اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پدر من نورالدین منور گفت کی از خواجه بوالفتح شنیدم کی روزی شیخ بوسعید بر دکان مشهد مجلس میگفت، در میان سخن گفت نسیمی میوزد از خلد برین، و آن جزدر قدم درویشان نیست و به سخنی مشغول شد. دیگر بار گفت نسیمی میوزد و آن جز در قدم درویشان نتواند بود. سدیگر بار گفت. خواجه حسن مؤدب و عبدالکریم برخاستند. دانستند کی درویشان میرسند قصد کردند تا بسر دیه روند، شیخ اشارت کرد بسوی راست، ایشان بر اشارت شیخ رفتند. درویشان میآمدند از سوی شهر مرو، چون جمع ایشان را بدیدند معانقه کردند و باز گشتند چون به خدمت شیخ آمدند گفت پای افزار ایشان بیارید حسن پای افراز ایشان بخدمت شیخ آورد شیخ بستد و بر زبر سر خودبداشت و گفت:
هوش مصنوعی: پدرم نورالدین منور گفت که از خواجه بوالفتح شنیده است که روزی شیخ بوسعید در دکان مشهد صحبت میکرد. در حین صحبت، نسیمی از بهشت میوزید که فقط در قدم درویشان قابل احساس بود. شیخ دوباره همین را تکرار کرد. خواجه حسن مؤدب و عبدالکریم متوجه شدند که درویشان در راهاند و قصد کردند به سمت دهکده بروند، اما شیخ به سمت راست اشاره کرد و آنها طبق اشاره او حرکت کردند. درویشان از طرف شهر مرو میآمدند و وقتی جمعیتشان را دیدند، یکدیگر را در آغوش گرفتند و برگشتند. وقتی به حضور شیخ رسیدند، شیخ خواست که پای افزار آنها را بیاورند. حسن پای افزار را به خدمت شیخ آورد و شیخ آن را گرفت و بر سر خود گذاشت و گفت:
آنرا کی کلاه سر بباید زد و برد
زانست که او بزرگ را دارد خرد
هوش مصنوعی: کسی که دارای خرد و دانایی است، باید همیشه در برابر بزرگترها احترام بگذارد و از خودنمایی بپرهیزد.
وصلی اللّه علی محمد و آله اجمعین و مجلس ختم کرد و خروش از خلق برآمد.
هوش مصنوعی: درود و سلام بر محمد و خانوادهاش، و جلسه ختم برگزار شد و مردم به سر و صدا درآمدند.