گنجور

شمارهٔ ۲ - فی لسان حال ام الرضیع سلام الله علیهما

لالۀ باغ دل من علی جان علی جان
شمع دل محفل من علی جان علی جان
طوطی من کز بر من پریدی چه دیدی
غرقه به خون بسمل من علی جان علی جان
خرمن عمر تو چه رفت بر باد ز بیداد
سوخت ز عم حاصل من علی جان علی جان
گوهر تابندۀ من ز کف شد تلف شد
دولت مستعجل من علی جان علی جان
تاب و توانائی من ز دل رفت بگل رفت
مایۀ آب و گل من علی جان علی جان
حلق ترا تیر ستم دریده بریده
زخم غمت قاتل من علی جان علی جان
روز من از سوز غمت چه شب تار مپندار
تیره تر از منزل من علی جان علی جان
حرمله بر کند مرا ز بنیاد چه بنهاد
داغ ترا بر دل من علی جان علی جان
یوسف من گرگ اجل ترا برد مرا خورد
وه ز دل غافل من علی جان علی جان
لایق آن دسته گل ستوده نبوده
دامن ناقابل من علی جان علی جان
خنده ای ای غنچۀ گل که شاید گشاید
عقدۀ این مشکل من علی جان علی جان
بارد گر پنجه بزن برویم چه گویم
زین هوس باطل من علی جان علی جان
عمر من سوخته جان بسر رفت هدر رفت
زحمت بی حاصل من علی جان علی جان
همسفرم بودی و بی تو اکنون ز دل خون
می‌چکد از محمل من علی جان علی جان

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فعولن فعولن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لالۀ باغ دل من علی جان علی جان
شمع دل محفل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: لاله‌ای که در باغ دل من شکفته شده، تویی، ای علی جان. تو شمعی هستی که محفل قلب من را روشن می‌کند، ای علی جان.
طوطی من کز بر من پریدی چه دیدی
غرقه به خون بسمل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: ای طوطی من، وقتی از کنار من رفتی چه دیدی؟ که من در دریایی از خون غرق شده‌ام، ای علی جان!
خرمن عمر تو چه رفت بر باد ز بیداد
سوخت ز عم حاصل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: عمر تو مانند خرمنی است که به باد رفته و به خاطر ستم و بی‌عدالتی نابود شده است. از این وضعیت به شدت ناراحت و رنجیده‌ام.
گوهر تابندۀ من ز کف شد تلف شد
دولت مستعجل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: گوهر درخشان من از دستم رفت و شانس زودگذر من از بین رفت، ای جانم، ای جانم.
تاب و توانائی من ز دل رفت بگل رفت
مایۀ آب و گل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی من از دل رفته و مانند گلی که پژمرده شده، به باد رفته است. من تنها مایه‌ی وجودم، علی جان، تو هستی.
حلق ترا تیر ستم دریده بریده
زخم غمت قاتل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: حلقه تو با تیر ستم پاره شده و زخم غم تو مرا به مرگ کشانده، ای علی جان!
روز من از سوز غمت چه شب تار مپندار
تیره تر از منزل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: روز من پر از درد و ناراحتی توست، پس شب من را تیره و تار نپندار؛ زیرا که وضعیت من از این هم بدتر است، ای علی جان!
حرمله بر کند مرا ز بنیاد چه بنهاد
داغ ترا بر دل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: حرمله مرا از ریشه‌ام جدا کرد و چه غم بزرگی بر دل من گذاشت که یاد تو را همیشه با خود دارم، ای علی جان!
یوسف من گرگ اجل ترا برد مرا خورد
وه ز دل غافل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: ای یوسف من، اگر گرگ مرگ تو را ببلعد، مرا هم خواهد بلعید و من از دل بی‌خبرم. ای جان علی، ای جان!
لایق آن دسته گل ستوده نبوده
دامن ناقابل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: من شایسته آن دسته گلی نیستم که ستایش می‌شود، زیرا دامن من، علی جان، هیچ‌چیز به ارزش آن ندارد.
خنده ای ای غنچۀ گل که شاید گشاید
عقدۀ این مشکل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: ای غنچه گل، شاید خنده تو بتواند گره این مشکل من را باز کند، علی جان.
بارد گر پنجه بزن برویم چه گویم
زین هوس باطل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: اگر به میخانه برویم و مست شویم، چه می‌توانم درباره این آرزو و کشش بی‌نتیجه‌ام بگویم، ای جان علی!
عمر من سوخته جان بسر رفت هدر رفت
زحمت بی حاصل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: عمر من به بطالت گذشت و زندگی‌ام بی‌ثمر سپری شد. تلاش‌هایم بی‌فایده بودند و تنها حسرت به دل دارم. ای علی، جان من!
همسفرم بودی و بی تو اکنون ز دل خون
می‌چکد از محمل من علی جان علی جان
هوش مصنوعی: همسفری تو با من بود، حالا که کنارم نیستی، دلم به شدت پر از اندوه و غمدی. عزیزم، عزیزم.