گنجور

شمارهٔ ۸۵ - موشّح و مختوم به مدح شاه اولیاء علیه السلام

بَرِ رُخ تو حرام است روی گُل دیدن
به پیش زلف تو جعد بنفشه بوئیدن
به نزد تنگ دهانت، به غنچه دل بستن
خطاست شرط کمال است، نکته سنجیدن
نموده وام، صراحی گریستن از من
چنان که جام زلعل لب تو خندیدن
تو شمع محفل انسی و وقت دادن جان
خوش است گرد تو پروانه وار گردیدن
برنجم از تو بتیغم، اگر زنی ای دوست
که نیست شیوه ی عاشق، زیار رنجیدن
به غیر ساتر و ستار، اسم اعظم نیست
که بهترین صفات است، عیب پوشیدن
مراد خاطر مولی طلب، چو بنده شدی
که نیست حد تو، رد کردن و پسندیدن
بساط عیش مچین در بسیط خاک که چرخ
نچیده دست گشاید، برای برچیدن
مرو به عشق بتان، ای که باک جان داری
که کار بوالهوسان نیست، عشق ورزیدن
حذر ز نفس پرسی نما که افزون است
گناه نفس پرسی، ز بت پرستیدن
نموده اند بدین شیوه عارفان تسلیم
که حاصلی ندهد، غیر رنج کوشیدن
«محیط» هرچه به گوید به جز ثنای علی
مدار گوش که فرض است، لغو نشنیدن
علی چو دست و لسان خدای و عین خدا است
علی پرستی باشد، خدا پرستیدن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بَرِ رُخ تو حرام است روی گُل دیدن
به پیش زلف تو جعد بنفشه بوئیدن
هوش مصنوعی: دیدن روی گل به خاطر زیبایی تو جایز نیست و بوییدن عطری همچون زلف تو در این دنیا معنایی ندارد.
به نزد تنگ دهانت، به غنچه دل بستن
خطاست شرط کمال است، نکته سنجیدن
هوش مصنوعی: دوست داشتن کسی که دهانش خیلی کم باز می‌شود و عشقش بسیار محدود است، اشتباه است. برای رسیدن به کمال، باید نکته‌سنج و دقیق باشیم.
نموده وام، صراحی گریستن از من
چنان که جام زلعل لب تو خندیدن
هوش مصنوعی: من به یاد تو می‌گویم و در دل، اشک می‌ریزم، انگار که جام زیبای تو به من می‌خندد.
تو شمع محفل انسی و وقت دادن جان
خوش است گرد تو پروانه وار گردیدن
هوش مصنوعی: تو همچون شمعی در جمع دوستان هستی و لحظه‌های زندگی در کنار تو بسیار دلپذیر و خوشایند است. من نیز مانند پروانه‌ای به دور تو می‌چرخم و از حضور تو لذت می‌برم.
برنجم از تو بتیغم، اگر زنی ای دوست
که نیست شیوه ی عاشق، زیار رنجیدن
هوش مصنوعی: من از تو دلخور می‌شوم، ای دوست، اگر تو به من آسیب بزنی، چرا که چنین آزار دادن، روش عاشقانه‌ای نیست.
به غیر ساتر و ستار، اسم اعظم نیست
که بهترین صفات است، عیب پوشیدن
هوش مصنوعی: به جز پوشش‌دهنده و حفاظ، نام بزرگتری وجود ندارد که بهترین ویژگی‌ها را داشته باشد و عیب‌ها را بپوشاند.
مراد خاطر مولی طلب، چو بنده شدی
که نیست حد تو، رد کردن و پسندیدن
هوش مصنوعی: زمانی که به خواسته‌های مولی (سرپرست) خود توجه می‌کنی، مانند بنده‌ای می‌شوی که نمی‌تواند حدود خودش را مشخص کند. در این شرایط، نه تنها از خواسته‌های او می‌گذری، بلکه همچنین آنها را می‌پسندی.
بساط عیش مچین در بسیط خاک که چرخ
نچیده دست گشاید، برای برچیدن
هوش مصنوعی: لباس لذت را در دشت خاک جمع نکن، زیرا که روزگار، خود زمانی برای جمع کردن و پایان دادن به این شادی‌ها خواهد داشت.
مرو به عشق بتان، ای که باک جان داری
که کار بوالهوسان نیست، عشق ورزیدن
هوش مصنوعی: به دنبال عشق معشوقان نرو، ای کسی که به جان خود اهمیت می‌دهی. زیرا عاشقی کار افرادی نیست که به لذت‌جویی می‌پردازند.
حذر ز نفس پرسی نما که افزون است
گناه نفس پرسی، ز بت پرستیدن
هوش مصنوعی: مواظب نفس خود باش، زیرا اشتباهات و گناهان آن بیش از حد است. پرسش از خود و نفس، شبیه به پرستش بت‌هاست.
نموده اند بدین شیوه عارفان تسلیم
که حاصلی ندهد، غیر رنج کوشیدن
هوش مصنوعی: عارفان به شیوه‌ای زندگی کرده‌اند که تسلیم و رضا در برابر مقدرات الهی را نشان می‌دهد، اما در این مسیر، نتیجه‌ای جز زحمت و تلاش برایشان به دست نمی‌آید.
«محیط» هرچه به گوید به جز ثنای علی
مدار گوش که فرض است، لغو نشنیدن
هوش مصنوعی: به هر چیزی که غیر از ستایش علی گفته می‌شود، توجه نکن و به آن گوش نده، چون شنیدن آن نسبت به ستایش علی بی‌معنا و بیهوده است.
علی چو دست و لسان خدای و عین خدا است
علی پرستی باشد، خدا پرستیدن
هوش مصنوعی: علی مانند دست و زبان خدا است و نشان‌دهنده‌ی حقیقت الهی است. محبت و ارادت به علی، در واقع عبادت و پرستش خداوند محسوب می‌شود.