گنجور

شمارهٔ ۱ - فی مدح قاسم بن الحسن و رثائه علیهماالسلام

به نکهت هوا رشک مشک ختن شد
به نزهت زمین روضۀ نسترن شد
گلستان بود سبز ز استبرق گل
چمن سبز از سندی یاسمن شد
پر از لاله شد باغ، و داغ جوانان
بیاد من آورد و بیت الحزن شد
گل ارغوان گر بدامادی آمد
ولیکن شقایق عروس چمن شد
ز هر سبزه زاری لب جویباری
بخاطر خط قاسم بن الحسن شد
بود نقل هر محفلی نقل رویش
حدیث قدش شمع هر انجمن شد
لبش بود سرچشمۀ آب حیوان
سزد خضر اگر بندۀ آن دهن شد
بلی قوت جان بود یاقوت لعلش
عقیق یمن دُرج دُرّ عدن شد
اگر یوسف از چه درآمد ولیکن
گرفتار آن غبغب و آن زقن شد
بصورت پیمبر بصولت چه حیدر
فدای حسینی بوجه حسن شد
به هیبت سبق برد از شیر گردون
کمین چاکرش خاور تیغزن شد
چه بر رخش همت رخش جلوه کردی
تهمتن فروتر ز زال کهن شد
چنان صف اعدا دریدی که گفتی
به میدان کین حیدر صف شکن شد
فغان کان صنوبر بر سرو بالا
به بیخ و بنش تیشۀ ریشه کن شد
دریغا که آن شاخ گل پیرهن را
بجای قبای عروسی کفن شد
مهین خواستگار نگار ازل را
نگاری سیراپا ز خون بدن شد
نثار سر او خدنگ مخالف
سنان در بر او حمایل‌فکن شد
روان شد ز دیوار قسمت بلائی
که شهزاده آزاد از قید تن شد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به نکهت هوا رشک مشک ختن شد
به نزهت زمین روضۀ نسترن شد
هوش مصنوعی: هوا بوی خوشی گرفت که باعث شد به عطر خوش مشک ختن (مناطق خوشبو) حسادت کند، و زمین نیز به بهشتی پر از گل نسترن تبدیل شد.
گلستان بود سبز ز استبرق گل
چمن سبز از سندی یاسمن شد
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی طبیعت اشاره شده است. باغی پر از گل و سبزه که با درخشش و زیبایی خاصی مزین شده است. رنگ سبز چمن به زیبایی یاسمن سندی می‌درخشد و هر دو نماد زیبایی و طراوت هستند.
پر از لاله شد باغ، و داغ جوانان
بیاد من آورد و بیت الحزن شد
هوش مصنوعی: باغ پر از لاله شده و یادآور داغ جوانانی است که رفتند، به همین خاطر تبدیل به مکانی حزن‌انگیز شده است.
گل ارغوان گر بدامادی آمد
ولیکن شقایق عروس چمن شد
هوش مصنوعی: اگرچه گل ارغوان به عنوان داماد وارد می‌شود، اما شقایق به عنوان عروس چمن شناخته می‌شود.
ز هر سبزه زاری لب جویباری
بخاطر خط قاسم بن الحسن شد
هوش مصنوعی: از هر چمنزاری و کنار هر جوی، یاد و خاطره قاسم بن حسن در دل می‌خزد.
بود نقل هر محفلی نقل رویش
حدیث قدش شمع هر انجمن شد
هوش مصنوعی: در هر جمع و محفل، صحبت از زیبایی و قد و قامت او پر شده است، و او مانند شعله‌ای است که روشنی‌بخش هر انجمنی می‌باشد.
لبش بود سرچشمۀ آب حیوان
سزد خضر اگر بندۀ آن دهن شد
هوش مصنوعی: لب او مانند چشمه‌ای است که آب حیات می‌دهد؛ شایسته است که خضر (نماد جوانی و زندگی جاودان) اگر بنده آن لب شود.
بلی قوت جان بود یاقوت لعلش
عقیق یمن دُرج دُرّ عدن شد
هوش مصنوعی: البته، سنگ های قیمتی و زیبا همچون یاقوت و لعل قوت و انرژی بخش زندگی هستند، در حالی که عقیق یمن و درّ عدن نیز به عنوان جواهرات زینتی با ارزش شناخته می‌شوند.
اگر یوسف از چه درآمد ولیکن
گرفتار آن غبغب و آن زقن شد
هوش مصنوعی: اگر یوسف به زیبایی و جذابیتش معروف شد، اما در عین حال به خاطر آن زیبایی به دردسر افتاد و با مشکلاتی دست و پنجه نرم کرد.
بصورت پیمبر بصولت چه حیدر
فدای حسینی بوجه حسن شد
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و مقام والای پیامبر اسلام اشاره شده است که به خاطر مقام حضرت علی (حیدر) و حضرت حسین (حسینی) فدای محبوبیت و جمال حضرت حسن (حسن) شده است. در واقع، این بیت به عشق و ارادت به این بزرگواران تأکید می‌کند و به ارتباط معنوی و روحانی آنان اشاره دارد.
به هیبت سبق برد از شیر گردون
کمین چاکرش خاور تیغزن شد
هوش مصنوعی: با دیدن چهرهٔ شجاعانه شیر آسمان، بلافاصله خاور (اینگونه) اندکی به عقب می‌رود و تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
چه بر رخش همت رخش جلوه کردی
تهمتن فروتر ز زال کهن شد
هوش مصنوعی: تو چه جلوهای از عظمت و قدرت بر چهره خود نمایان کرده‌ای، که تهمتن (رستم) را هم در مقایسه با زال کهن، در موقعیتی کمتر و فروتر قرار داده‌ای.
چنان صف اعدا دریدی که گفتی
به میدان کین حیدر صف شکن شد
هوش مصنوعی: به قدری دشمنان را از هم جدا کردی که گویی حیدر، دلاور معروف، در میدان نبرد صفوف آنها را شکسته است.
فغان کان صنوبر بر سرو بالا
به بیخ و بنش تیشۀ ریشه کن شد
هوش مصنوعی: آه و افسوس، که درخت بلند قامت صنوبر با ضربه‌ای به ریشه‌اش، به کلی از بیخ و بن قطع شد.
دریغا که آن شاخ گل پیرهن را
بجای قبای عروسی کفن شد
هوش مصنوعی: ای کاش که آن شاخ گل، به جای پوشش زیبای عروسی، به کفن تبدیل نشود.
مهین خواستگار نگار ازل را
نگاری سیراپا ز خون بدن شد
هوش مصنوعی: درخواست کننده‌ی زیبای ازل، دختری زیباست که به طور کامل از خون بدنش تشکیل شده است.
نثار سر او خدنگ مخالف
سنان در بر او حمایل‌فکن شد
هوش مصنوعی: بدن آن شخص مانند تیر راهی است که به سوی دشمن نشانه رفته و از همه جانب تحت حمایت قرار گرفته است.
روان شد ز دیوار قسمت بلائی
که شهزاده آزاد از قید تن شد
هوش مصنوعی: از دیوار قسمت، سرنوشت سختی جاری شد و شاهزاده‌ای که از بند جسم رهایی یافته، به سوی آن حرکت کرد.