گنجور

شمارهٔ ۲۳

امشب این دل سوز عشقش بر سر جان کرده بود
دوزخی در یک گیاه خشک پنهان کرده بود
ماجرای شب چه می‌پرسی نصیب کس مباد
آنچه با جان من امشب روز هجران کرده بود
خواست غم کز خانه جانم رود نگذاشتم
گرچه این ویرانه را با خاک یکسان کرده بود
یاد آن آتش‌فروز دل که از بس سوختش
سینه ما را چو آتشگاه یزدان کرده بود
جانم آسود ار چه تیرش تا رسیدن بر دلم
هر سر موی مرا صد نوک پیکان کرده بود
قطره آبی روا بر کشت امیدم نداشت
آنکه از اشکم کنار دیده عمان کرده بود
بی تو با کشتی چشمم موج دریای بلا
کرد آن کاری که با خاشاک طوفان کرده بود
پرده اشراق مسکین را مدر کز اضطراب
شعله زیر خار و خس بیچاره پنهان کرده بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب این دل سوز عشقش بر سر جان کرده بود
دوزخی در یک گیاه خشک پنهان کرده بود
هوش مصنوعی: امشب دلِ عاشق من به خاطر عشقش به شدت می‌سوخت؛ گویی در یک گیاه خشک، عذابی پنهان شده بود.
ماجرای شب چه می‌پرسی نصیب کس مباد
آنچه با جان من امشب روز هجران کرده بود
هوش مصنوعی: ماجرای شب را از من نپرس، زیرا هیچ‌کس به اندازه من آنچه را که در این شب بر من گذشته، تجربه نکرده است. احساسات و دردهایی که در این شب دوری تجربه کرده‌ام، خاص من است و قابل توصیف نیست.
خواست غم کز خانه جانم رود نگذاشتم
گرچه این ویرانه را با خاک یکسان کرده بود
هوش مصنوعی: من نمی‌خواستم که غم و اندوه از دل من بیرون برود، حتی اگر تمام زندگی و وجودم را به ویرانی کشانده بود.
یاد آن آتش‌فروز دل که از بس سوختش
سینه ما را چو آتشگاه یزدان کرده بود
هوش مصنوعی: یاد آن کسی که دل ما را به شدت سوزانده و سینه‌امان را مانند آتشگاه یزدان داغ کرده بود.
جانم آسود ار چه تیرش تا رسیدن بر دلم
هر سر موی مرا صد نوک پیکان کرده بود
هوش مصنوعی: جانم آرام است هرچند که تیر عشق به دلم رسیده و هر رشته موی من مانند صد پیکان به من آسیب زده است.
قطره آبی روا بر کشت امیدم نداشت
آنکه از اشکم کنار دیده عمان کرده بود
هوش مصنوعی: فردی که از اشک‌های من کنار چشمانش اقامتی کرده بود، حتی اجازه نداد که یک قطره آب به کشت امید من برسد.
بی تو با کشتی چشمم موج دریای بلا
کرد آن کاری که با خاشاک طوفان کرده بود
هوش مصنوعی: بی تو، چشمانم مانند کشتی در دریای مشکلات غرق شده‌اند و آنچه بر سرم آمده، همچون تأثیری است که طوفان بر روی خاشاک می‌گذارد.
پرده اشراق مسکین را مدر کز اضطراب
شعله زیر خار و خس بیچاره پنهان کرده بود
هوش مصنوعی: پرده روشنی و آگاهی این بیچاره را به خاطر نگرانیش، مانند آتش زیر خار و خسی که او را پنهان کرده، نپوشانده و محدود کرده است.