شمارهٔ ۳۱
ای که گویی ما به زهد از خود حجاب افکندهایم
رو که ما سجاده تقوی بر آب افکندهایم
مردمان دیده را ما در شب آسودگی
بسترِ خارِ مغیلان وقت خواب افکندهایم
بهر خونِ ما خدا را دل مرنجان غمزه را
ما کتان زندگی در ماهتاب افکندهایم
ساغر تو باد پر می ما به جام آفتاب
جای می از شیشه دل خون ناب افکندهایم
ز آتش دوزخ نگردد خشک و ما از سادگی
رخت خونآلود خود در آفتاب افکندهایم
این خسیسان محرم عشاق صافیدل نیند
درپذیر اشراق اگر بر رخ نقاب افکندهایم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که گویی ما به زهد از خود حجاب افکندهایم
رو که ما سجاده تقوی بر آب افکندهایم
هوش مصنوعی: ای کسی که میگویی ما به خاطر زهد و پرهیزگاری خود را از دنیا جدا کردهایم، بدانی که ما در حقیقت تقوای خود را در دل آب قرار دادهایم و در جستجوی حقیقت و معنا هستیم.
مردمان دیده را ما در شب آسودگی
بسترِ خارِ مغیلان وقت خواب افکندهایم
هوش مصنوعی: ما در شب آرامش و راحتی، چشمان مردم را با خواب آلودگی از خواب بیدار کردهایم، همچون خارهای مغیلان که در زیر بستر خواب قرار گرفتهاند.
بهر خونِ ما خدا را دل مرنجان غمزه را
ما کتان زندگی در ماهتاب افکندهایم
هوش مصنوعی: برای خاطر ما دل خدا را ناراحت نکن، زیرا ما عشق و زندگی را در نور ماه پخش کردهایم.
ساغر تو باد پر می ما به جام آفتاب
جای می از شیشه دل خون ناب افکندهایم
هوش مصنوعی: میگویند که جام تو پر از شراب است و مانند آفتاب درخشان است. ما از دل شفاف خود، خون ناب میریزیم و مینوشیم.
ز آتش دوزخ نگردد خشک و ما از سادگی
رخت خونآلود خود در آفتاب افکندهایم
هوش مصنوعی: از آتش جهنم خیس نمیشود و ما به خاطر سادگیمان، لباس خونآلود خود را در آفتاب رها کردهایم.
این خسیسان محرم عشاق صافیدل نیند
درپذیر اشراق اگر بر رخ نقاب افکندهایم
هوش مصنوعی: این افراد بیمایه و پست، کسانی که دلهای پاک و عاشق دارند را درک نمیکنند. حتی اگر ما دچار پوشش و حجاب شده باشیم، باید نور و روشنایی را بپذیریم.