شمارهٔ ۳۲
هرگز از زلف کجت بیپیچ و تابی نیستم
صید این دامم از آن بیاضطرابی نیستم
گرچه هستم در بهشت وصل ای حوری نژاد
چون قرینم با رقیبان بیعذابی نیستم
دی که بهر قتل میکردی شمار عاشقان
من یقین کردم که پیشت در حسابی نیستم
تا عتابت باشد از حلمم دل خوش که من
مرغ آتشخوارهام قانع به آبی نیستم
ز آب حلمت شعلهٔ عشقم به پستی مایل است
عاشقم آخر سزاوار عتابی نیستم
من که صد پیغام گستاخانهات دادم هنوز
در خور ارسال عاشق کش جوابی نیستم
بزم آن مه محتشم مخصوص خاصان به که من
کو چه گردی ابترم عالیجنابی نیستم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرگز از زلف کجت بیپیچ و تابی نیستم
صید این دامم از آن بیاضطرابی نیستم
هوش مصنوعی: هرگز از زیبایی و پیچیدگی موهایت دچار سردرگمی نمیشوم، زیرا وقتی در دام محبت تو هستم، هیچ بیقراری و ناراحتی احساس نمیکنم.
گرچه هستم در بهشت وصل ای حوری نژاد
چون قرینم با رقیبان بیعذابی نیستم
هوش مصنوعی: هرچند که در بهشت وصال تو هستم، ای حوری زیبای نژاد، اما به خاطر همراهی با رقیبانم، از عذاب و نگرانی دور نیستم.
دی که بهر قتل میکردی شمار عاشقان
من یقین کردم که پیشت در حسابی نیستم
هوش مصنوعی: روزگاری که برای کشتن عاشقان من تو را حساب و کتابی بود، حالا مطمئن شدم که در نظر تو اصلاً جایگاهی ندارم.
تا عتابت باشد از حلمم دل خوش که من
مرغ آتشخوارهام قانع به آبی نیستم
هوش مصنوعی: تا وقتی که از خاموشی و صبوری من ناراحت هستی، من خوشحالم چون من موجودی هستم که نمیتوانم به آرامش قانع باشم و به آب بسنده کنم.
ز آب حلمت شعلهٔ عشقم به پستی مایل است
عاشقم آخر سزاوار عتابی نیستم
هوش مصنوعی: عشق من به قدری شعلهور است که حتی آب صبر و بردباریام را تضعیف میکند. من عاشق هستم و به همین دلیل لایق سرزنش نیستم.
من که صد پیغام گستاخانهات دادم هنوز
در خور ارسال عاشق کش جوابی نیستم
هوش مصنوعی: من که بارها پیامهای جسورانهات را فرستادم، هنوز لایق این نیستم که از تو پاسخی دریافت کنم.
بزم آن مه محتشم مخصوص خاصان به که من
کو چه گردی ابترم عالیجنابی نیستم
هوش مصنوعی: مهمانی آن دلبر با شکوه ویژه افراد خاصی است و من که فقط یک انسان عادی هستم، در این جمع برایم جایی نیست.