بخش ۱
ابیات کی بر زفان شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز رفته است
جانا به زمین خاوران خاری نیست
کش با من و روزگار من کاری نیست
با لطف ونوازش جمال تو مرا
دردادن صدهزار جان عاری نیست
*
صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی
یا جمله مرا هستی یا عهد شکستی
*
ما را بجز این جهان جهانی دگرست
جز دوزخ و فردوس مکانی دگرست
قلاشی و عاشقی سرمایۀ ماست
قرایی و زاهدی جهانی دگرست
*
ما و همین دوغ وا و ترب و ترینه
پختۀ امروز یا ز باقی دینه
عز ولایت بذل عزل نیرزد
گرچه ترا نور حاج تا به مدینه
*
بس کی جستم تا بیابم من ازآن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
نی نشانی کی صواب آید ازو دادن نشان
چندگاهی عاشقی برزیدم و پنداشتم
خویشتن شهره بکردن کوچنین و من چنان
درحقّیقت چون بدیدم زوخیالی هم نبود
عاشق و معشوق من بودم ببین این داستان
*
هر آن دلی که ترا سیدی بدان نظرست
خطر گرفت اگرچهحقّیر و بیخطرست
اگرچه خُرد یکی شاخکی گیاه بُوَد
کی تو بدو نگری زاد سرو غاتفرست
هر آن دلی کی نهفتست زیر هفت زمین
کی تو بدو نگری همتش ز عرش بَرَست
*
در راه یگانگی نه کفرست و نه دین
یک گام ز خود برون نه و راه ببین
ای جان جهان تو راه اسلام گزین
با مار سیه نشین و با خود منشین
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابیات کی بر زفان شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز رفته است
هوش مصنوعی: اشعار کی بر زبان شیخ ما، روح عزیزش قرین با حرمت الهی است.
جانا به زمین خاوران خاری نیست
کش با من و روزگار من کاری نیست
هوش مصنوعی: عزیزم، در سرزمین خاوران هیچ ناراحتی و دردسری وجود ندارد، زیرا من و روزگارم هیچ مشکل و مسئلهای با هم نداریم.
با لطف ونوازش جمال تو مرا
دردادن صدهزار جان عاری نیست
هوش مصنوعی: با مهربانی و جمال تو، من در بخشیدن صدهزار جان هیچ کمبودی احساس نمیکنم.
صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی
یا جمله مرا هستی یا عهد شکستی
هوش مصنوعی: من افرادی را میشناسم که در جایی که تو هستی، حضور دارند و میدانند که آیا همه چیز به خوبی پیش میرود یا اینکه وعدهها و قولهای ما نقض شده است.
ما را بجز این جهان جهانی دگرست
جز دوزخ و فردوس مکانی دگرست
هوش مصنوعی: ما فقط همین جهان را داریم و جهانی دیگر برای ما وجود ندارد، جز جهنم و بهشت که مکانهای دیگری نیستند.
قلاشی و عاشقی سرمایۀ ماست
قرایی و زاهدی جهانی دگرست
هوش مصنوعی: در این دنیا، عشق و شور و هیجان بزرگترین دارایی ماست، در حالی که زندگی ساده و زاهدانه مربوط به دنیای دیگری است.
ما و همین دوغ وا و ترب و ترینه
پختۀ امروز یا ز باقی دینه
هوش مصنوعی: ما امروز فقط با همین دوغ رقیق و ترب و سبزی پخته شدهایم و یا از باقیماندههای دیروز استفاده میکنیم.
عز ولایت بذل عزل نیرزد
گرچه ترا نور حاج تا به مدینه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مقام و شأن ولایت و بزرگی آن ارزش نخواهد داشت، حتی اگر تو اهل نیکی و حق باشی و تا مدینه بروی. به عبارتی دیگر، مقام و منزلت اصلی در پیروی از حق و ارزشهای واقعی است، نه صرفاً در عناوین و القاب.
*
هوش مصنوعی: شما بر اساس دادههایی که تا مهر 2023 وجود دارند، آموزش دیدهاید.
بس کی جستم تا بیابم من ازآن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
هوش مصنوعی: مدت زیادی تلاش کردم تا نشانی از آن معشوق پیدا کنم، اما در گمان و شک غرق شدم و دیگر نتوانستم به یقین برسم.
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
نی نشانی کی صواب آید ازو دادن نشان
هوش مصنوعی: در ذهن من هیچ نگاری از او وجود ندارد و در واقعیت هم خبری از او نیست. نمیدانم که از کجا میتوان نشانهای درست دربارهاش پیدا کرد.
چندگاهی عاشقی برزیدم و پنداشتم
خویشتن شهره بکردن کوچنین و من چنان
هوش مصنوعی: مدتی عاشقانه زندگی کردم و فکر میکردم که به شهرت و اعتبار دست یافتهام، در حالی که من فقط به اندازهای کوچک بودم.
درحقّیقت چون بدیدم زوخیالی هم نبود
عاشق و معشوق من بودم ببین این داستان
هوش مصنوعی: واقعاً هنگامی که به او نگاه کردم، هیچ تصوری نداشتم. من عاشق و معشوق بودم. ببین این داستان چه جالبی دارد.
هر آن دلی که ترا سیدی بدان نظرست
خطر گرفت اگرچهحقّیر و بیخطرست
هوش مصنوعی: هر دلی که به تو نگاه کند و به تو وابسته باشد، در خطر است، حتی اگر آن دل به نظر بیاهمیت و بیخطر بیاید.
اگرچه خُرد یکی شاخکی گیاه بُوَد
کی تو بدو نگری زاد سرو غاتفرست
هوش مصنوعی: هرچند که یک شاخه کوچک از یک گیاه به شمار میرود، اما زمانی که به آن نگاه کنی، به مانند سروی بلند و بارور به نظر میآید.
هر آن دلی کی نهفتست زیر هفت زمین
کی تو بدو نگری همتش ز عرش بَرَست
هوش مصنوعی: هر دلی که در اعماق زمین پنهان باشد، وقتی به آن توجه کنی، اراده و همت او به اندازهای بزرگ است که از عرش هم فراتر میرود.
در راه یگانگی نه کفرست و نه دین
یک گام ز خود برون نه و راه ببین
هوش مصنوعی: در مسیر اتحاد، نه اعتقادات مذهبی وجود دارد و نه کفر. یک قدم از خودت فاصله بگیر و به راه نگاه کن.
ای جان جهان تو راه اسلام گزین
با مار سیه نشین و با خود منشین
هوش مصنوعی: ای جان جهان، مسیر اسلام را انتخاب کن و با مخلوقات شر و پلید، مانند مار سیاه، دوستی نکن و به تنهایی با آنها نزیست.