این سورة «الاخلاص» بقول بعضی مفسّران مکّی است، به مکّه فرو آمده، و بقول بعضی به مدینه فرو آمده. چهار آیت است، پانزده کلمه، چهل و نه حرف و درین سوره نه ناسخ است و نه منسوخ. و خبر درست است که مصطفی (ص) گفت: «هر که سوره قل هو اللَّه احد برخواند، چنانست که یک سه یک قرآن خواند».
اصحاب تحقیق و اهل معانی گفتند: این از بهر آن گفت که جمله علوم قرآن سه قسم است: یک قسم از آن ذکر توحید است و صفات اللَّه عزّ شأنه، دیگر قسم اوامر و نواهی که از تکالیف شرع است. سدیگر قسم قصص انبیاء و فنون مواعظ. و این سورة «الاخلاص» مشتملست بر مجرّد توحید و ذکر صفات اللَّه. پس در ضمن این سوره ثلث علوم قرآن است بر طریق اجمال. ازین جهت گفت: «هر که این سورة برخواند، ثواب وی چندانست که ثلث قرآن برخواند». و روی عن ابی الدّرداء عن النّبی (ص): «أ یعجز احدکم ان یقرأ ثلث القرآن فی لیلة»؟ قلت: یا رسول اللَّه من یطیق ذلک؟! قال: «اقرؤا: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فانّه یعدل ثلث القرآن».
و عن ابی هریرة: انّ النّبی (ص) سمع رجلا یقرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فقال: «وجبت». قلت: ما وجبت؟ قال: «الجنّة»!
و قال (ص): «من اراد ان ینام علی فراشه فنام علی یمینه، ثمّ قرأ مائة مرّة: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اذا کان یوم القیامة یقول له الرّبّ: «یا عبدی ادخل علی یمینک الجنّة».
و قال انس: انّ رجلا قال: یا رسول اللَّه انّی احبّ هذه السّورة: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. قال: «انّ حبّک ایّاها یدخلک الجنّة».
و عن سهل بن سعد قال: جاء رجل الی النّبی (ص) فشکا الیه الفقر و ضیق المعاش. فقال له رسول اللَّه (ص): «اذا دخلت بیتک فسلّم ان کان فیه احد، و ان لم یکن فیه احد فسلّم علیّ و اقرأ: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مرّة واحدة». ففعل الرّجل فأدرّ اللَّه علیه رزقا افاض علیه جیرانه.
و عن جریر بن عبد اللَّه قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ حین یدخل منزله نفت الفقر عن اهل ذلک المنزل و الجیران».
و عن انس بن مالک قال: کنّا مع رسول اللَّه (ص) بتبوک فطلعت الشّمس بضیاء و شعاع و نور لم ارها طلعت فیما مضی. فاتی جبرئیل رسول اللَّه (ص).
فقال: «یا جبرئیل مالی اری الشّمس الیوم طلعت بضیاء و نور و شعاع لم ارها طلعت فیما مضی». قال: ذاک انّ معاویة بن ابی معاویة اللّیثی مات بالمدینة الیوم فبعث اللَّه الیه سبعین الف ملک یصلّون علیه. قال: «و بم ذلک»؟ قال: کان یکثر قراءته قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ باللّیل و النّهار و فی ممشاه و قیامه و قعوده فهل لک یا رسول اللَّه ان اقبض لک الارض فتصلّی علیه؟ قال: «نعم». فصلّی علیه ثمّ رجع.
و عن ابی بن کعب قال: سئل النّبی (ص) عن ثواب قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. فقال: «من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ تناثر الخیر علی مفرق رأسه من عنان السّماء و نزلت علیه السّکینة و غشیته الرّحمة و له دویّ حول العرش و نظر اللَّه الی قارئها فلا یسأله شیئا الّا اعطاه ایّاه و یجعله فی کلاءته و حرزه».
و عن جابر قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فی کلّ یوم خمسین مرّة نودی یوم القیامة من قبره: یا مادح اللَّه قم فادخل الجنّة.
و عن ابن عباس عن النّبی (ص) قال: «الا ادلّکم علی کلمة تنجیکم من الاشراک باللّه تقرؤن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ عند منامکم».
امّا سبب نزول هذه السّورة فی قول مقاتل و قتادة و الضّحاک: انّ ناسا من الیهود جاءوا الی رسول اللَّه (ص) فقالوا: صف لنا ربّک؟ فانّ اللَّه انزل نعته فی التّوراة، فاخبرنا من ایّ شیء هو و من ایّ جنس هو و هل یأکل و هل یشرب و ممّن ورث الدّنیا و من یورثها؟ فانزل اللَّه عزّ و جلّ: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و قیل: انّ مشرکی قریش قالوا: للنّبی (ص): انسب لنا ربّک فانزل اللَّه هذه السّورة. و عن ابن عباس انّ وفد نجران قدموا علی رسول اللَّه (ص) فیهم السّیّد و العاقب، فقالوا للنّبی (ص): صف لنا ربّک من ایّ شیء هو؟ فقال النّبی (ص): «انّ ربّی لیس من شیء و هو باین من الاشیاء». فانزل اللَّه عزّ و جلّ: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.
و تسمّی هذه السّورة نسب الرّبّ سبحانه و فی الحدیث صحبه سبعون الف ملک کلّما مرّوا باهل سماء سألوهم عمّا معهم فقالوا: نسبة الرّب سبحانه. و لا فرق بین الواحد و الاحد، یدلّ علیه قراءة عبد اللَّه بن مسعود: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. و قیل: «واحد» بصفاته «احد» بذاته. و قیل: الاحد بمعنی الاوّل لانّه اوّل الاشیاء و سابق الکلّ، و اصله وحد قلبت واوه همزه و اکثر ما یقال «احد» فی الجحد کقولهم: لیس فی الدّار «احد» و لا یشبهه «احد»، و اکثر ما یقال واحد فی الاثبات کقولهم: رأیت رجلا واحدا، و لا یقال رجل «احد» و قیل: الاحد هو المتفرّد بایجاد المفقودات و المتوحّد باظهار الخفیّات.
اللَّهُ الصَّمَدُ قال ابن عباس: «الصَّمَدُ» السّیّد الّذی تناهی سؤدده و یصمد الیه بالحوائج ای یقصد. صمد صمده ای قصد نحوه. و کلّ مصمت لا جوف له عند العرب صمد. فقال المفسّرون: الّذی لا یأکل و لا یشرب. و قال قتادة: «الصَّمَدُ»: الباقی بعد خلقه. و قال سعید بن جبیر: هو الکامل فی جمیع صفاته و افعاله. و قال عکرمة: «الصَّمَدُ»: الّذی لیس فوقه «احد» و هو قول علی (ع).
و قال السّدیّ: هو المقصود الیه فی الحوائج و المستغاث به عند المصائب. و قال جعفر: الّذی لم یعط خلقه من معرفته الّا الاسم و الصّفة. و عن جعفر ایضا: «الصَّمَدُ»: خمسة احرف، فالالف دلیل علی احدیّته، و اللّام دلیل علی الهیّته، و هما مدغمان لا یظهران علی اللّسان و یظهران فی الکتابة. فدلّ ذلک علی انّ احدیّته و الوهیّته خفیّة لا تدرک بالحواس و لا تقاس بالنّاس، فخفاؤه باللّفظ دلیل علی انّ العقول لا تدرکه و لا تحیط به علما و ظهوره فی الکتابة دلیل علی انّه یظهر علی قلوب العارفین و یبدو لا عین المحبّین فی دار السّلام. و الصّاد دلیل علی صدقه فوعده صدق و قوله صدق و فعله صدق، و دعا عباده الی الصّدق. و المیم دلیل علی ملکه فهو الملک علی الحقیقة، و الدّال علامة دوامه فی ابدیّته و ازلیّته. قوله: لَمْ یَلِدْ نفی الاولاد و الصّاحبة، وَ لَمْ یُولَدْ نفی الوالدین، و قدّم ذکر لَمْ یَلِدْ لانّ من الکفّار من ادّعی انّ له ولدا و لم یدّع «احد» انّه مولود. و قیل: لَمْ یَلِدْ فیورث وَ لَمْ یُولَدْ فورث.
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ قرأ حمزة «کفوا» ساکنة الفاء مهموزة، و قرأ حفص عن عاصم بضمّ الفاء من غیر همز، و قرأ الآخرون بضمّ الفاء مهموزا و کلّها لغات صحیحة. و الکفوء و الکفیء واحد، و هو المثل و النّظیر، و منه المکافأة و قیل: کفّة المیزان اصلها من المکافاة فشدّدت و کسرت کما قالوا: للحظاحظ یقال: کفاء المیزان و تکفّأ اذا رجحت احدی کفّتیه و شالت.
و فی الحدیث: «تزلزل الارض حتّی تکفأ باهلها».
و فی الآیة تقدیم و تأخیر. تقدیره: وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ احد «کُفُواً». قال مقاتل: قال مشرکو العرب: الملائکة بنات اللَّه «و قالت الیهود عزیر ابن اللَّه و قالت النّصاری: المسیح ابن اللَّه» فاکذبهم اللَّه و نفی عن ذاته الولادة و المثل.
و فی الخبر الصّحیح عن ابی هریرة عن النّبی (ص) قال: قال اللَّه عزّ و جلّ: «کذّبنی ابن آدم وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ ذلک، و شتمنی وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ ذلک. فامّا تکذیبه ایّای فیقول: لن یعیدنی کما بدانی و لیس اوّل الخلق باهون علیّ من اعادته و اما شتمه ایّای، فقوله: اتّخذ اللَّه ولدا، و انا الاحد الصّمد لم الد و لم اولد و لم یکن لی کفوا احد».
برگردان به زبان ساده
این سورة «الاخلاص» بقول بعضی مفسّران مکّی است، به مکّه فرو آمده، و بقول بعضی به مدینه فرو آمده. چهار آیت است، پانزده کلمه، چهل و نه حرف و درین سوره نه ناسخ است و نه منسوخ. و خبر درست است که مصطفی (ص) گفت: «هر که سوره قل هو اللَّه احد برخواند، چنانست که یک سه یک قرآن خواند».
هوش مصنوعی: این سوره «اخلاص» به گفته برخی از مفسران، در مکه نازل شده و به گفته برخی دیگر، در مدینه. این سوره شامل چهار آیه، پانزده کلمه و چهل و نه حرف است و در آن هیچ آیهای نه نسخ شده و نه نسخی وجود دارد. همچنین گفته شده که پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس سوره قل هو اللَّه احد را بخواند، گویا یک سوم قرآن را خوانده است».
اصحاب تحقیق و اهل معانی گفتند: این از بهر آن گفت که جمله علوم قرآن سه قسم است: یک قسم از آن ذکر توحید است و صفات اللَّه عزّ شأنه، دیگر قسم اوامر و نواهی که از تکالیف شرع است. سدیگر قسم قصص انبیاء و فنون مواعظ. و این سورة «الاخلاص» مشتملست بر مجرّد توحید و ذکر صفات اللَّه. پس در ضمن این سوره ثلث علوم قرآن است بر طریق اجمال. ازین جهت گفت: «هر که این سورة برخواند، ثواب وی چندانست که ثلث قرآن برخواند». و روی عن ابی الدّرداء عن النّبی (ص): «أ یعجز احدکم ان یقرأ ثلث القرآن فی لیلة»؟ قلت: یا رسول اللَّه من یطیق ذلک؟! قال: «اقرؤا: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فانّه یعدل ثلث القرآن».
هوش مصنوعی: تحقیقگران و اهل معانی بر این باورند که علوم قرآن به سه دسته تقسیم میشود: یک دسته به ذکر توحید و صفات خداوند اختصاص دارد، دسته دیگر شامل اوامر و نواهی شرعی است و دسته سوم به داستانهای انبیاء و مواعظ مربوط میشود. بنابراین، سوره «اخلاص» تنها بر توحید و ذکر صفات خدا تأکید میکند و به همین دلیل، این سوره به صورت اجمالی نمایانگر سومین بخش از علوم قرآن است. به همین علت گفته شده که کسی که این سوره را بخواند، پاداشش معادل خواندن یکسوم قرآن است. همچنین وارد شده است که پیامبر (ص) فرمودند: آیا کسی از شما نمیتواند یکسوم قرآن را در یک شب بخواند؟ و وقتی سوال کردند که چه کسی قادر است این کار را انجام دهد، ایشان پاسخ دادند: «آیا نمیتوانید بگویید: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، زیرا این سوره معادل یکسوم قرآن است».
و عن ابی هریرة: انّ النّبی (ص) سمع رجلا یقرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فقال: «وجبت». قلت: ما وجبت؟ قال: «الجنّة»!
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل میکند که پیامبر (ص) صدای مردی را که آیه "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" را میخواند، شنید و فرمود: «این شخص بهشت را برای خود قطعی کرد.» من پرسیدم: چه چیز قطعی شد؟ او پاسخ داد: «بهشت!»
و قال (ص): «من اراد ان ینام علی فراشه فنام علی یمینه، ثمّ قرأ مائة مرّة: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اذا کان یوم القیامة یقول له الرّبّ: «یا عبدی ادخل علی یمینک الجنّة».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس بخواهد روی بسترش بخوابد، باید به سمت راست خود بخوابد و سپس یکی صد بار بگوید: «بگو: او خداوند یگانه است». وقتی روز قیامت فرا برسد، پروردگار به او میگوید: «ای بنده من، به بهشت در سمت راست خود وارد شو».
و قال انس: انّ رجلا قال: یا رسول اللَّه انّی احبّ هذه السّورة: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. قال: «انّ حبّک ایّاها یدخلک الجنّة».
هوش مصنوعی: انس گزارش میدهد که مردی به پیامبر اسلام گفت: «ای رسول خدا، من این سوره را دوست دارم: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ». پیامبر پاسخ داد: «دوست داشتن این سوره تو را به بهشت وارد میکند».
و عن سهل بن سعد قال: جاء رجل الی النّبی (ص) فشکا الیه الفقر و ضیق المعاش. فقال له رسول اللَّه (ص): «اذا دخلت بیتک فسلّم ان کان فیه احد، و ان لم یکن فیه احد فسلّم علیّ و اقرأ: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مرّة واحدة». ففعل الرّجل فأدرّ اللَّه علیه رزقا افاض علیه جیرانه.
هوش مصنوعی: روزى مردى به محضر پیامبر (ص) آمد و از فقر و تنگدستى خود شکایت کرد. پیامبر (ص) به او فرمود: «وقتى به خانهات وارد شدى سلام کن اگر کسى آنجا هست، و اگر کسى نیست، بر من سلام کن و یک بار سوره «قل هو الله أحد» را بخوان». آن مرد این کار را انجام داد و خداوند بر او روزى نازل کرد که به همسایههایش نیز رسید.
و عن جریر بن عبد اللَّه قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ حین یدخل منزله نفت الفقر عن اهل ذلک المنزل و الجیران».
هوش مصنوعی: جریر بن عبداللَّه نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «کسی که سوره "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" را در زمانی که وارد خانهاش میشود، بخواند، فقر از اهل آن خانه و همسایهها دور میشود.»
و عن انس بن مالک قال: کنّا مع رسول اللَّه (ص) بتبوک فطلعت الشّمس بضیاء و شعاع و نور لم ارها طلعت فیما مضی. فاتی جبرئیل رسول اللَّه (ص).
هوش مصنوعی: انس بن مالک نقل میکند که ما همراه رسول خدا (ص) در مکان تبوک بودیم که ناگهان خورشید با نوری درخشان و شعاعی بینظیر طلوع کرد که تا آن زمان چنین نوری را ندیده بودیم. سپس جبرئیل نزد رسول الله (ص) آمد.
فقال: «یا جبرئیل مالی اری الشّمس الیوم طلعت بضیاء و نور و شعاع لم ارها طلعت فیما مضی». قال: ذاک انّ معاویة بن ابی معاویة اللّیثی مات بالمدینة الیوم فبعث اللَّه الیه سبعین الف ملک یصلّون علیه. قال: «و بم ذلک»؟ قال: کان یکثر قراءته قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ باللّیل و النّهار و فی ممشاه و قیامه و قعوده فهل لک یا رسول اللَّه ان اقبض لک الارض فتصلّی علیه؟ قال: «نعم». فصلّی علیه ثمّ رجع.
هوش مصنوعی: جبرئیل گفت: «ای رسول خدا، امروز خورشید با نوری و درخششی طلوع کرده که من هرگز در گذشته ندیدهام.» پیامبر پرسید: «چرا این اتفاق افتاده است؟» جبرئیل پاسخ داد: «زیرا معاویه بن ابی معاویه الليثی امروز در مدینه فوت کرده و خدا هفتاد هزار ملک را به سوی او فرستاده تا بر او نماز بخوانند.» پیامبر پرسید: «چرا این اتفاق افتاده است؟» جبرئیل توضیح داد: «او بسیار قرآن "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" را در شب و روز و در هر حالتی که بود، تلاوت میکرد. آیا اجازه میدهی تا من زمین را بگیرم و بر او نماز بخوانم؟» پیامبر گفت: «بله.» سپس جبرئیل بر او نماز خواند و دوباره برگشت.
و عن ابی بن کعب قال: سئل النّبی (ص) عن ثواب قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. فقال: «من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ تناثر الخیر علی مفرق رأسه من عنان السّماء و نزلت علیه السّکینة و غشیته الرّحمة و له دویّ حول العرش و نظر اللَّه الی قارئها فلا یسأله شیئا الّا اعطاه ایّاه و یجعله فی کلاءته و حرزه».
هوش مصنوعی: ابو بن کعب نقل میکند که از پیامبر (ص) درباره پاداش خواندن سوره "قل هو الله أحد" سوال شد. پیامبر فرمود: «هر کس این سوره را بخواند، خیر و برکت از آسمان بر سر او نازل میشود، آرامش به او میرسد و رحمت او را در بر میگیرد. همچنین، صدای زیبایی دور عرش به وجود میآید و خداوند به خواننده آن توجه میکند و هر چیزی که از او بخواهد، به او عطا میشود و او در حمایت و نگهبانی خداوند قرار میگیرد.»
و عن جابر قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فی کلّ یوم خمسین مرّة نودی یوم القیامة من قبره: یا مادح اللَّه قم فادخل الجنّة.
هوش مصنوعی: جابر نقل میکند که رسولالله (ص) فرمودند: «هر کس سوره "قل هو الله أحد" را در هر روز پنجاه بار بخواند، در روز قیامت از قبرش ندا میدهد: ای ستایشگر خداوند، برخیز و وارد بهشت شو.»
و عن ابن عباس عن النّبی (ص) قال: «الا ادلّکم علی کلمة تنجیکم من الاشراک باللّه تقرؤن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ عند منامکم».
هوش مصنوعی: ابن عباس از پیامبر (ص) نقل کرده است که فرمود: «آیا شما را به کلمهای که شما را از شرک به خدا نجات میدهد، راهنمایی نکنم؟ آن را در زمان خواب خود بخوانید: بگویید "او الله واحد است".»
امّا سبب نزول هذه السّورة فی قول مقاتل و قتادة و الضّحاک: انّ ناسا من الیهود جاءوا الی رسول اللَّه (ص) فقالوا: صف لنا ربّک؟ فانّ اللَّه انزل نعته فی التّوراة، فاخبرنا من ایّ شیء هو و من ایّ جنس هو و هل یأکل و هل یشرب و ممّن ورث الدّنیا و من یورثها؟ فانزل اللَّه عزّ و جلّ: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و قیل: انّ مشرکی قریش قالوا: للنّبی (ص): انسب لنا ربّک فانزل اللَّه هذه السّورة. و عن ابن عباس انّ وفد نجران قدموا علی رسول اللَّه (ص) فیهم السّیّد و العاقب، فقالوا للنّبی (ص): صف لنا ربّک من ایّ شیء هو؟ فقال النّبی (ص): «انّ ربّی لیس من شیء و هو باین من الاشیاء». فانزل اللَّه عزّ و جلّ: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.
هوش مصنوعی: علت نزول این سوره طبق گفتههای مقاتل، قتاده و ضحاک این است که گروهی از یهود به پیشگاه پیامبر اسلام (ص) آمدند و از او خواستند که خداوند را برایشان توصیف کند. آنها گفتند که خداوند ویژگیهایش در تورات آمده و از او خواسته بودند که بگوید خداوند از چه چیزی ساخته شده، آیا میخورد یا مینوشد، و اینکه مالک دنیا کیست و آن را به چه کسی میسپارد. در پاسخ به این سوالات، خداوند فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ». همچنین گفته شده که مشرکان قریش نیز از پیامبر (ص) خواسته بودند تا خدا را برایشان نسبشناسی کند که در نتیجه همین سوره نازل شد. ابن عباس نیز اشاره کرده که وقتی وفد نجران به پیش پیامبر (ص) آمدند و از او درباره ذات خدا سوال کردند، پیامبر در پاسخ گفت که «پروردگار من از هیچ چیزی نیست و از چیزها جداست». سپس خداوند این سوره را نازل فرمود.
و تسمّی هذه السّورة نسب الرّبّ سبحانه و فی الحدیث صحبه سبعون الف ملک کلّما مرّوا باهل سماء سألوهم عمّا معهم فقالوا: نسبة الرّب سبحانه. و لا فرق بین الواحد و الاحد، یدلّ علیه قراءة عبد اللَّه بن مسعود: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. و قیل: «واحد» بصفاته «احد» بذاته. و قیل: الاحد بمعنی الاوّل لانّه اوّل الاشیاء و سابق الکلّ، و اصله وحد قلبت واوه همزه و اکثر ما یقال «احد» فی الجحد کقولهم: لیس فی الدّار «احد» و لا یشبهه «احد»، و اکثر ما یقال واحد فی الاثبات کقولهم: رأیت رجلا واحدا، و لا یقال رجل «احد» و قیل: الاحد هو المتفرّد بایجاد المفقودات و المتوحّد باظهار الخفیّات.
هوش مصنوعی: این سوره به ارتباط و نسبت خداوند متعال اشاره دارد و در حدیثی آمده که هفتاد هزار ملک در آسمانها با گذر از مردم، از آنان درباره عملشان میپرسند و پاسخ میدهند که نسبت به ربّ متعال است. در اینجا بین "واحد" و "احد" تفاوتی وجود ندارد و این مطلب با قرائت عبدالله بن مسعود مشخص میشود که در آن آمده "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ". برخی گفتهاند که "واحد" به صفات خدا اشاره دارد و "احد" به ذات او. همچنین بیان شده که "احد" به معنای "اول" است، زیرا او نخستین چیزها و مقدم بر همه چیزهاست. واژه "احد" به معنای نفی نیز به کار میرود، مانند وقتی که میگوییم در خانه "احدی" نیست و نمیتوان او را با کسی مقایسه کرد. از سوی دیگر، بیشتر در تأیید گفتهها از "واحد" استفاده میشود، مانند زمانی که میگوییم یک مرد "واحد" دیدم و معمولاً از "احد" برای تأکید بر عدم وجود استفاده میشود. همچنین گفته شده است که "احد" به معنای کسی است که به تنهایی موجودات را خلق میکند و تنهاست در ظاهر کردن رازها.
اللَّهُ الصَّمَدُ قال ابن عباس: «الصَّمَدُ» السّیّد الّذی تناهی سؤدده و یصمد الیه بالحوائج ای یقصد. صمد صمده ای قصد نحوه. و کلّ مصمت لا جوف له عند العرب صمد. فقال المفسّرون: الّذی لا یأکل و لا یشرب. و قال قتادة: «الصَّمَدُ»: الباقی بعد خلقه. و قال سعید بن جبیر: هو الکامل فی جمیع صفاته و افعاله. و قال عکرمة: «الصَّمَدُ»: الّذی لیس فوقه «احد» و هو قول علی (ع).
هوش مصنوعی: خداوند «صمد» است. ابن عباس میگوید: «صمد» به معنای آقایی است که به نهایت مقام خود رسیده و مردم در نیازها به او مراجعه میکنند. صمد به معنای قصد کردن نیز است. در زبان عربی، هر چیزی که توخالی نباشد، صمد نامیده میشود. مفسران گفتهاند که یعنی کسی که نه میخورد و نه مینوشد. قتاده بیان کرده که «صمد» به معنی کسی است که بعد از خلق، باقی میماند. سعید بن جبیر گفته است او در تمام صفات و افعال خود کامل است. عکرمه نیز میگوید که «صمد» کسی است که هیچکس بر او نیست و این نظرات با گفته علی (ع) همخوانی دارد.
و قال السّدیّ: هو المقصود الیه فی الحوائج و المستغاث به عند المصائب. و قال جعفر: الّذی لم یعط خلقه من معرفته الّا الاسم و الصّفة. و عن جعفر ایضا: «الصَّمَدُ»: خمسة احرف، فالالف دلیل علی احدیّته، و اللّام دلیل علی الهیّته، و هما مدغمان لا یظهران علی اللّسان و یظهران فی الکتابة. فدلّ ذلک علی انّ احدیّته و الوهیّته خفیّة لا تدرک بالحواس و لا تقاس بالنّاس، فخفاؤه باللّفظ دلیل علی انّ العقول لا تدرکه و لا تحیط به علما و ظهوره فی الکتابة دلیل علی انّه یظهر علی قلوب العارفین و یبدو لا عین المحبّین فی دار السّلام. و الصّاد دلیل علی صدقه فوعده صدق و قوله صدق و فعله صدق، و دعا عباده الی الصّدق. و المیم دلیل علی ملکه فهو الملک علی الحقیقة، و الدّال علامة دوامه فی ابدیّته و ازلیّته. قوله: لَمْ یَلِدْ نفی الاولاد و الصّاحبة، وَ لَمْ یُولَدْ نفی الوالدین، و قدّم ذکر لَمْ یَلِدْ لانّ من الکفّار من ادّعی انّ له ولدا و لم یدّع «احد» انّه مولود. و قیل: لَمْ یَلِدْ فیورث وَ لَمْ یُولَدْ فورث.
هوش مصنوعی: سدی میگوید: او مقصود در نیازها و پناهدهنده در مصائب است. جعفر گفته است: اویی که خلقش جز نام و صفتش از او چیزی نمیداند. همچنین جعفر میگوید: «صمد» پنج حرف دارد. حرف الف دلیلی است بر یکتاییاش و حرف لام نشاندهنده الهی بودنش است، هر دو در گفتار مخفیاند و در نوشتار آشکار شدهاند. این به این معناست که یکتایی و الهیت او پنهان است و با حواس درک نمیشود و قابل سنجش با انسانها نیست. پنهان بودن او در کلام دلیلی است بر اینکه عقلها به او دسترسی ندارند و نمیتوانند به او احاطه پیدا کنند، و ظهور او در نوشتار نشانهای است از اینکه بر دلهای عارفان آشکار و برای چشمهای عاشقان در دار آرامش نمایان میشود. حرف صاد نشاندهنده صدق اوست؛ وعدهاش صدق است، گفتارش صدق است و کردار او هم صدق است، و او بندگانش را به صداقت دعوت میکند. حرف میم نشانه سلطنت اوست؛ او در حقیقت پادشاه است، و حرف دال علامتی بر پایداری او در ابدیت و ازلیتاش است. در ادامه، عبارت «لم یلد» نفی فرزندان و شریک را میکند و «لم یولد» نفی والدین را. نخست «لم یلد» ذکر شده زیرا برخی از کافران ادعا کردهاند که فرزندی دارد و هیچکس ادعا نکرده که او مولود است. گفته شده است «لم یلد» به این معناست که از او ارثی نمیرسد و «لم یولد» نیز به این معناست که او چیزی را به ارث نمیبرد.
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ قرأ حمزة «کفوا» ساکنة الفاء مهموزة، و قرأ حفص عن عاصم بضمّ الفاء من غیر همز، و قرأ الآخرون بضمّ الفاء مهموزا و کلّها لغات صحیحة. و الکفوء و الکفیء واحد، و هو المثل و النّظیر، و منه المکافأة و قیل: کفّة المیزان اصلها من المکافاة فشدّدت و کسرت کما قالوا: للحظاحظ یقال: کفاء المیزان و تکفّأ اذا رجحت احدی کفّتیه و شالت.
هوش مصنوعی: و هیچکس برای او همتا و مشابهی نیست. حمزة «کفوا» را با سکون فاء و همزه خوانده است، در حالی که حفص از عاصم فاء را با ضمه و بدون همزه خوانده و دیگران هم فاء را با ضمه و همزه خواندهاند و هر سه قرائت صحیح است. «کفوء» و «کفیء» به یک معنا هستند و به معنی مشابه و همسان است. از این کلمه واژه «مکافأت» نیز گرفته شده و گفته شده که «کفّه» در «میزان» در اصل از «مکافأت» است که در آن تقویت و تغییراتی صورت گرفته، همانطور که در «للظاحظ» آمده است: «کفاء میزان» و «تکفأ» به معنای اینکه یکی از دو طرف میزان سنگینتر باشد.
و فی الحدیث: «تزلزل الارض حتّی تکفأ باهلها».
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده است: زمین به شدت متزلزل میشود تا جایی که افرادی که بر روی آن هستند به هم برخورد میکنند و به زمین میافتند.
و فی الآیة تقدیم و تأخیر. تقدیره: وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ احد «کُفُواً». قال مقاتل: قال مشرکو العرب: الملائکة بنات اللَّه «و قالت الیهود عزیر ابن اللَّه و قالت النّصاری: المسیح ابن اللَّه» فاکذبهم اللَّه و نفی عن ذاته الولادة و المثل.
هوش مصنوعی: در این آیه جابجایی در کلمات وجود دارد. معنایش این است که: و هیچ کس نمیتواند مانند او باشد. مقاتل گفته است که مشرکان عرب میگفتند فرشتگان دختران خدا هستند و یهودیان میگفتند عزیر پسر خداست و مسیحیان میگفتند مسیح پسر خداست. خداوند این ادعاها را رد کرده و تولد و اینکه چیزی شبیه او باشد را از خود نفی کرده است.
و فی الخبر الصّحیح عن ابی هریرة عن النّبی (ص) قال: قال اللَّه عزّ و جلّ: «کذّبنی ابن آدم وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ ذلک، و شتمنی وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ ذلک. فامّا تکذیبه ایّای فیقول: لن یعیدنی کما بدانی و لیس اوّل الخلق باهون علیّ من اعادته و اما شتمه ایّای، فقوله: اتّخذ اللَّه ولدا، و انا الاحد الصّمد لم الد و لم اولد و لم یکن لی کفوا احد».
هوش مصنوعی: در اخبار صحیح از ابی هریره نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: «انسانیان به من دروغ میگویند و این دروغ برای او نیست و به من توهین میکنند و این توهین نیز برای او نیست. اما دروغگویی او به من این است که میگوید: خداوند مرا دوباره نخواهد آفرید، در حالی که نخستین مخلوق نیز در نظر من آسانتر از بازآفرینی او نیست. و اما توهین او به من این است که میگوید: خداوند فرزندی گرفته است، در حالی که من یکتای بیهمتا هستم، نه زادهام و نه زاده شدهام و هیچکس همپایه من نیست.»