گنجور

شمارهٔ ۸۰ - و له ایضاً علیه الرَّحمَةِ و الغُفران

خاطر از زلف تو امروز، پریشان کردم
دیده از فرقت رخسار تو گریان کردم
شکرلله که به یمن شرف دولت عشق
خویش را مالک صد ملک سلیمان کردم
تا مرا سلطنت فقر، به پوشید لباس
من تن خود، به تمنای تو عریان کردم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاطر از زلف تو امروز، پریشان کردم
دیده از فرقت رخسار تو گریان کردم
هوش مصنوعی: امروز به خاطر موهای تو، دل و ذهنم را به هم ریختم و به خاطر جدایی از چهره‌ی تو، چشمانم را اشکبار کردم.
شکرلله که به یمن شرف دولت عشق
خویش را مالک صد ملک سلیمان کردم
هوش مصنوعی: خدا را شکر که با لطف و عظمت عشق، توانستم به قدر و منزلت بالای خود دست یابم و قدرت و ثروت زیادی را مانند سلیمان به دست آورم.
تا مرا سلطنت فقر، به پوشید لباس
من تن خود، به تمنای تو عریان کردم
هوش مصنوعی: من برای اینکه به عشق تو برسم، از زرق و برق فقر دست کشیدم و خودم را به راحتی عریان کردم.