شمارهٔ ۴
عشقت زهم برآورد یاران مهربان را
از همچو مرگ بگسست پیوند جسم و جان را
تا طرح هم زبانی با این و آن فکندی
کردند تیز برهم صد همزبان زبان را
از لطف عام کردی در بزم خاص با هم
در نیم لحظه دشمن صد ساله دوستان را
جمعی که با هم اول بودند راست چون تیر
در کینهٔ هم آخر کردند زه کمان را
باد ستیزه برخاست وز یکدیگر جدا کرد
مانند دود آتش اهل دو دودمان را
شهری ز آشنایان پر بود ای یگانه
بیگانه کرد عشقت از هم یگان یگان را
صد دست عهد با هم دست تو از کناره
شمشیر بر میان زد پیوند این و آن را
ما با کسی که بودیم پیوسته بر در مهر
باب النزاع کردیم آن طرفه آستان را
با محتشم رفیقی طرح رقابت افکند
کی ره به خاطر خود میدادم این گمان را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشقت زهم برآورد یاران مهربان را
از همچو مرگ بگسست پیوند جسم و جان را
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شد که دوستان مهربان به دوری از هم بیفتند و پیوندهای جسم و روح مانند مرگ از هم جدا شوند.
تا طرح هم زبانی با این و آن فکندی
کردند تیز برهم صد همزبان زبان را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی کسی میخواهد با دیگران ارتباط برقرار کند و با آنها همزبان شود، ممکن است برخی از گفتمانها و گفتوگوها به این شکل تند و چالشبرانگیز پیش بروند. به عبارتی، در ایجاد رابطه و تبادل نظر میان افراد، ممکن است گفتارها به سرعت و تندی شکل بگیرد و به دنبال آن همزبانی و همفهمیها ایجاد شوند.
از لطف عام کردی در بزم خاص با هم
در نیم لحظه دشمن صد ساله دوستان را
هوش مصنوعی: تو با بخشش و مهربانیات در جمع خاص، به طور ناگهانی دشمنی که سالها طول کشیده بود را به دوستی تبدیل کردی.
جمعی که با هم اول بودند راست چون تیر
در کینهٔ هم آخر کردند زه کمان را
هوش مصنوعی: گروهی که در ابتدای کار با هم متحد بودند، در نهایت مانند تیرهایی که از کمان پرتاب میشوند، برای یکدیگر کینه و دشمنی ایجاد کردند.
باد ستیزه برخاست وز یکدیگر جدا کرد
مانند دود آتش اهل دو دودمان را
هوش مصنوعی: باد طوفانی به وجود آمد و افراد دو خانواده را که به هم وابسته بودند، از یکدیگر جدا کرد، مانند دودی که از آتش برمیخیزد.
شهری ز آشنایان پر بود ای یگانه
بیگانه کرد عشقت از هم یگان یگان را
هوش مصنوعی: شهری مملو از آشنایان بود، اما عشق تو باعث شد که آنها را از هم جدا کند و یگانه و بیگانه کند.
صد دست عهد با هم دست تو از کناره
شمشیر بر میان زد پیوند این و آن را
هوش مصنوعی: صد دست به چنگ آمدهاند تا دست تو را به کنار شمشیر بزنند و ارتباط این و آن را قطع کنند.
ما با کسی که بودیم پیوسته بر در مهر
باب النزاع کردیم آن طرفه آستان را
هوش مصنوعی: ما همیشه با کسی که بودیم، در کنار هم درباره موضوعی که مشکلساز شده بود، بحث و گفتگو کردیم و به درِ آن مکان همیشه سر میزدیم.
با محتشم رفیقی طرح رقابت افکند
کی ره به خاطر خود میدادم این گمان را
هوش مصنوعی: من با دوست باوقارم رقابتی آغاز کردم، زیرا در آن زمان به این فکر بودم که آیا میتوانم او را تحت تأثیر قرار دهم.