شمارهٔ ۸۹
شیخ گفت هر کرا کی او باید اینجا باید آمد تا بُوی او شنود و آن مجلسهای دیگر مجلس علمست و این مجلس حقّست ایشان در آن کلاه و جاه و عزّ جویند و اینجا کلاه و عزّ و جاه ا زخود دور میکنند. عزّ خداوند راست لله العزة جمیعاً به کلام خویش میگوید لم یَزَل که عزّ جمله مراست.
شمارهٔ ۸۸: شیخ گفت وقتها هر جایی میگشتیمی و این حدیث سر بر پی ما نهاده بودو ما خدای را میجستیم در کوه و در بیابان، بودی کی بازیافتیمی و بودی کی بازنیافتیمی و اکنون چنان شدهایم کی خود را باز نمییابیم کی همه او ماندهایم و آن صفت او بودو ما نبودیم، او خواهد بود و ما نخواهیم بود واکنون یک دم زدن بخودی خود مینتوانیم کی باشیم و ما را دعوی مشاهده و تصوف و زاهدی نرسد، کسی کی اورا چیزی نبود و نامی نباشد او را نامی توان نهاد؟ این خود محال باشد و روا نبود.شمارهٔ ۹۰: شیخ گفت هر قرایی کی در سماع درویشان او بطّال طریقت است.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیخ گفت هر کرا کی او باید اینجا باید آمد تا بُوی او شنود و آن مجلسهای دیگر مجلس علمست و این مجلس حقّست ایشان در آن کلاه و جاه و عزّ جویند و اینجا کلاه و عزّ و جاه ا زخود دور میکنند. عزّ خداوند راست لله العزة جمیعاً به کلام خویش میگوید لم یَزَل که عزّ جمله مراست.
هوش مصنوعی: شیخ فرمودند: هر کسی که باید در اینجا حاضر شود، تا بوی او را استشمام کند، زیرا آن مجالس دیگر، مجالس علم هستند و اینجا، مجلس حقیقت است. در آن مجالس، مردم به دنبال مقام و عزت خود هستند، اما در اینجا، خود را از مقام و عزت دور میسازند. عزت واقعی از آن خداوند است و او به همه چیز عزت میبخشد. او همیشه میگوید که عزت به طور کامل متعلق به من است.