شمارهٔ ۸۰
شیخ گفت هرکه با ما درین حدیث موافقست او ما را خویش است اگر چه ازو تا ما مرحلهاست و هرکه هم پشت ما نیست درین حدیث او ما را هیچ کس نیست آنگه گفت قحط خدا آمده است، و هرگه که کاروانی را دیدی گفتی از هم کاران ما هیچ کس با شما بودند کی جامهای پاره پاره پوشند و آنگه با جمع خویش گفتی هم کاران ما اندکیاند و ایشان را در دوجهان کار نیست.
شمارهٔ ۷۹: شیخ گفت: التصوف بالتلقین کالبناء علی السرقین، پس گفت هذا الامر لایخاط علی احد بالابرة ولایشد علیه بالخیط.شمارهٔ ۸۱: شیخ گفت کی حکم وقت راست و فرمان غیب راست آنگاه گفتی:
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیخ گفت هرکه با ما درین حدیث موافقست او ما را خویش است اگر چه ازو تا ما مرحلهاست و هرکه هم پشت ما نیست درین حدیث او ما را هیچ کس نیست آنگه گفت قحط خدا آمده است، و هرگه که کاروانی را دیدی گفتی از هم کاران ما هیچ کس با شما بودند کی جامهای پاره پاره پوشند و آنگه با جمع خویش گفتی هم کاران ما اندکیاند و ایشان را در دوجهان کار نیست.
هوش مصنوعی: شیخ بیان کرد که هر کسی که با ما در این موضوع هم نظر باشد، او را جزء خود میدانیم، حتی اگر فاصله زیادی بین ما باشد. اما هر کس که با ما موافق نیست، ما او را هیچ حساب نمیکنیم. سپس گفت که قحطی از جانب خدا آمده است و هرگاه کاروانی را دیدید، گفتید که هیچکدام از همکاران ما در آنجا نیستند. آیا کسانی که لباسهای پارهپاره پوشیدهاند میتوانند همکار ما باشند؟ سپس با جمع خود گفت که تعداد همکاران ما اندک است و آنها در این دنیا و آن دنیا هیچ کاری ندارند.