قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. بیاد این نام عزیز و پیغام شریف، خطاب خطیر و نظام بینظیر، بارگاه نور اعظم و حلقه در سرای قدم، دست آویز بندگان و دلاویز دوستان، در هجده هزار عالم کس نتواند که قدم بر بساط توفیق نهد مگر بمدد لطف این نام و کس را در هر دو سرای زندگی مسلّم نبود مگر برعایت و عنایت این نام. از جمله کلمات قدم که آن منبع الطاف کرم بسمع نبوّت رسانیدند، و مؤمنان و دوستان را بتعلیم آن رتبت تخصیص دادند، هیچ کلمه در نظم و صیغت و در نثر لغت آن عزّت و حرمت و آن شرف و رفعت ندارد که این آیت تسمیت دارد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هر حرفی ازو درّ تحقیق و تمکین را صدفی است، هر کلمهای ازو شراب رحیق و تسنیم را و سیلتی است و آن نقطه که در تحت باء «بسم اللَّه» است، اگر چه در نظر بشریّت اختصاری و اقتصاری دارد. آن در آسمان قرآن بر مثال زهره کمال است و بر رخسار حقیقت بر مثال خال جمال است و بر جمله همی دان که این آیت تسمیت معادن حقائق است و منابع دقائق و مشارع شرایع.
هر که از دلی صافی و جانی بعهد ازل وافی بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ از عذاب و عقاب رست و بثواب بیشمار پیوست. قوله: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ بدانکه اللَّه جلّ جلاله و تقدّست اسماءه و تعالت صفاته چون خلق را بامر «کن» از کتم عدم بحیّز وجود آورد و خزائن رحمت و ریاض نعمت بر ایشان نثار کرد، آن سیّد عالم را و مهتر ولد آدم را بالطاف عزّت و تحف کرامت و انواع منّت ایثار کرد، از ابتداء عالم تا فناء بنی آدم همه خلق تبع او بودند. مراد اوّلی از لطف ازلی او بود، شاه او بود و خلائق همه لشگر و خیل او، مهمان عزیز او بود و عزیزان همه تبع و طفیل او. در نگر در منشور مجد و نامه اقبال او، تا هیچ پیغمبر را آن تخصیص و تنصیص بینی که این مهتر کون را و با هیچ کس جز وی چنین خطاب کرامت و رفعت رفت که: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ؟ ای مهتر عالم، ای گزیده محترم، ای رسول مقدّم ای بزرگوار مکرّم، ای سیّد مکه و حرم! نه دل ترا بنور معرفت روشن کردیم؟
بلطائف مشاهدت و مکاشفت مؤدّب و مهذّب کردیم، بکرائم عزّت و رفعت مطیّب و مقرّب کردیم، طینت ترا کسوت زینت و خلعت رفعت دادیم، ای سیّد مقصود آفرینش کشف کردن آیت کمال و رایت جلال و صورت جمال تو بود.
«لولاک لما خلقت الافلاک، لولاک لما کان سمک و لا سماک».
ای سیّد اوّل تو بودی در نبوّت، آخر تو بودی در بعثت، ظاهر تو بودی در وصلت، باطن تو بودی در نعمت، اوّل همه خلائق تو بودی در زلفت و الفت، آخر تو بودی در سیاست و سعادت، ظاهر تو بودی در عصمت و حشمت، باطن تو بودی در جلالت حالت. در اخبار معراج آوردهاند که: مصطفی (ص) گفت: «قال لی الجبّار جلّ جلاله: سل یا محمد! فقلت: یا ربّ اتّخذت ابراهیم خلیلا و آتیت داود ملکا عظیما و غفرت زلّته و اعطیت سلیمان ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی و کلّمت موسی تکلیما و رفعت ادریس مکانا علیّا و علّمت عیسی التّوراة و الانجیل و جعلته «یبرئ الاکمه و الأبرص و یحیی الموتی باذنک». فقال لی ربّی: «یا محمد قد اتّخذتک حبیبا کما اتّخذت ابراهیم خلیلا و کلّمتک کما کلّمت موسی تکلیما و ارسلتک الی النّاس کافّة بشیرا و نذیرا و شرحت «لَکَ صَدْرَکَ» و وضعت «عَنْکَ وِزْرَکَ» و رفعت «لَکَ ذِکْرَکَ» و لا اذکر الّا ذکرت معی و اعطیتک «سبعا من المثانی و القران العظیم» و لم اعطها نبیّا قبلک و اعطیتک خواتیم سورة البقرة و لم اعطها نبیّا قبلک، و اعطیتک الکوثر، و اعطیتک ثمانیة اسهم: الاسلام و الهجرة و الجهاد و الصّلاة و الصّدقة و صوم رمضان و الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر و جعلتک فاتحا و خاتما».
صدر کائنات، سیّد سادات (ص)، چنین میگوید که: «شب قرب و کرامت، شب زلفت و الفت که ما را بمعراج بردند، چون بحضرت عزّت رسیدم، از حضرت جبروت ندا آمد که: «ای محمد بگو تا نیوشم، بخواه تا بخشم» گفتا: چون این خطاب کرامت و نواخت بینهایت بمن رسید، زبان من جری سعادت گرفت، دل من فرّ سیادت یافت، سرّ من عزّ زیادت دید، بستاخ حضرت گشتم انس سلوت و خلعت دولت یافتم. گفتم: خداوندا! هر پیغامبری از تو عطایی یافت ابراهیم را خلّت دادی، با موسی بیواسطه سخن گفتی، ادریس را بمکان عالی رسانیدی، داود را ملک عظیم دادی و زلّت وی بیامرزیدی، سلیمان را ملکی دادی که بعد از وی کس را سزای آن ندادی، عیسی را در شکم مادر تورات و انجیل در آموختی و مرده زنده کردن بر دست وی آسان کردی». چون مصطفی (ص) سخن بپایان برد، از درگاه عزّت خطاب و جواب آمد که: «یا محمد! اگر ابراهیم را خلّت دادم، ترا محبّت دادم، اگر او را خلیل خواندم، ترا حبیب خواندم و گر با موسی سخن گفتم بیواسطه، حجاب در میان بود، سخن شنید گوینده ندید و با تو سخن گفتم بیواسطه و بیحجاب، سخن شنیدی و گوینده دیدی. ور ادریس را بآسمان رسانیدم، ترا بآسمانها برگذاشتم بحضرت «قابَ قَوْسَیْنِ»، بمنزل «ثُمَّ دَنا»، بخلوت «أَوْ أَدْنی» رسانیدم. ور داود را ملک عظیم دادم و زلّت وی بیامرزیدم، امّت ترا ملک قناعت دادم و گناهان ایشان بشفاعت تو بیامرزیدم. ور سلیمان را مملکت دادم، ترا سبع مثانی و قرآن عظیم دادم و خاتمه سورة البقرة که بهیچ پیغامبر ندادم بتو دادم و دعاهای تو در آخر سورة البقرة اجابت کردم. و بیرون ازین ترا سه خصلت کرامت کردم و ترا باین سه خصلت بر اهل آسمان و زمین فضل دادم یکی: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ دیگر: وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ سیم وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ سینه خالی تو و دل صافی تو بازگشادیم و فراخ کردیم، قبول آثار قدرت را و استوار داشت غیب و ضمان حقّ را و نگهداشت علم و وحی منزل را وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ بار گناهان امّت که پشت تو بدان گرانبار شده و سست گشته و در غم عاصیان بیقرار و بیآرام گشته، آن بار از تو فرونهادیم و گناهان ایشان جمله آمرزیدیم و دل ترا سکون و سکوت دادیم. وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ و نام و ذکر تو و آوای تو بلند برداشتیم که در نام خود بستیم و شطر سطر توحید کردیم.
ای محمد آفتاب رفعت تو بر هر که تافت از شعاع او بهرهای یافت آدم صفی بجاه و رفعت تو منزلت صفوت یافت. ادریس بسبب تو رتبت ریاست یافت، خلیل بنسب تو دولت خلّت یافت. موسی بمهر تو عزّ مکالمت یافت. عیسی بحاجبی تو تأیید و نصرت یافت»! فرمان آمد بمقرّبان حضرت و باشندگان خطّه فطرت که همه داغ مهر محمد مرسل بر دل نهید و آتش شوق او در جان زنید و برسالت و نبوّت وی اقرار دهید، ما او را در آخر دور بفیض جود در وجود آوردیم و پیشوای جهانیان کردیم و در تخت بخت در صدر رسالت نشاندیم. هر که نظر وی بدو رسد با عزّ و رفعت شود، هر که بوی ایمان آرد، نیک اختر شود، هر که جلاجل امّتی وی در گردن دارد و مهر و محبّت وی در دل دارد و در شریعت و سنّت وی بر استقامت رود، امروز از عیب مطهّر است و گناهانش مکفّر است و فردا شربت او از حوض کوثر است و جای او بهشت معنبر است و خلعت او دیدار و رضاء خداوند اکبر است.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. بیاد این نام عزیز و پیغام شریف، خطاب خطیر و نظام بینظیر، بارگاه نور اعظم و حلقه در سرای قدم، دست آویز بندگان و دلاویز دوستان، در هجده هزار عالم کس نتواند که قدم بر بساط توفیق نهد مگر بمدد لطف این نام و کس را در هر دو سرای زندگی مسلّم نبود مگر برعایت و عنایت این نام. از جمله کلمات قدم که آن منبع الطاف کرم بسمع نبوّت رسانیدند، و مؤمنان و دوستان را بتعلیم آن رتبت تخصیص دادند، هیچ کلمه در نظم و صیغت و در نثر لغت آن عزّت و حرمت و آن شرف و رفعت ندارد که این آیت تسمیت دارد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هر حرفی ازو درّ تحقیق و تمکین را صدفی است، هر کلمهای ازو شراب رحیق و تسنیم را و سیلتی است و آن نقطه که در تحت باء «بسم اللَّه» است، اگر چه در نظر بشریّت اختصاری و اقتصاری دارد. آن در آسمان قرآن بر مثال زهره کمال است و بر رخسار حقیقت بر مثال خال جمال است و بر جمله همی دان که این آیت تسمیت معادن حقائق است و منابع دقائق و مشارع شرایع.
هوش مصنوعی: با نام خداوند رحمان و رحیم آغاز میکنیم. یاد این نام بزرگ و پیام ارزشمند، بیانگر مهمترین اصول و نظامی بینظیر است. در این دنیای وسیع، هیچکس نمیتواند به توفیق واقعی دست یابد مگر با شفاعت و یاری این نام. هیچ زندگیای در این جهان و جهانی دیگر بدون توجه به این نام، تضمین شده نیست. این کلمات از منبع بزرگی از لطف و عنایت سرچشمه میگیرند و به مؤمنان و دوستان آموزش میدهند. هیچ کلمهای به اندازه این آیهی مبارک "بسم اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ" از نظر نظم و زیبایی و احترام و اعتبار، بلندمرتبه نیست. هر حرف این جمله، مانند گوهر حقیقی و هر کلمهاش، مانند شراب ناب و گواراست. نقطه زیر حرف «ب» در «بسم اللَّه» روی زمین ممکن است کماهمیت به نظر برسد، اما در آسمان قرآن مانند ستارهای درخشان و بر چهره حقیقت مانند نقطهای زیباست. این آیه، معدن حقایق و منبع آموزههای عمیق مذهبی است.
هر که از دلی صافی و جانی بعهد ازل وافی بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ از عذاب و عقاب رست و بثواب بیشمار پیوست. قوله: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ بدانکه اللَّه جلّ جلاله و تقدّست اسماءه و تعالت صفاته چون خلق را بامر «کن» از کتم عدم بحیّز وجود آورد و خزائن رحمت و ریاض نعمت بر ایشان نثار کرد، آن سیّد عالم را و مهتر ولد آدم را بالطاف عزّت و تحف کرامت و انواع منّت ایثار کرد، از ابتداء عالم تا فناء بنی آدم همه خلق تبع او بودند. مراد اوّلی از لطف ازلی او بود، شاه او بود و خلائق همه لشگر و خیل او، مهمان عزیز او بود و عزیزان همه تبع و طفیل او. در نگر در منشور مجد و نامه اقبال او، تا هیچ پیغمبر را آن تخصیص و تنصیص بینی که این مهتر کون را و با هیچ کس جز وی چنین خطاب کرامت و رفعت رفت که: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ؟ ای مهتر عالم، ای گزیده محترم، ای رسول مقدّم ای بزرگوار مکرّم، ای سیّد مکه و حرم! نه دل ترا بنور معرفت روشن کردیم؟
هوش مصنوعی: هر کسی که با دل پاک و جان پیماندار از ابتدا بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم»، از عذاب و کیفر نجات مییابد و به پاداشهای بیشماری دست مییازد. خداوند متعال، هنگامی که مخلوقات را با فرمان «کن» از عدم به وجود آورد، رحمت و نعمتهای خود را بر آنها نازل کرد. آن سرور عالم و بزرگترین فرزند آدم با نعمتهای عزت و کرامت و انواع احسان به او احترام گذاشت. از آغاز جهان تا پایان عمر انسانها، همه مخلوقات تحت فرمان او بودند. او شاه و مخلوقات سپاهیان و مهمانان عزیز او بودند. با دقت به مقام و شرافت او نگاه کن، که هیچ پیامبری به اندازه او مورد احترام و توجه قرار نگرفته است و چنین کرامتی و بلندی مقام را جز او کسی نداشت. او از طرف خداوند چنین سوال و ستایشی دریافت کرد: «آیا دل تو را به نور معرفت روشن نکردیم؟» ای بزرگترین عالم، ای پیامبر محترم و ارجمند، ای سردار مکه و حرم! آیا دل تو را روشن نکردیم؟
بلطائف مشاهدت و مکاشفت مؤدّب و مهذّب کردیم، بکرائم عزّت و رفعت مطیّب و مقرّب کردیم، طینت ترا کسوت زینت و خلعت رفعت دادیم، ای سیّد مقصود آفرینش کشف کردن آیت کمال و رایت جلال و صورت جمال تو بود.
هوش مصنوعی: با لطافتهای مشاهده و مکاشفه، تو را مؤدب و تربیت کردهایم و با کرامتهای عزت و بلندی، تو را خوشبو و نزدیک ساختهایم. طینت تو را لباس زینت و پوشش بلندی عطا کردهایم. ای سردار هدف آفرینش، هدف ما کشف نشانه کمال و پرچم جلال و شکل جمال تو بوده است.
«لولاک لما خلقت الافلاک، لولاک لما کان سمک و لا سماک».
هوش مصنوعی: «اگر تو نبودی، آسمانها آفریده نمیشدند و اگر تو نبود، نه دریایی بود و نه آسمانی.»
ای سیّد اوّل تو بودی در نبوّت، آخر تو بودی در بعثت، ظاهر تو بودی در وصلت، باطن تو بودی در نعمت، اوّل همه خلائق تو بودی در زلفت و الفت، آخر تو بودی در سیاست و سعادت، ظاهر تو بودی در عصمت و حشمت، باطن تو بودی در جلالت حالت. در اخبار معراج آوردهاند که: مصطفی (ص) گفت: «قال لی الجبّار جلّ جلاله: سل یا محمد! فقلت: یا ربّ اتّخذت ابراهیم خلیلا و آتیت داود ملکا عظیما و غفرت زلّته و اعطیت سلیمان ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی و کلّمت موسی تکلیما و رفعت ادریس مکانا علیّا و علّمت عیسی التّوراة و الانجیل و جعلته «یبرئ الاکمه و الأبرص و یحیی الموتی باذنک». فقال لی ربّی: «یا محمد قد اتّخذتک حبیبا کما اتّخذت ابراهیم خلیلا و کلّمتک کما کلّمت موسی تکلیما و ارسلتک الی النّاس کافّة بشیرا و نذیرا و شرحت «لَکَ صَدْرَکَ» و وضعت «عَنْکَ وِزْرَکَ» و رفعت «لَکَ ذِکْرَکَ» و لا اذکر الّا ذکرت معی و اعطیتک «سبعا من المثانی و القران العظیم» و لم اعطها نبیّا قبلک و اعطیتک خواتیم سورة البقرة و لم اعطها نبیّا قبلک، و اعطیتک الکوثر، و اعطیتک ثمانیة اسهم: الاسلام و الهجرة و الجهاد و الصّلاة و الصّدقة و صوم رمضان و الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر و جعلتک فاتحا و خاتما».
هوش مصنوعی: ای سرور، تو نخستین در مقام نبوت و آخرین در بعثت هستی. در پیوند و ارتباط، تو جلوهگری؛ در نعمتها، باطن تو هویدا است. تو نخستین مخلوقاتی که به وجود آمدی و در ارتباطات دوستی هم پیشرو بودی. در سیاست و سعادت نیز آخرین هستی. در عصمت و عظمت نمایان و در جلالت باطنی بینظیر داری. در روایت معراج آمده که پیامبر (ص) فرمود: «خداوند به من گفت: ای محمد، درخواست کن! من عرض کردم: پروردگارا، تو ابراهیم را خلیل خود قرار دادی و به داود سلطنت عظیمی عطا کردی، خطای او را بخشیدی و به سلیمان سلطنتی عطا کردی که هیچکس بعد از من شایستهاش نیست. با موسی سخن گفتی و ادریس را به مقام والایی رساندی و عیسی را تورات و انجیل آموختی و او را یاری کردی تا کوران و مبتلایان به برص را شفا دهد و مردگان را به اذن تو زنده کند.» خداوند به من فرمود: «ای محمد، تو را دوست خود قرار دادم همانطور که ابراهیم را خلیل و با تو سخن گفتم همانطور که با موسی سخن گفتم. تو را به سوی مردم فرستادم به عنوان بشارتدهنده و هشداردهنده و صدر تو را گشوده و بار سنگین را از تو برداشتم و نامت را بلند کردم. هر جا که ذکر من باشد، نام تو هم با آن است. به تو سبع مثانی و قرآن عظیم دادم که پیش از تو به هیچ نبیای داده نشده و همچنین خواتیم سوره بقره را به تو عطا کردم و به هیچ نبیای قبل از تو داده نشده. همچنین کوثر را به تو بخشیدم و هشت نشانه (حکمت) به تو دادم: اسلام، هجرت، جهاد، نماز، صدقه، روزه رمضان، امر به معروف و نهی از منکر و تو را گشایشدهنده و خاتم قرار دادم.»
صدر کائنات، سیّد سادات (ص)، چنین میگوید که: «شب قرب و کرامت، شب زلفت و الفت که ما را بمعراج بردند، چون بحضرت عزّت رسیدم، از حضرت جبروت ندا آمد که: «ای محمد بگو تا نیوشم، بخواه تا بخشم» گفتا: چون این خطاب کرامت و نواخت بینهایت بمن رسید، زبان من جری سعادت گرفت، دل من فرّ سیادت یافت، سرّ من عزّ زیادت دید، بستاخ حضرت گشتم انس سلوت و خلعت دولت یافتم. گفتم: خداوندا! هر پیغامبری از تو عطایی یافت ابراهیم را خلّت دادی، با موسی بیواسطه سخن گفتی، ادریس را بمکان عالی رسانیدی، داود را ملک عظیم دادی و زلّت وی بیامرزیدی، سلیمان را ملکی دادی که بعد از وی کس را سزای آن ندادی، عیسی را در شکم مادر تورات و انجیل در آموختی و مرده زنده کردن بر دست وی آسان کردی». چون مصطفی (ص) سخن بپایان برد، از درگاه عزّت خطاب و جواب آمد که: «یا محمد! اگر ابراهیم را خلّت دادم، ترا محبّت دادم، اگر او را خلیل خواندم، ترا حبیب خواندم و گر با موسی سخن گفتم بیواسطه، حجاب در میان بود، سخن شنید گوینده ندید و با تو سخن گفتم بیواسطه و بیحجاب، سخن شنیدی و گوینده دیدی. ور ادریس را بآسمان رسانیدم، ترا بآسمانها برگذاشتم بحضرت «قابَ قَوْسَیْنِ»، بمنزل «ثُمَّ دَنا»، بخلوت «أَوْ أَدْنی» رسانیدم. ور داود را ملک عظیم دادم و زلّت وی بیامرزیدم، امّت ترا ملک قناعت دادم و گناهان ایشان بشفاعت تو بیامرزیدم. ور سلیمان را مملکت دادم، ترا سبع مثانی و قرآن عظیم دادم و خاتمه سورة البقرة که بهیچ پیغامبر ندادم بتو دادم و دعاهای تو در آخر سورة البقرة اجابت کردم. و بیرون ازین ترا سه خصلت کرامت کردم و ترا باین سه خصلت بر اهل آسمان و زمین فضل دادم یکی: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ دیگر: وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ سیم وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ سینه خالی تو و دل صافی تو بازگشادیم و فراخ کردیم، قبول آثار قدرت را و استوار داشت غیب و ضمان حقّ را و نگهداشت علم و وحی منزل را وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ بار گناهان امّت که پشت تو بدان گرانبار شده و سست گشته و در غم عاصیان بیقرار و بیآرام گشته، آن بار از تو فرونهادیم و گناهان ایشان جمله آمرزیدیم و دل ترا سکون و سکوت دادیم. وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ و نام و ذکر تو و آوای تو بلند برداشتیم که در نام خود بستیم و شطر سطر توحید کردیم.
هوش مصنوعی: این متن بیانگر مقام و منزلت خاص پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) است. در آن اشاره شده که در شب معراج، او به درگاه خداوند رفته و با او سخن گفته است. خداوند به او فرمان میدهد که هر چه بخواهد درخواست کند و او در پاسخ به خداوند، به برتری مقامهای دیگر پیامبران اشاره میکند و به عنوان یک پیامبر، از نعماتی که به دیگران عطا شده یاد میکند. خداوند نیز در پاسخ، به پیامبر اسلام میفرماید که او را به مقام محبت و دوستی برتر از دیگر پیامبران رسانده و امتیازاتی به او داده است. همچنین، در این گفتوگو به ویژگیهای خاصی که به پیامبر اسلام عطا شده، از جمله گشایش قلب، کاهش بار گناهان امتش و بلند شدن ذکر او در عالم اشاره شده است. این متن به نوعی به تأکید بر منزلت پیامبر در نزد خداوند و ویژگیهای خاص رسالت او میپردازد.
ای محمد آفتاب رفعت تو بر هر که تافت از شعاع او بهرهای یافت آدم صفی بجاه و رفعت تو منزلت صفوت یافت. ادریس بسبب تو رتبت ریاست یافت، خلیل بنسب تو دولت خلّت یافت. موسی بمهر تو عزّ مکالمت یافت. عیسی بحاجبی تو تأیید و نصرت یافت»! فرمان آمد بمقرّبان حضرت و باشندگان خطّه فطرت که همه داغ مهر محمد مرسل بر دل نهید و آتش شوق او در جان زنید و برسالت و نبوّت وی اقرار دهید، ما او را در آخر دور بفیض جود در وجود آوردیم و پیشوای جهانیان کردیم و در تخت بخت در صدر رسالت نشاندیم. هر که نظر وی بدو رسد با عزّ و رفعت شود، هر که بوی ایمان آرد، نیک اختر شود، هر که جلاجل امّتی وی در گردن دارد و مهر و محبّت وی در دل دارد و در شریعت و سنّت وی بر استقامت رود، امروز از عیب مطهّر است و گناهانش مکفّر است و فردا شربت او از حوض کوثر است و جای او بهشت معنبر است و خلعت او دیدار و رضاء خداوند اکبر است.
هوش مصنوعی: ای محمد، نور و عظمت تو بر هر کس که به تو نزدیک شود تابیده و از نور تو بهرهمند میشود. آدم صفی به واسطه مقام و رتبت تو به جایگاه والایی رسید. ادریس به دلیل وجود تو به مقام رهبری دست یافت و خلیل نیز به خاطر تو به نعمت دوستی خاص پیوست. موسی با محبت تو به مقام گفتوگو با خدا نائل شد و عیسی به واسطه حمایت و تایید تو یاری یافت.
به نزدیکان حضرت و ساکنان فطرت دستور داده شد که مهر و محبت پیامبر محمد را در دلهای خود نهند و آتش اشتیاق او را در وجود خود زنده کنند. باید به رسالت و نبوّت او اعتراف کنند. ما او را در آخرین دوره به برکت بخشش خود به وجود آورده و پیشوای جهانیان قرار دادیم و او را در بالای رسالت نشاندیم. هر کسی که به او بنگرد به عزت و مقام میرسد، هر که بویی از ایمان ببرد، خوشسعادت میشود. هر کس که در پیروی از او و در دل داشتن مهر و محبت او استقامت کند، امروز از گناه پاک است و گناهانش آمرزیده میشود. فردا از حوض کوثر به او مینوشند و جایگاهش بهشت برین خواهد بود و پاداش او دیدار و رضایت خداوند بزرگ خواهد بود.