گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة سماعها یوجب احد امرین امّا صحوا امّا محوا، صحوا لمن سمعها بشاهد العلم فیستبصر بواضح برهانه و محوا لمن سمع بشاهد المعرفة لانّه یتحیّر فی جلال سلطانه:

یا موضع الباطن من ناظری
و یا مکان السّرّ من خاطری‌
یا جملة الکلّ الّتی کلّها
کلّی من بعضی و من سائری‌

ای خداوندی که یاد تو بیان دل و زبانست و مهر تو میان سرّ و جان، وصل تو زندگانی جانست و رستخیز نهان، ای خداوندی که بعلم هر جایی و بذات بر آسمان.

قرب تو در دیدن است و اشارت در نفس و صحبت در جان. ای خداوندی که در نهانی پیدایی و در پیدایی نهان. یافت تو روزست که خود برآید ناگاهان. یاونده تو نه بشادی پردازد نه باندوهان. سرگشته در کار تو همچون بی‌خبران:

مشتاق تو در کویت، از شوق تو سرگردان
از خلق جدا گشته، خرسند بخلقانها
از سوز جگر چشمی، چون حلقه گوهرها
وز آتش دل آهی، چون رشته مرجانها

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ یک قول از اقوال مفسّران در معنی این آیت آنست که: «انزلنا» القرآن «فی» شأن لَیْلَةِ الْقَدْرِ و منزلتها و تعظیمها. میگوید: ما در تعظیم شب قدر از آسمان قرآن فرستادیم، و بوحی پاک و پیغام راست عالمیان را از خیرات و برکات و منزلت و مرتبت این شب خبر دادیم. اندرین شب جنّات عدن و فرادیس اعلی درها باز نهاده و ساکنان جنّة الخلد بر کنگره‌ها نشسته، و ارواح انبیا و شهدا در علّیّین فرا طرب آمده، نسیم روح ازلیّت از جانب قربت بدل دوستان می‌دمد، و باد کرم از هواء فردا نیّت بر جان عاشقان می‌وزد، وز دوست خطاب می‌آید که: «لیقم القانتون این المستغفرون»؟ کجااند جوانمردان شب خیزان که در آرزوی مواصلت ما بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق ما شربت. بلا نوشیده‌اند؟ تا ما خستگی ایشان مرهم نهیم و اندرین شب قدر ایشان را با قدر و منزلت باز گردانیم! که امشب شب نواختن بندگانست، وقت قبول توبه عاصیانست، موسم و میعاد آشتی جویانست هنگام ناز عاشقان و راز محبّانست. همه شب داعیان را اجابت است، سائلان را عطیّت است، مجتهدان را معونت است، مطیعان را مثوبت است، عاصیان را مغفرت است، محبّان را کرامت است. فریشتگان از آسمان بزیر آیند بعدد سنگریزه جهان، و جبرئیل روح الامین در پیش ایستاده، اینست که ربّ العالمین گفت: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ چهار علم با خود آورده، یکی بر بام کعبه بزنند، یکی بر طور سینا، یکی بر صخره بیت المقدس، یکی بر سر روضه مصطفی (ص) و آن فریشتگان و جبرئیل با ایشان گرد عالم میگردند و بهمه جایها در آیند، و بهمه خانه‌های مؤمنان در شوند. خانه‌ای که در آنجا، می‌بود، یا مدمن الخمر بود، یا فرزندی عاق بود بر پدر و مادر، یا قاطع رحم بود، یا در آن خانه سگی بود، یا تصاویر، یا کسی که نماز نکند، یا دو مسلمان که با یکدیگر بهجرت باشند و سخن نگویند فریشتگان درین خانه‌ها نروند و از خیرات و برکات این شب محروم باشند. و در خبر است که فریشتگان هر مؤمنی را که در نماز بود دست در دست نهند و بر وی سلام کنند، گویند: «السّلام علیک یا مؤمن». و اگر بیرون از نماز بود، سلام کنند و اگر در خواب بود، از دور برحمت در وی نگرند. آن ساعت که چشم بنده مؤمن آب ریزد و مویها بر اندام وی بپای شود، نشان آنست که جبرئیل دست در دست وی نهاده چندان رحمت بر مؤمنان قسمت کند که زیادت آید. جبرئیل گوید: خداوندا زیادتی رحمت را چه کنم؟ فرمان آید که: سزای کرم ما نبود که رحمتی که بخلق فرستادیم باز بریم آن را میدار تا غازیان کافران را هزیمت کنند و فرزندان ایشان را اسیر آرند آن فرزندان را ازین رحمت بهره بود تا ببرکت این رحمت ایمان آرند. آن گه بوقت صبح جبرئیل آواز دهد که: یا معشر الملائکة الرّحیل الرّحیل علمها بردارید تا بر آسمان بمقام معلوم خود باز شویم، فرمان آید از جبّار عالم که برآمدن شما روی نیست که خفتگان امّت محمد را سلام نکردید. قومی که هنوز در خوابند صبر کنید تا بیدار شوند و ایشان را سلام کنید. آن گه فریشتگان بوقت طلوع آفتاب بآسمان باز شوند بجای خویش حلقه حلقه بنشینند و یکدیگر را بتعجّب باز میگویند که: حقّ جلّ جلاله امشب با امّت محمد (ص) چه فضل کرد و چه نواخت بر ایشان نهاد! و از حقّ جلّ جلاله آن ساعت ندا آید که: ای مقرّبان درگاه و ای طاوسان مملکت و ای عابدان سدره گواه باشید که از امّت محمد (ص) هر که مطیع بودند طاعات ایشان پذیرفتم و پسندیدم و هر چه عاصیان بودند معصیت ایشان آمرزیدم و ایشان را بمطیعان بخشیدم.

گفته‌اند: حکمت اندر فرستادن فریشتگان و جبرئیل اندرین شب قدر بزمین آنست که مصطفی را (ص) امر آمد: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ» ای سیّد تا تو در میان ایشان باشی عذاب کردن ایشان روی نیست. رسول گفت: «الهی و سیّدی و مولایی، ترسم که چون مرا از میان ایشان برداری عذاب‌ها فرستی. فرمان آمد که: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» ای محمد تو رسول من بایشان و استغفار رسول ایشان بمن، تا رسول من در میان ایشان، عذاب فرستادن روی نیست. همچنین تا رسول ایشان بحضرت من، عذاب کردن در کرم من روا نیست. رسول (ص) شاد شد و دل وی خوش گشت. آن گه اندیشید که اگر گروهی از امّت من در استغفار تقصیر کنند ترسم که عذاب فرستد. جبرئیل آمد و گفت: اللَّه تعالی از اندیشه دل تو آگاه است، میگوید: دل خوش دار که بعد از وفات تو تا بقیامت هر شب قدر جبرئیل را فرستم بزمین تا امّت ترا یکان یکان سلام کند، ای سیّد تا سلام تو بایشان میرسید عذاب نفرستادم تا جبرئیل در شبهای قدر میرود و سلام میرساند، عذاب نفرستم. و گفته‌اند: ربّ العالمین در دو وقت بندگان را بر فریشتگان عرضه کند. یکی در موسم عرفات که حاجیان احرام گرفته، روی بخانه مبارک نهاده، رنج بادیه و جفای عرب کشیده، دل بر غریبی نهاده، خان و مان و اسباب و ضیاع بگذاشته، شربتهای نابایست کشیده، داغ فراق بر دل خویشان نهاده، لباس مصیبت رسیدگان پوشیده آن ساعت که در آن موسم عرفات بیستند، از حقّ جلّ جلاله ندا آید بملائکه آسمان: «انظروا الی عبادی اتونی شعثا غبرا «مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ».

در نگرید باین بندگان من، سوختگان در راه من، مشتاقان درگاه من از چهار گوشه عالم روی بخانه ما نهاده، راه دور و دراز در پیش گرفته، جان شیرین فدا کرده، لبّیک زنان و تکبیر گویان بدر خانه ما آمده، شما گواه باشید که ایشان را با هر چه دارند از تبعات آمرزیدم و هر که را شفاعت کنند بایشان بخشیدم و با تحفه‌های کرامت و هدیّه‌های رحمت باز گردانیدم. دیگر شب قدر بندگان را بر فریشتگان جلوه کند، زیرا که درین شب مطیعان در طاعت بیفزایند، عاصیان از معصیت باز گردند، از دستها بوی مصحف آید، از زبانها بوی تسبیح آید، از شکمها بوی گرسنگی آید، از هفت اندام ایشان بوی طاعت آید تنهاشان در نماز، دلهاشان با نیاز، جانهاشان در راز، مهر مهر بر دل نهاده، خواست خود بغارت اندوه داده، یکسروا خدمت ما پرداخته! فرمان آید از جبّار کائنات که: این‌ها آنند که بعضی از شما در حقّ ایشان گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ و من ایشان را جواب دادم که: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ معاشر المسلمین امشب مقرّبان آسمان سلام حقّ ببندگان میرسانند و انوار و آثار رحمت بر سر امّت محمد (ص) می‌افشانند. طاعات با تقصیر می‌پذیرند و معاصی بیشمار می‌آمرزند. بیایید تا ما نیز نیاز خود عرضه کنیم و بجمع گوئیم: خداوندا بحرمت سیّد مختار، بحرمت اتقیا و ابرار، بحرمت مهاجر و انصار، که ما را درین شب بزرگوار از خلعت رحمت نصیبی تمام ارزانی دار، و معاصی ما از ما درگذار، و همه را برسان بدار القرار، یا جلیل و یا جبّار، یا کریم و یا غفّار.

نوبة الاولی‌
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.

لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ ناگرویدگان جهودان و ترسایان و مشرکان عرب بنه خواهستند گشت از کفر و شرک خویش حَتَّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ (۱) تا بایشان آمد کار روشن و نشان پیدا و مرد استوار.

رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ پیغامبری از خدای یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً تا میخواند بر ایشان صحیفه‌ها و نامه‌های پاک داشته از دروغ و غلط و تفاوت و اختلاف.

فِیها کُتُبٌ قَیِّمَةٌ (۲) در آن صحیفه‌ها نبشته‌هاست، حکم‌های درست پاینده و پا برجای.

وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ دو گروه نشدند جهودان در کار او إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّنَةُ (۳) مگر پس آنکه بایشان آمد و آشکارا شد ایشان را پیغامبری و استواری و راست سخنی او.

وَ ما أُمِرُوا و نفرمودند مردمان را إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مگر آن را که اللَّه را پرستند مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ پاک میدارند او را دین و کردار خوش حُنَفاءَ مسلمانان پاک دینان وَ یُقِیمُوا الصَّلاةَ و نماز بپای دارند بهنگام وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ و از مال زکاة دهند وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ (۴) و دین پاینده اینست.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ایشان که بنگرویدند مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ از جهود و ترسا و انباز گیران با خدای فِی نارِ جَهَنَّمَ در آتش دوزخ‌اند خالِدِینَ فِیها جاودان در آن أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ (۵) ایشان بترین همه آفریدگان‌اند.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ایشان که بگرویدند و کردارهای نیک کردند أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ (۶) ایشان بهینه همه آفریدگان‌اند.

جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ پاداش ایشان بنزدیک خداوند ایشان جَنَّاتُ عَدْنٍ بهشت‌های همیشی است تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ میرود زیر درخت آن جویهای روان خالِدِینَ فِیها أَبَداً (۷) ایشان جاویدان در آن همیشه.

رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ اللَّه از ایشان خشنود وَ رَضُوا عَنْهُ و ایشان از اللَّه خشنود ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ (۸) این پاداش او راست که خدای را داند و ازو بترسد.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.