز اشک محتشم افتاد شور اندر جهان بی تو
تو خود هرگز نگفتی عاشق شوریدهٔ من کو
هوش مصنوعی: از اشکهای محتشم، در جهان بیتو هیجان و شور به وجود آمد. تو هرگز نگفتی عاشق دیوانهٔ من کجاست.