گنجور

شمارهٔ ۹

تا نخل امیدم را تو بری
شیرین تر از این نبود ثمری
اندر نظر ارباب کمال
حاشا که چه عشق بود هنری
در منطقه اش فلک الافلاک
نبود جز حلقۀ مختصری
عشق است نشانۀ انسانی
عشق اشت ممیز دیو و پری
تا در طلب آب و علفی
حیوانی و در شکل بشری
از خط طریقت دوراستی
وز علم و حقیقت بی خبری
ای ماه جهان افروز بکن
بر بام سیه رویان گذری
من مشتری تو و مفتقرم
خو کرده چه زهره به نغمه‌گری

اطلاعات

وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا نخل امیدم را تو بری
شیرین تر از این نبود ثمری
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو امید من را نچینی، هیچ ثمری شیرین‌تر از این نخواهد بود.
اندر نظر ارباب کمال
حاشا که چه عشق بود هنری
هوش مصنوعی: در دیدگاه افراد صاحب نظر، عشق هیچ گونه هنری ندارد و این چنین نیست که به عنوان یک فضیلت شناخته شود.
در منطقه اش فلک الافلاک
نبود جز حلقۀ مختصری
هوش مصنوعی: در این منطقه، جز یک دایره کوچک، هیچ چیز دیگری در آسمان وجود ندارد.
عشق است نشانۀ انسانی
عشق اشت ممیز دیو و پری
هوش مصنوعی: عشق، نشانه و ویژگی انسانیت است و این احساس است که انسان را از موجودات دیگر مانند دیوها و پری‌ها متمایز می‌کند.
تا در طلب آب و علفی
حیوانی و در شکل بشری
هوش مصنوعی: در جستجوی آب و علف، حیوانی وجود دارد که به شکل انسان درآمده است.
از خط طریقت دوراستی
وز علم و حقیقت بی خبری
هوش مصنوعی: تو از مسیر درست دور هستی و از دانش و حقیقت بی‌اطلاع.
ای ماه جهان افروز بکن
بر بام سیه رویان گذری
هوش مصنوعی: ای ماه زیبای نورافشان، بر بام سیاه‌چهرگان کمی بگذری و نوری به آن‌ها ببخشی.
من مشتری تو و مفتقرم
خو کرده چه زهره به نغمه‌گری
هوش مصنوعی: من به تو نیاز دارم و در فقر و تنگدستی به سر می‌برم، حال چگونه می‌توانم با زیبایی و هنر خودم را به نمایش بگذارم؟