گنجور

النوبة الثانیة

این سوره صد و بیست و پنج حرفست، بیست و پنج کلمه، هفت آیه، جمله به مکّه فرو آمد، بقول بیشترین مفسّران. قومی گفتند: مدنی است، آن را در مدنیّات شمرند. و از شمار مدنیان این سوره شش آیتست، بخلاف کوفیان و بصریان، زیرا که کوفیان و بصریان «یراءون» آیت شمرند و مدنیان نشمرند. قومی گفتند: یک نیمه از اوّل سوره مکّی است، در شأن عاص بن وائل السّهمی فرو آمد، و بقول بعضی در شأن ولید بن المغیره فرو آمد. و قال ابن جریج: کان ابو سفیان بن حرب ینحر کلّ اسبوع جزورین، فاتاه یتیم فسأله شیئا ففزعه بعصاه فانزل اللَّه فیه. و یک نیمه آخر سوره، گفتند: مدنی است در شأن عبد اللَّه ابی سلول منافق فرو آمد. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة «أ رأیت» غفر اللَّه له ان کان للزّکوة مؤدّیا.

قوله: «أَ رَأَیْتَ» الالف فی أَ رَأَیْتَ الف الاستفهام و لها اربعة معان فی الکلام: تقریر و تثبیت و انکار و وعید. فالتّقریر کقولک: اما فعلت اما قلت. قال اللَّه سبحانه: أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ و التّثبیت کقولک: الست عالما؟ قال اللَّه تعالی. أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ. و الانکار کقولک: أ ضربت زیدا؟! قال اللَّه تعالی: أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ؟! و الوعید کقولک: ا تضربنی و تطمع السّلامة. قال اللَّه تعالی: أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ و هذا الموضع تقریر للتّعجّب من حال الکافر کما تقول: أ رأیت زیدا و فعله و مثله قوله: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» و قوله: «أَ رَأَیْتَ» یحتمل انّه رؤیة العین و یحتمل انّه رؤیة القلب و معناه: العلم. و تأویله: أَ رَأَیْتَ الَّذِی کذّب «بِالدِّینِ» کیف افتری علی اللَّه و الدّین الاسلام؟ کقوله: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ و قیل: الجزاء و الحساب، کقوله: الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ و التّکذیب بالدّین علی وجهین احدهما انکاره له و جحوده به باللّسان، و الثّانی ان لا یعمل به فیکون بمنزلة المکذّب به. قوله: فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ای یقهره و یزجره و یدفعه عن حقّه. و الدّع: الدّفع بحفوة و عنف، و قرئ فی الشّواذ. یَدُعُّ الْیَتِیمَ و معناه: یترکه و یهمله و لا یعبأ به.

وَ لا یَحُضُّ عَلی‌ طَعامِ الْمِسْکِینِ ای لا یطعم «الْمِسْکِینِ» و لا یأمر غیره باطعامه لانّه یکذب بالجزاء و هذا یمرّ بک فی ای من القرآن و فیه تشدید لانّه عزّ و جلّ لم یعذر من لیس عنده طعام و الزمه الحضّ علی الاطعام و السّعی علی الفقیر الجائع حتّی یطعم و اوعد فی ذلک وعیدا غلیظا. و قوله: عَلی‌ طَعامِ الْمِسْکِینِ ای علی اطعام المسکین و الحضّ الحثّ، و المسکین هو الّذی له شی‌ء یسکن الیه و الفقیر الّذی لا شی‌ء له. و قیل: هما سواء. قوله:

فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ای عن مواقیتها غافلون. قال مصعب بن سعد بن ابی وقّاص: لابیه رحمهما اللَّه ا هم الّذین ترکوها؟ قال: لا بل هم الّذین اضاعوا مواقیتها و لو ترکوها کانوا کفّارا بترکها. و کذلک‌

روی عن النّبی (ص) قال: هم الذین یؤخرون الصلاة عن وقتها.

و قال ابن عباس: هم المنافقون یترکون الصّلاة فی السّرّ اذا غاب النّاس و یصلّون فی العلانیة اذا حضروا کقوله: وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی‌ «یُراؤُنَ» النَّاسَ». و قال قتادة ساه عنها لا یبالی صلّی ام لم یصل. و قال الحسن: هو الّذی ان صلاها صلّاها ریاء و ان فاتته لم یندم.

و قال الزّجاج لا یصلّونها سرّا لانّهم لا یعتقدون وجوبها و یصلّونها علانیة ریاء و عن عطاء بن دینار قال: الحمد للَّه الّذی قال: الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ و لم یقل.

فی «صلوتهم». و قال ابو العالیة: لا یصلّونها لمواقیتها و لا یتمّون رکوعها و لا سجودها و عنه ایضا هو الّذی اذا سجد قال برأسه هکذا و هکذا متلفّتا.

وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ قال ابو عبیدة: «الْماعُونَ» فی الجاهلیّة کلّ منفعة و عطیّة و عاریة و فی الاسلام الطّاعة و الزّکاة و هو هاهنا الزّکاة لانّه قرین الصّلاة و «الْماعُونَ» فاعول من المعن، و المعن الشّی‌ء القلیل فسمّی الزّکاة و الصّدقة و المعروف ماعونا لانّه قلیل من کثیر. و کذلک قال الزّجاج: کلّ ما فیه ادنی منفعة من اعارة آلات فی الدّور کالفاس و القدر و الدّلو و اقتباس النّار ممّا یحتاج الفقیر الی استعارته. و قیل: هو الّذی یبذله الجیران بعضهم لبعض. و قیل «الْماعُونَ» مالا یحلّ منعه مثل الماء و الملح و النّار یدلّ علیه ما

روی عن عائشة انّها قالت: یا رسول اللَّه ما الّذی لا یحلّ منعه؟ قال: «الماء و النّار و الملح.» فقالت: یا رسول اللَّه: هذا الماء فما بال النّار و الملح. فقال لها: یا حمیراء «من اعطی نارا فکانّما تصدّق بجمیع ما طبخ بذلک النّار و من اعطی ملحا فکانّما تصدّق بجمیع ما طیّب بذلک الملح و من سقی شربة من الماء حیث لا یوجد الماء فکانّما احیی نفسا».

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سوره صد و بیست و پنج حرفست، بیست و پنج کلمه، هفت آیه، جمله به مکّه فرو آمد، بقول بیشترین مفسّران. قومی گفتند: مدنی است، آن را در مدنیّات شمرند. و از شمار مدنیان این سوره شش آیتست، بخلاف کوفیان و بصریان، زیرا که کوفیان و بصریان «یراءون» آیت شمرند و مدنیان نشمرند. قومی گفتند: یک نیمه از اوّل سوره مکّی است، در شأن عاص بن وائل السّهمی فرو آمد، و بقول بعضی در شأن ولید بن المغیره فرو آمد. و قال ابن جریج: کان ابو سفیان بن حرب ینحر کلّ اسبوع جزورین، فاتاه یتیم فسأله شیئا ففزعه بعصاه فانزل اللَّه فیه. و یک نیمه آخر سوره، گفتند: مدنی است در شأن عبد اللَّه ابی سلول منافق فرو آمد. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة «أ رأیت» غفر اللَّه له ان کان للزّکوة مؤدّیا.
هوش مصنوعی: این سوره شامل 125 حرف، 25 کلمه و 7 آیه است و به عقیده بسیاری از مفسران در مکه نازل شده است. برخی دیگر اعتقاد دارند که این سوره مدنی است. در میان آیات مدنی، شش آیه از این سوره به حساب می‌آید که با توجه به نظرات دیگر، این مورد در مورد آیات «یراءون» مشمول مدنیات نمی‌باشد. عده‌ای می‌گویند که نیمه اول سوره مکّی است و در مورد عاص بن وائل السهمی نازل شده و برخی دیگر هم می‌گویند این آیات درباره ولید بن المغیره نازل گردیده است. همچنین گفته شده که ابوسفیان بن حرب هر هفته دو شتر ذبح می‌کرد و وقتی یتیمی از او درخواست کرد، او با عصایش به او پاسخ داد که در نتیجه این کار آیه‌ای از سوی خداوند نازل شد. در مورد نیمه دوم سوره نیز گفته شده که مدنی است و در زمینه عبدالله بن ابی سلول، که منافق بود، نازل شده است. در این سوره نه آیه ناسخ وجود دارد و نه منسوخ. همچنین از ابو بن کعب نقل شده که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر کس سوره «أ رأیت» را بخواند، خداوند گناهان او را می‌بخشد، اگر زکاتش را به جا آورد.»
قوله: «أَ رَأَیْتَ» الالف فی أَ رَأَیْتَ الف الاستفهام و لها اربعة معان فی الکلام: تقریر و تثبیت و انکار و وعید. فالتّقریر کقولک: اما فعلت اما قلت. قال اللَّه سبحانه: أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ و التّثبیت کقولک: الست عالما؟ قال اللَّه تعالی. أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ. و الانکار کقولک: أ ضربت زیدا؟! قال اللَّه تعالی: أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ؟! و الوعید کقولک: ا تضربنی و تطمع السّلامة. قال اللَّه تعالی: أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ و هذا الموضع تقریر للتّعجّب من حال الکافر کما تقول: أ رأیت زیدا و فعله و مثله قوله: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» و قوله: «أَ رَأَیْتَ» یحتمل انّه رؤیة العین و یحتمل انّه رؤیة القلب و معناه: العلم. و تأویله: أَ رَأَیْتَ الَّذِی کذّب «بِالدِّینِ» کیف افتری علی اللَّه و الدّین الاسلام؟ کقوله: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ و قیل: الجزاء و الحساب، کقوله: الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ و التّکذیب بالدّین علی وجهین احدهما انکاره له و جحوده به باللّسان، و الثّانی ان لا یعمل به فیکون بمنزلة المکذّب به. قوله: فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ای یقهره و یزجره و یدفعه عن حقّه. و الدّع: الدّفع بحفوة و عنف، و قرئ فی الشّواذ. یَدُعُّ الْیَتِیمَ و معناه: یترکه و یهمله و لا یعبأ به.
هوش مصنوعی: عبارت «أَ رَأَیْتَ» به معنای سوال است و چهار کاربرد متفاوت دارد: تأکید، تصدیق، انکار و تهدید. تأکید وقتی استفاده می‌شود که مانند این بگویید: «آیا تو این کار را نکردی؟» و در قرآن آمده: «آیا نمی‌دانند که خداوند می‌داند؟» در مورد تصدیق به جای سوال، مانند: «آیا تو عالم نیستی؟» اشاره می‌کند، که در قرآن نیز مثالش آمده است. برای انکار می‌توانید بپرسید: «آیا زید را زدی؟» و نمونه‌اش در قرآن آمده: «آیا از این داستان تعجب می‌کنید؟» و برای تهدید می‌توان به جملاتی مانند: «آیا به من آسیب می‌زنی و امیدوار به امنیت هستی؟» اشاره کرد. در اینجا، هدف از سوال بیان تعجب از وضعیت کافر است. همچنین «أَ رَأَیْتَ» می‌تواند به معنای دیدن با چشم یا دیدن با دل باشد و به دانش اشاره دارد. معنایش بررسی فردی است که به دین دروغ می‌بندد. دو نوع تکذیب وجود دارد: یکی با زبان انکار کردن و دیگری بی‌اعتنایی عملی به آن. در ادامه گفته شده که «فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ» به معنای ظلم کردن به یتیم است، یعنی او را به ناحق از حقش محروم کردن.
وَ لا یَحُضُّ عَلی‌ طَعامِ الْمِسْکِینِ ای لا یطعم «الْمِسْکِینِ» و لا یأمر غیره باطعامه لانّه یکذب بالجزاء و هذا یمرّ بک فی ای من القرآن و فیه تشدید لانّه عزّ و جلّ لم یعذر من لیس عنده طعام و الزمه الحضّ علی الاطعام و السّعی علی الفقیر الجائع حتّی یطعم و اوعد فی ذلک وعیدا غلیظا. و قوله: عَلی‌ طَعامِ الْمِسْکِینِ ای علی اطعام المسکین و الحضّ الحثّ، و المسکین هو الّذی له شی‌ء یسکن الیه و الفقیر الّذی لا شی‌ء له. و قیل: هما سواء. قوله:
هوش مصنوعی: و نمی‌گوید که باید به مسلمانان غذا بدهید، یعنی نه تنها خود را موظف نمی‌داند که به مسکینان غذا بدهد بلکه دیگران را هم به این کار تشویق نمی‌کند، زیرا او به پاداش آخرت دروغ می‌گوید. این نکته در آیات قرآن به وضوح آمده و تأکید زیادی بر آن وجود دارد. خداوند همه را ملزم به کمک به فقرا و تأمین غذا برای آنان می‌داند و در این مورد وعده‌ای جدی داده است. همچنین، جمله "علی طعام المسکین" به معنای کمک به مسکینان و فراهم کردن غذای آن‌هاست و این تشویق به عمل خیر است. مسکین به کسی گفته می‌شود که دارای چیزی است که به آن تکیه کند، اما فقیر کسی است که هیچ چیز ندارد. برخی نیز معتقدند که این دو واژه معادل یکدیگرند.
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ای عن مواقیتها غافلون. قال مصعب بن سعد بن ابی وقّاص: لابیه رحمهما اللَّه ا هم الّذین ترکوها؟ قال: لا بل هم الّذین اضاعوا مواقیتها و لو ترکوها کانوا کفّارا بترکها. و کذلک‌
هوش مصنوعی: وای به حال نمازگزارانی که درباره نمازهایشان غافلند و وقت آن‌ها را فراموش کرده‌اند. مصعب بن سعد بن ابی وقاص از پدرش پرسید آیا آیا این افراد همان کسانی هستند که نماز را ترک کرده‌اند؟ پدرش پاسخ داد: نه، بلکه آن‌ها کسانی هستند که وقت‌های نماز را از دست می‌دهند. اگر آن‌ها نماز را ترک کنند، کافر خواهند بود.
روی عن النّبی (ص) قال: هم الذین یؤخرون الصلاة عن وقتها.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: آن‌ها کسانی هستند که نماز را از وقتش به تأخیر می‌اندازند.
و قال ابن عباس: هم المنافقون یترکون الصّلاة فی السّرّ اذا غاب النّاس و یصلّون فی العلانیة اذا حضروا کقوله: وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی‌ «یُراؤُنَ» النَّاسَ». و قال قتادة ساه عنها لا یبالی صلّی ام لم یصل. و قال الحسن: هو الّذی ان صلاها صلّاها ریاء و ان فاتته لم یندم.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید: این افراد، منافقانی هستند که در خفا، نماز را ترک می‌کنند و زمانی که در جمع مردم هستند، نماز می‌خوانند. او به آیه‌ای اشاره می‌کند که می‌گوید وقتی آنها برای نماز می‌خرامند، به کندی و با بی‌حوصلگی این کار را انجام می‌دهند و خود را به مردم نشان می‌دهند. قتاده نیز می‌گوید که آنها نسبت به نماز بی‌توجه‌اند و برایشان مهم نیست که آیا نماز می‌خوانند یا نه. الحسن می‌گوید: کسی که نماز می‌خواند، آن را برای نمایش می‌خواند و اگر این نماز را از دست بدهد، هیچ احساسی از پشیمانی ندارد.
و قال الزّجاج لا یصلّونها سرّا لانّهم لا یعتقدون وجوبها و یصلّونها علانیة ریاء و عن عطاء بن دینار قال: الحمد للَّه الّذی قال: الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ و لم یقل.
هوش مصنوعی: زجاج می‌گوید که این افراد نماز را به صورت مخفیانه نمی‌خوانند، زیرا باور ندارند که این نماز واجب است و آن را به طور علنی می‌خوانند تا خود را نشان دهند. همچنین عطاء بن دینار می‌گوید: سپاس خداوندی را که درباره افرادی که نسبت به نماز خود غافل هستند، اشاره کرده و نگفته است...
فی «صلوتهم». و قال ابو العالیة: لا یصلّونها لمواقیتها و لا یتمّون رکوعها و لا سجودها و عنه ایضا هو الّذی اذا سجد قال برأسه هکذا و هکذا متلفّتا.
هوش مصنوعی: در مورد نماز آن‌ها، ابو العالیه گفته است: آن‌ها نماز را در وقت‌های معینش نمی‌خوانند و رکوع و سجده‌اش را به‌طور کامل انجام نمی‌دهند. همچنین او می‌گوید که وقتی به سجود می‌رود، با سرش این‌گونه و آن‌گونه حرکت می‌کند و در وضعیت متوجه اطراف است.
وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ قال ابو عبیدة: «الْماعُونَ» فی الجاهلیّة کلّ منفعة و عطیّة و عاریة و فی الاسلام الطّاعة و الزّکاة و هو هاهنا الزّکاة لانّه قرین الصّلاة و «الْماعُونَ» فاعول من المعن، و المعن الشّی‌ء القلیل فسمّی الزّکاة و الصّدقة و المعروف ماعونا لانّه قلیل من کثیر. و کذلک قال الزّجاج: کلّ ما فیه ادنی منفعة من اعارة آلات فی الدّور کالفاس و القدر و الدّلو و اقتباس النّار ممّا یحتاج الفقیر الی استعارته. و قیل: هو الّذی یبذله الجیران بعضهم لبعض. و قیل «الْماعُونَ» مالا یحلّ منعه مثل الماء و الملح و النّار یدلّ علیه ما
هوش مصنوعی: کسانی که مانع از کمک به دیگران می‌شوند، به معنای این هستند که از ارائه هرگونه منفعتی یا بخشش، حتی در حدی اندک، خودداری می‌کنند. در زبان عربی، «ماعون» به چیزهای مفید و کوچک اشاره دارد، مانند زکات و صدقه که از نظر کمیت کمتر از سایر اموال است. این مفهوم همچنین شامل امانت‌دادن ابزارهایی است که در خانه‌ها نیاز است، مثل ماهی‌تابه یا سطل، و همچنین کمک‌های کوچکی که همسایگان به یکدیگر می‌کنند. از نظر دیگر، «ماعون» به چیزهایی اشاره دارد که نباید از آن‌ها جلوگیری شود، مانند آب و نمک.
روی عن عائشة انّها قالت: یا رسول اللَّه ما الّذی لا یحلّ منعه؟ قال: «الماء و النّار و الملح.» فقالت: یا رسول اللَّه: هذا الماء فما بال النّار و الملح. فقال لها: یا حمیراء «من اعطی نارا فکانّما تصدّق بجمیع ما طبخ بذلک النّار و من اعطی ملحا فکانّما تصدّق بجمیع ما طیّب بذلک الملح و من سقی شربة من الماء حیث لا یوجد الماء فکانّما احیی نفسا».
هوش مصنوعی: عایشه می‌گوید: یا پیامبر خدا، چه چیزی را نمی‌توان از آن جلوگیری کرد؟ پیامبر فرمود: «آب، آتش و نمک.» عایشه پرسید: یا رسول‌الله، این آب چه طور، و آتش و نمک چه طور؟ پیامبر پاسخ داد: ای حمیراء (لقب عایشه)، کسی که آتش بدهد، گویی تمام غذایی را که با آن پخته شده بخشیده است و کسی که نمک بدهد، گویی تمام چیزهایی را که با آن طعم‌دار شده به دیگران داده است. و کسی که یک جرعه آب به کسی که آب ندارد بدهد، گویی یک جان را احیا کرده است.