شمارهٔ ۲ - فی مدح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام و رثائه
توسن طبعم که داشت سبق بیون الطراد
کنون چنان مانده شد که «قیل: یکبو الجواد»
[توسن طبعم که بود من الجیاد الجیاد
کنون چنان مانده شد که لا یجید الطراد]
بلبل نطقم ز بس گشته اسیر قفس
به نغمه دارد هوس نه سیر ذات العماد
آتش شوق از خمود می نکند هیچ دود
طبع روان از خمود گشته نظیر جماد
نوبت آن شد که باز بال و پری کرده باز
کنم ز کوی نیاز مرغ دلی اصطیاد
تا که بچوگان عزم گوی سعادت برم
روی ارادت برم بسوی باب المراد
روح نبی و ولی، لطف خفیّ و جلیّ
محمد بن علی هو التقی الجواد
آینۀ ذات حق، گنج کمالات حق
مصحف آیات حق ز مبتدا تا معاد
صورت و معنای حق دیدۀ بینای حق
حجت کبرای حق علی جمیع العباد
دفتر آداب عشق فاتح ابواب عشق
قائد ارباب عشق الی سبیل الرشاد
نیر تابنده اوست شمع فروزنده اوست
خدای را بنده اوست و للوری خیرهاد
هادی راه نجات در همۀ مشکلات
ذاک شفیع العصاه یوم یناد المناد
عروه دین منقصم از ستم معتصم
عاقر قوم ثمود ثانی شداد عاد
ریخت بکامش ز قهر شربت سوزنده زهر
که تلخ شد کام دهر و جلوه لایعاد
ز زهر، جانسوزتر ز تیر دلدوزتر
همدمی ام فضل طعنۀ بنت الفساد
به غربت ار در گذشت من نکنم سر گذشت
که آبش از سر گذشت ز ظلم اهل عناد
شاهد بزم شهود شمع صفت رخ نمود
جلوۀ او دل ربود و فاز بالاتحاد
ز خرمن حسن خویش داد به او خوشهای
تا شودش توشهای و إنه خیر زاد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
توسن طبعم که داشت سبق بیون الطراد
کنون چنان مانده شد که «قیل: یکبو الجواد»
هوش مصنوعی: امروز حال و هوای من به گونهای است که دیگر نمیتوانم به سرعت و شتاب گذشته برگردم و حرکت کنم. به نوعی، احساس میکنم که مثل اسب تاکنون در جایی متوقف شدهام و نمیتوانم جلوتر بروم.
[توسن طبعم که بود من الجیاد الجیاد
کنون چنان مانده شد که لا یجید الطراد]
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که توانایی و انرژی درونی من، که باید مانند اسبهای تندرو باشد، اکنون به گونهای است که دیگر قادر به دویدن نیست. به نوعی این بیت بیانگر ناتوانی و خستگی روحی یا جسمی است.
بلبل نطقم ز بس گشته اسیر قفس
به نغمه دارد هوس نه سیر ذات العماد
هوش مصنوعی: بلبل زبانم به خاطر اینکه اسیر قفس شده، آرزوی آوازخوانی دارد و دلش میخواهد از زیباییهای زندگی و آزادی لذت ببرد.
آتش شوق از خمود می نکند هیچ دود
طبع روان از خمود گشته نظیر جماد
هوش مصنوعی: آتش عشق هیچگاه از سستی و بیتحرکی تولید نمیشود، همانطور که نفس یک آدم بیحرکت هم نمیتواند به آرامی و سکون، مانند اجسام بیروح، ادامه یابد.
نوبت آن شد که باز بال و پری کرده باز
کنم ز کوی نیاز مرغ دلی اصطیاد
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده است که دوباره بال و پر خود را باز کنم و از کوی نیاز به پرواز درآیم، چون دلم در جستوجوی عشق به پرواز درآمده است.
تا که بچوگان عزم گوی سعادت برم
روی ارادت برم بسوی باب المراد
هوش مصنوعی: هنگامی که کودکان تصمیم میگیرند به سمت خوشبختی بروند، من نیز عشق و ارادت خود را به سوی دروازهی خواستههایم هدایت میکنم.
روح نبی و ولی، لطف خفیّ و جلیّ
محمد بن علی هو التقی الجواد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به جایگاه والای برخی شخصیتهای مذهبی اشاره میکند. در آن، روح پیامبر و پیشوایان بزرگ، همراه با لطف پنهان و آشکار الهی مورد تحسین قرار گرفته است. همچنین به محمد بن علی، که معروف به تقی و جواد است، اشاره میشود، تاکید بر فضیلت و بزرگی او در زمینه علم و تقوا وجود دارد. به طور کلی، این متن بیانگر عمق ایمان و مقامهای بلند این شخصیتهاست.
آینۀ ذات حق، گنج کمالات حق
مصحف آیات حق ز مبتدا تا معاد
هوش مصنوعی: وجود حق مانند آینهای است که تمام کمالات او را نشان میدهد. این وجود همچنین مانند کتابی است که آیات حق را از آغاز تا پایان به تصویر میکشد.
صورت و معنای حق دیدۀ بینای حق
حجت کبرای حق علی جمیع العباد
هوش مصنوعی: چهره و مفهوم حقیقی را که دیدگاه بینایی دارد، میتوان به عنوان بزرگترین دلیل حق برای همهی موجودات انسانی در نظر گرفت.
دفتر آداب عشق فاتح ابواب عشق
قائد ارباب عشق الی سبیل الرشاد
هوش مصنوعی: کتاب آداب عشق راهنمایی برای ورود به دنیای عشق است و رهبری کنندهای است برای کسانی که به دنبال راه صحیح و آگاهانه در عشق و محبت هستند.
نیر تابنده اوست شمع فروزنده اوست
خدای را بنده اوست و للوری خیرهاد
هوش مصنوعی: نور تابناک او مانند شمعی روشن است. خداوند، بندهای دارد که نیکوکار است و خوبان را به سوی خود میکشاند.
هادی راه نجات در همۀ مشکلات
ذاک شفیع العصاه یوم یناد المناد
هوش مصنوعی: راهنمایی برای نجات در تمام سختیها، او ذاکر و یادآور است و در روزی که منادی ندا میدهد، شفیع گناهکاران خواهد بود.
عروه دین منقصم از ستم معتصم
عاقر قوم ثمود ثانی شداد عاد
هوش مصنوعی: قلبم به دین حق وابسته است و از ظلم و ستم دوری میکنم، مانند عاقر (شتر) قوم ثمود و ثانی (دومین) سردار قوم عاد که قوی و نیرومند بودند.
ریخت بکامش ز قهر شربت سوزنده زهر
که تلخ شد کام دهر و جلوه لایعاد
هوش مصنوعی: از شدت خشم، نوشیدنی سوزناک و مهلک به کام او ریخت، که این سبب تلخی کام دنیا شد و جلوهی بیپاسخ باقی ماند.
ز زهر، جانسوزتر ز تیر دلدوزتر
همدمی ام فضل طعنۀ بنت الفساد
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر آزار و رنجی است که از یک رابطه یا دوستی نامناسب به وجود میآید. اشاره دارد که احساسات دردناک ناشی از این ارتباط، حتی از زهر و تیر هم بیشتر است. در واقع، درد ناشی از این رفاقت به قدری عمیق و سوزاننده است که میتوان آن را بالاتر از دیگر انواع آزار و درد احساس کرد.
به غربت ار در گذشت من نکنم سر گذشت
که آبش از سر گذشت ز ظلم اهل عناد
هوش مصنوعی: اگرچه من در غربت زندگی میکنم، اما هرگز از یادگرفتن و فراموشکردن خاطراتم دست نمیکشم؛ زیرا درد و رنجی که مردم ناعدالتی بر من تحمیل کردهاند، برایم فراموششدنی نیست.
شاهد بزم شهود شمع صفت رخ نمود
جلوۀ او دل ربود و فاز بالاتحاد
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره شده است که مانند شمع در مراسمی درخشان و جذابیتی خاص دارد. رخسار این شخص دلها را به خود مشغول میکند و در ایجاد حس اتحاد و نزدیکی بین افراد مؤثر است.
ز خرمن حسن خویش داد به او خوشهای
تا شودش توشهای و إنه خیر زاد
هوش مصنوعی: او از زیباییهای خود مقداری از خوشیمنی را به او داد تا برایش مایهای باشد و این بهترین ذخیره است.