شمارهٔ ۲۲
ای تاب و توانم را برده
رحمی بر این دل افسرده
برگی از گلشن خرم عمر
باقی بود آن هم پژمرده
خوناب جگر از ساغر دل
در فصل بهار غمت خورده
بیمار توایم و نه پرسیتی
کاین غمزده به شد یا مرده
رنجور، مرنجانیده کسی
آزرده کدام کس آزرده
رفتم بشمار غلامانش
آوخ که بهیچم نشمرده
جانا قدمی نه، مفتقرت
بر خاک درت سر بسپرده
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلتن فعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تاب و توانم را برده
رحمی بر این دل افسرده
هوش مصنوعی: ای دل افسرده، رحمی بر حال من کن که طاقت و توانم را از من گرفتهای.
برگی از گلشن خرم عمر
باقی بود آن هم پژمرده
هوش مصنوعی: یک تکه از زندگی خوشبختی باقی مانده بود، اما آن هم پژمرده و بیروح شده است.
خوناب جگر از ساغر دل
در فصل بهار غمت خورده
هوش مصنوعی: دل به خاطر غم تو مثل ساغری پر از اشک و ناراحتی شده و این احساس در بهار، زمانی که طبیعت شکوفا میشود، بیشتر به چشم میآید.
بیمار توایم و نه پرسیتی
کاین غمزده به شد یا مرده
هوش مصنوعی: ما به شدت بیمار عشق تو هستیم و نه اینکه تو از حال ما بپرسی، زیرا ما در غم تو به شدت رنج میبریم و ممکن است به زودی ناامید شویم.
رنجور، مرنجانیده کسی
آزرده کدام کس آزرده
هوش مصنوعی: هر کس رنجیدهای را بیشتر آزار نده، زیرا خودت نیز ممکن است به خاطر آزار کسی دیگر رنج بکشی.
رفتم بشمار غلامانش
آوخ که بهیچم نشمرده
هوش مصنوعی: رفتم تا شمار افرادی را که به عنوان خدمتکار دارد بشمارم، اما افسوس که به حساب من هیچیک از آنها هم در نظر گرفته نشدهاند.
جانا قدمی نه، مفتقرت
بر خاک درت سر بسپرده
هوش مصنوعی: ای جانا، قدمی بردار که من، نیازمند، بر خاک در تو سر خود را گذاشتهام.