گنجور

شمارهٔ ۶۵

شیخ گفت: من کان حیوته بنفسه فحیوته الی ذهاب روحه و من کان حیوته بالاخلاص و الصدق فهو حی بقلبه ینقل من دار الی دار. پس گفت: الاخلاص الذی لایکتبه الملکان ولایطلع علیه انسان.

شیخ گفت هرکس کی بنفس زنده است به مرگ بمیرد و هرکه باخلاص و صدق زنده است هرگز نمیرد، از سرایی به سرایی نقل کند. پس شیخ گفت:

یا عزَّ اُقْسِمُ بِالَّذِی اَنَا عَبدُه
وَلَهُ الحجیجُ وَما حَوَت عَرفات
لا ابتَغِی بَدَلاً سِواکِ خَلیلةً
فَثِقی بِقَولی وَالکِرامُ ثقات
وَلَو اَنَّ فَوقی تربةً وَدَعَوْتنی
لَاَجَبْتُ صوتِکَِ وَالعِظامُ رُفات
وَاِذا ذَکَرتُکِ یا خَلُوب تَقَطَّعَتْ
کبدی عَلَیْکِ وَزادَتِ الحَسَرات

پس شیخ را وقت خوش گشت و این بیت بگفت:

گر مرده بوم برآمده سالی بیست
چند پندرای که گورم از عشق تهیست
گر دست بخاک برنهی کاینجا کیست
آواز آید که حال معشوقم چیست

پس شیخ گفت معشوقۀ موحدان آن سر پاکست و این سر باقی بود آن سر بنظر حقّ قایمست و حقّ راست و از نصیب خلق پاکست و درین قالب عاریتی است هر کرا آن سر هست حَیّ است و هر کرانیست او حیوانست.

شیخ گفت روزی بر سر منبر: الامن عاش باللّه لایموت ابدا.

شمارهٔ ۶۴: شیخ گفت: العالم هوالمخلص فمن لااخلاص له فی قلبه فلا علم له فی دینه و شرعه. یکی گفت یا شیخ اخلاص چیست؟ گفت رسول صلی اللّه علیه و سلم گفته است که اخلاص سرّیست از اسرار حقّ در دل و جان بنده که نظر پاک او بدان سر است و مدد آن سر از نظر پاک سبحانست و موحد که موحد است بدان سر است. کسی گفت ای شیخ آن سر چیست گفت لطیفۀ از الطاف حقّ چنانک گفته است اللّه لَطِیفٌ بِعِبادِه و آن لطیفه بفضل و رحمت حقّ تعالی پیدا گردد نه به کسب و فعل بنده، ابتدا نیازی و حزنی و ارادتی در دلش پدید آرد آنگه بدان نیاز و حزن نظری کند به فضل و رحمت لطیفۀ درآن دل بنهد که لایطّلع علیه ملک مقرب ولا نبی مرسل و آن لطیفه را سرّاللّه گویند و آن اخلاص است با رسول صلی اللّه علیه گفت تا با خلق بگوید قُلْ بِفَضلِ اللّه وَبِرَحمَتِه فَبِذلِک فَلْیَفْرَ حُواهُوَ خَیرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ.شمارهٔ ۶۶: قال الشیخ: اذا اَرَدْتَ ان یصیر الحقّ فی قلبک موجودا فطهر قلبک عن غیره فان الملک لایدخل بیتا فیه الخرافات و الاقمشة و انما یدخل بیتا فارغا لیس فیه الا هو و لاتکون انت معه کما قیل: زوبیرون رو خانه مرا بُنگاهست.

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ گفت: من کان حیوته بنفسه فحیوته الی ذهاب روحه و من کان حیوته بالاخلاص و الصدق فهو حی بقلبه ینقل من دار الی دار. پس گفت: الاخلاص الذی لایکتبه الملکان ولایطلع علیه انسان.
هوش مصنوعی: شیخ گفت: کسی که زندگی‌اش به خودش وابسته است، تا زمانی که روحش برود زندگی می‌کند. اما کسی که زندگی‌اش به صداقت و خلوص نیت است، او با قلبش زنده است و از یک جا به جای دیگر منتقل می‌شود. سپس افزود: این خلوص نیتی که نه ملائکه آن را می‌نویسند و نه انسان‌ها از آن باخبر می‌شوند.
شیخ گفت هرکس کی بنفس زنده است به مرگ بمیرد و هرکه باخلاص و صدق زنده است هرگز نمیرد، از سرایی به سرایی نقل کند. پس شیخ گفت:
هوش مصنوعی: شیخ گفت هر کسی که به زندگی خود اهمیت ندهد، در واقع با مرگ زندگی می‌کند، و هر کسی که با اخلاص و صداقت زندگی کند، هرگز نمی‌میرد و تنها از یک مرحله به مرحله دیگری منتقل می‌شود. سپس شیخ ادامه داد:
یا عزَّ اُقْسِمُ بِالَّذِی اَنَا عَبدُه
وَلَهُ الحجیجُ وَما حَوَت عَرفات
هوش مصنوعی: من به عزت و بزرگی او قسم می‌خورم، که من بنده او هستم و اوست که در مناسک حج و در مکان مقدس عرفات، مورد پرستش قرار می‌گیرد.
لا ابتَغِی بَدَلاً سِواکِ خَلیلةً
فَثِقی بِقَولی وَالکِرامُ ثقات
هوش مصنوعی: من به هیچ وجه به دنبال کسی دیگری جز تو نیستم. به حرف من اطمینان کن که افراد نیکو و شایسته، قابل اعتماد هستند.
وَلَو اَنَّ فَوقی تربةً وَدَعَوْتنی
لَاَجَبْتُ صوتِکَِ وَالعِظامُ رُفات
هوش مصنوعی: اگر بر سر خاکم بایستی و مرا صدا کنی، به ندا و صدایت پاسخ می‌دهم، هرچند که تمام بدنم به خاک تبدیل شده باشد.
وَاِذا ذَکَرتُکِ یا خَلُوب تَقَطَّعَتْ
کبدی عَلَیْکِ وَزادَتِ الحَسَرات
هوش مصنوعی: وقتی که تو را به یاد می‌آورم، دل‌تنگی‌ام شدت می‌گیرد و حسرت‌های من بیشتر می‌شود.
پس شیخ را وقت خوش گشت و این بیت بگفت:
هوش مصنوعی: پس شیخ بسیار خوشحال شد و این بیت را بیان کرد:
گر مرده بوم برآمده سالی بیست
چند پندرای که گورم از عشق تهیست
هوش مصنوعی: اگر مرده‌ای بر سر زمین برآید، در این بیست سال چه اندیشه‌ای می‌تواند داشته باشد وقتی که گور من از عشق خالی است؟
گر دست بخاک برنهی کاینجا کیست
آواز آید که حال معشوقم چیست
هوش مصنوعی: اگر دستت را بر خاک بگذاری، صداهایی به گوشت می‌رسد که می‌پرسند حال معشوقم چگونه است.
پس شیخ گفت معشوقۀ موحدان آن سر پاکست و این سر باقی بود آن سر بنظر حقّ قایمست و حقّ راست و از نصیب خلق پاکست و درین قالب عاریتی است هر کرا آن سر هست حَیّ است و هر کرانیست او حیوانست.
هوش مصنوعی: شیخ گفت که معشوقۀ کسانی که به خدا ایمان دارند، سر پاکی است و این سر باقی‌مانده است. آن سر از دید حق ثابت و پایدار است و حقیقتی راستین دارد. این سر برای خلق پاک است و در این دنیا به صورت امانت است. هر کسی که آن سر را داشته باشد، زنده است و هر کسی که آن را نداشته باشد، همچون موجودی بی‌جان است.
شیخ گفت روزی بر سر منبر: الامن عاش باللّه لایموت ابدا.
هوش مصنوعی: شیخ در یکی از روزها در حال سخنرانی بر روی منبر گفت: کسی که به خداوند زندگی کند، هرگز نمی‌میرد.