گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ نام ملکی که از کفی مرکز غبرا کرد و از دودی قبّه خضرا کرد، شواهد قدرت در خطه فطرت پیدا کرد، از پاره‌ای گوشت زبان گویا کرد، از پاره‌ای پیه چشم بینا کرد، و از پاره‌ای خون دل دانا کرد. عاصی را بلطف خود آشنا کرد، جانهای دوستان از شوق خود شیدا کرد، هر چه کرد بجلال و کبریا کرد. از جمله خلایق بنده‌ای را جدا کرد، نام او محمد مصطفی کرد، او را کان کرم و وفا کرد، معدن صدق و صفا کرد، قاعده جود و سخا کرد، قانون خلق و حیا کرد، مایه نور و ضیا کرد، زینت دنیا و عقبی کرد و از شرف و کرامت او بقدمگاه او سوگند یاد کرد که: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ هر کرا دوستی بود پیوسته در جستن رضای او بود، نظر خود از وی بازنگیرد، با وی رازها کند، در سفر و در حضر ذکر و مراعات وی بنگذارد، در هیچ حال حدیث و سلام از وی بازنگیرد، قدمگاه وی عزیز دارد، بجان وی سوگند خورد. خداوند کریم جبّار، عزیز و رحیم جلّ جلاله حقایق این معنی جمله آن رسول مکرّم را و سیّد محترم را ارزانی داشت، تا جهانیان را معلوم گردد که بر درگاه عزّت هیچکس را آن منزلت و مرتبت نیست که او راست. نبینی که در بسی احوال رضای او نگه داشت؟: وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضی‌، در قبله رضای او نگه داشت: فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها، شفاعت درضای او بست: وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌. هرگز او را از نظر خود محجوب نکرد: فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا الَّذِی یَراکَ حِینَ تَقُومُ‌. رازها با وی گفت: فَأَوْحی‌ إِلی‌ عَبْدِهِ ما أَوْحی‌. در خواب و در بیداری، در سفر و در حضر او را نگه داشت: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ. احوال او همه کفایت کرد: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ. در هیچ حال وحی ازو منقطع نگردانید. در خواب بود که وحی آمد: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ. بر مرکوب بود که وحی آمد: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ. در راه غزات بود که وحی آمد که: اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ. از مکه بیرون آمده بود که وحی آمد: إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی‌ مَعادٍ. در غار بود که او را جلوه کرد: ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ. در اندوه بود که وحی آمد: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ. در شادی بود که وحی آمد: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً. در حضرت قاب قوسین بود که بی‌واسطه این خطاب میرفت که: «آمَنَ الرَّسُولُ». از عزیزی وی بود که گاه قسم بجان وی یاد میکرد که: «لعمرک» و گاه بقدمگاه و نزولگاه وی سوگند یاد می‌کرد که: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ. علی الجمله در قران چهار هزار جای نام وی برد و ذکر وی کرد. بعضی بتعریض و بعضی بتصریح.

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ جواب قسم است و بر قول مجاهد و عکرمه و ضحاک معنی «کبد» استوا و استقامت است. ربّ العالمین منّت مینهد بر آدمی که: ترا قد و بالای راست دادم و خلقت و صورت نیکو دادم و باعضای ظاهر و صفات باطن بیاراستم. بنگر که نطفه مهین در آن قرار مکین بچه رسانیدم؟ بقلم قدرت چون نگاشتم؟ هر عضوی را خلعتی و رفعتی دادم بینایی بچشم، گفتار بزبان، سماع بگوش، گرفتن بدست، خدمت به پای:

چون صورت تو بت ننگارند بکشمر
چون قامت تو سرو نکارند بکشور!

مسکین آدمی بد عهد ناسپاس که فردا شکر این نعمت از وی درخواهند و گزارد حقّ این تکریم که: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ از وی طلب کنند! گویند: ای خواجه‌ای که امانتهای ما عمری بداشتی اگر آراسته باز نفرستی باری ناکاسته بازرسان. در خبر است که: «الفرج امانة و العین امانة و الاذن امانة و الید امانة و الرّجل امانة، و لا ایمان لمن لا امانة له».

او را گویند: ما دو دیده بتو سپردیم پاک، تو بنظرهای ناپاک ملطّخ کردی تا آثار تقدیس از وی برخاست و خبیث شد. اکنون میخواهی که دیدار مقدّس ما بنظر خویش بینی؟ هیهات هیهات! ما پاکیم و پاکان را پاک شاید «الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ». دو سمع دادیم ترا تا از آن دو خزینه سازی و درّهای آثار وحی درو تعبیه کنی و امروز باز سپاری. تو آن را مجال دروغ شنیدن ساختی و راه گذر اصوات خبیثه کردی، و ندای ما پاک است جز سمع پاک نشنود. امروز بکدام گوش حدیث ما خواهی شنید؟! زبانی دادیم ترا تا با ما راز گویی در خلوت و قرآن خوانی در عبادت و صدق در وی فرو آری و با دوستان ما سخن گویی، تو خود زبان را بساط غیبت ساختی و روزنامه جدل و دیوان خصومت کردی. تو امروز بکدام زبان حدیث ما خواهی کرد؟

مفلسا که تویی چه عذر خواهی آورد؟ بعد از این خبر که بتو رسید

انّ اللَّه عزّ و جل یقول: ابن آدم ان نازعک لسانک فیما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق، و ان نازعک بصرک الی بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق، و ان نازعک فرجک الی ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق.

مسلمانان بیدار باشید و هشیار که: فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ در پیش است، بادیه قیامت و عقبات صراط هفتاد منزل بر جسر دوزخ، باریکتر از موی و تیزتر از شمشیر، می‌بباید گذاشت و گذاشتن این عقبات بر کسی آسان بود که برده‌ای از بند بندگی مخلوق آزاد کند و گردن خویش از بند معاصی رها کند و در روزگار قحط درویش گرسنه را طعام دهد و یتیم بی‌پدر را دست شفقت بر سر نهد و نواخت کند. اینست سبب نجات از عقبات و رسیدن بدرجات جنّات و اللَّه ولی الباقیات الصّالحات.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ نام ملکی که از کفی مرکز غبرا کرد و از دودی قبّه خضرا کرد، شواهد قدرت در خطه فطرت پیدا کرد، از پاره‌ای گوشت زبان گویا کرد، از پاره‌ای پیه چشم بینا کرد، و از پاره‌ای خون دل دانا کرد. عاصی را بلطف خود آشنا کرد، جانهای دوستان از شوق خود شیدا کرد، هر چه کرد بجلال و کبریا کرد. از جمله خلایق بنده‌ای را جدا کرد، نام او محمد مصطفی کرد، او را کان کرم و وفا کرد، معدن صدق و صفا کرد، قاعده جود و سخا کرد، قانون خلق و حیا کرد، مایه نور و ضیا کرد، زینت دنیا و عقبی کرد و از شرف و کرامت او بقدمگاه او سوگند یاد کرد که: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ هر کرا دوستی بود پیوسته در جستن رضای او بود، نظر خود از وی بازنگیرد، با وی رازها کند، در سفر و در حضر ذکر و مراعات وی بنگذارد، در هیچ حال حدیث و سلام از وی بازنگیرد، قدمگاه وی عزیز دارد، بجان وی سوگند خورد. خداوند کریم جبّار، عزیز و رحیم جلّ جلاله حقایق این معنی جمله آن رسول مکرّم را و سیّد محترم را ارزانی داشت، تا جهانیان را معلوم گردد که بر درگاه عزّت هیچکس را آن منزلت و مرتبت نیست که او راست. نبینی که در بسی احوال رضای او نگه داشت؟: وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضی‌، در قبله رضای او نگه داشت: فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها، شفاعت درضای او بست: وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌. هرگز او را از نظر خود محجوب نکرد: فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا الَّذِی یَراکَ حِینَ تَقُومُ‌. رازها با وی گفت: فَأَوْحی‌ إِلی‌ عَبْدِهِ ما أَوْحی‌. در خواب و در بیداری، در سفر و در حضر او را نگه داشت: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ. احوال او همه کفایت کرد: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ. در هیچ حال وحی ازو منقطع نگردانید. در خواب بود که وحی آمد: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ. بر مرکوب بود که وحی آمد: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ. در راه غزات بود که وحی آمد که: اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ. از مکه بیرون آمده بود که وحی آمد: إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی‌ مَعادٍ. در غار بود که او را جلوه کرد: ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ. در اندوه بود که وحی آمد: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ. در شادی بود که وحی آمد: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً. در حضرت قاب قوسین بود که بی‌واسطه این خطاب میرفت که: «آمَنَ الرَّسُولُ». از عزیزی وی بود که گاه قسم بجان وی یاد میکرد که: «لعمرک» و گاه بقدمگاه و نزولگاه وی سوگند یاد می‌کرد که: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ. علی الجمله در قران چهار هزار جای نام وی برد و ذکر وی کرد. بعضی بتعریض و بعضی بتصریح.
هوش مصنوعی: خداوند رحمان و رحیم، نام شخصیتی را برگزید که از میان انبوهی از انسان‌ها ممتاز شده و شواهدی از قدرت او در طبیعت مشاهده شد. او با قطعاتی از گوشت، زبان را سخنگو کرد و از تکه‌ای چربی، چشم بصیرت آفرید. از قسمت‌هایی از خون، دل و عقل انسانی برگزید. خداوند به گناهکاران محبت و آشنایی عطا کرد و جان دوستانش را از شوق و شیره محبتش پر کرد. هر آنچه انجام داد به عظمت و کبریایی او بود. از میان بندگانش، یک نفر را به طور ویژه انتخاب کرد و نامش را محمد مصطفی نهاد. او مظهر کرم و وفا، صدق و صفا، جود و سخا، خلق و حیای الهی بود. او نور و روشنی دنیا و آخرت است و از شرافت و کرامتش به قدوم او سوگند خورد. هر کس که به او عشق ورزد، همواره در جستجوی رضای او خواهد بود و در هر حال به یاد او خواهد بود. خداوند برای این پیامبر گرامی علامت‌ها و نشانه‌هایی قرار داده است تا همگان بدانند که در درگاه خدا هیچ‌کس به مقام او نمی‌رسد. در آیات قرآن بارها رضای او مورد توجه قرار گرفته و خداوند به او نظر خاصی داشت. او کسی است که با او راز گفتند و در همه حال، وحی بر او نازل می‌شد. در خواب و بیداری و در هر شرایطی از حفاظت خداوند برخوردار بود و هیچگاه وحی از او قطع نمی‌شد. آیات خداوند در مناسبات مختلف به او نازل می‌شد و درهای هدایت و رحمت را به سوی او گشود. در قرآن کریم، نام او بارها ذکر شده است، هم به شکل مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم، که نشان‌دهنده مقام والای او در نزد خداوند است.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ جواب قسم است و بر قول مجاهد و عکرمه و ضحاک معنی «کبد» استوا و استقامت است. ربّ العالمین منّت مینهد بر آدمی که: ترا قد و بالای راست دادم و خلقت و صورت نیکو دادم و باعضای ظاهر و صفات باطن بیاراستم. بنگر که نطفه مهین در آن قرار مکین بچه رسانیدم؟ بقلم قدرت چون نگاشتم؟ هر عضوی را خلعتی و رفعتی دادم بینایی بچشم، گفتار بزبان، سماع بگوش، گرفتن بدست، خدمت به پای:
هوش مصنوعی: خداوند انسان را در سختی و مشقت آفرید. در اینجا به تمجید از ویژگی‌های انسان پرداخته شده است. خداوند به انسان یادآوری می‌کند که او را با قد و قامت درست و شکل زیبا خلق کرده و او را با اعضای ظاهری و صفات باطنی، آراسته است. این انسان که از نطفه‌ای ضعیف به وجود آمده، به دست قدرت خداوند به وجود آمده و هر یک از اعضای او به نوعی ویژه و با اهمیت است؛ چشم برای بینایی، زبان برای گفتار، گوش برای شنیدن و دست و پا برای کار و خدمت.
چون صورت تو بت ننگارند بکشمر
چون قامت تو سرو نکارند بکشور!
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و چهره تو را مانند یک مجسمه نمی‌سازند، چرا که قامت تو مانند سرو زیبا نیستند؟
مسکین آدمی بد عهد ناسپاس که فردا شکر این نعمت از وی درخواهند و گزارد حقّ این تکریم که: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ از وی طلب کنند! گویند: ای خواجه‌ای که امانتهای ما عمری بداشتی اگر آراسته باز نفرستی باری ناکاسته بازرسان. در خبر است که: «الفرج امانة و العین امانة و الاذن امانة و الید امانة و الرّجل امانة، و لا ایمان لمن لا امانة له».
هوش مصنوعی: آدمی بی‌وفا و ناسپاس به واقع مسکین است، چرا که فردا از او خواسته خواهد شد که شکر این نعمت را به جا آورد و حقِ این تکریم را ادا کند. در این راستا گفته می‌شود: ای آقایی که امانت‌های ما را در طول عمر نگه‌داشته‌ای، اگر به شایستگی رفتار نکنی، راهی برای فرار از بازرسی‌ها نخواهی داشت. در حدیثی آمده است که: "فرج امانت است و چشم امانت است و گوش امانت است و دست امانت است و پا امانت است، و کسی که امانت ندارد، ایمان ندارد."
او را گویند: ما دو دیده بتو سپردیم پاک، تو بنظرهای ناپاک ملطّخ کردی تا آثار تقدیس از وی برخاست و خبیث شد. اکنون میخواهی که دیدار مقدّس ما بنظر خویش بینی؟ هیهات هیهات! ما پاکیم و پاکان را پاک شاید «الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ». دو سمع دادیم ترا تا از آن دو خزینه سازی و درّهای آثار وحی درو تعبیه کنی و امروز باز سپاری. تو آن را مجال دروغ شنیدن ساختی و راه گذر اصوات خبیثه کردی، و ندای ما پاک است جز سمع پاک نشنود. امروز بکدام گوش حدیث ما خواهی شنید؟! زبانی دادیم ترا تا با ما راز گویی در خلوت و قرآن خوانی در عبادت و صدق در وی فرو آری و با دوستان ما سخن گویی، تو خود زبان را بساط غیبت ساختی و روزنامه جدل و دیوان خصومت کردی. تو امروز بکدام زبان حدیث ما خواهی کرد؟
هوش مصنوعی: به او گفته می‌شود: ما به تو دو چشم پاک داده‌ایم، اما تو با دیدگاه‌های ناپاک خود آن‌ها را آلوده کردی و آثار پاکی از بین رفت و به پلیدی گراییدی. اکنون می‌خواهی که دیدار مقدس ما را با چشم خود ببینی؟ هرگز! ما پاک هستیم و فقط پاکان می‌توانند پاکی را ببینند. ما دو گوش به تو داده‌ایم تا از آن‌ها به رصد خزینه‌های وحی بپردازی، اما امروز آن‌ها را به بیراهه برده‌ای. تو آن‌ها را محلی برای شنیدن دروغ و اصوات ناپاک قرار دادی و نداهای ما فقط توسط گوش‌های پاک شنیده می‌شود. امروز با کدام گوش به نداهای ما گوش خواهی داد؟ زبانی به تو داده‌ایم تا در خلوت با ما راز بگویی و در عبادت قرآن بخوانی، اما تو زبانت را برای غیبت و جدل و خصومت به کار بردی. امروز با کدام زبان به نداهای ما خواهی پرداخت؟
مفلسا که تویی چه عذر خواهی آورد؟ بعد از این خبر که بتو رسید
هوش مصنوعی: تو که بیچاره‌اید، چه چیزی برای عذرخواهی داری؟ بعد از این خبری که به تو رسید.
انّ اللَّه عزّ و جل یقول: ابن آدم ان نازعک لسانک فیما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق، و ان نازعک بصرک الی بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق، و ان نازعک فرجک الی ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: ای انسان، اگر زبانت تو را به چیزی که بر تو حرام کرده‌ام بکشاند، من به تو دو چیز کمک کرده‌ام پس از آن استفاده کن. و اگر چشمت به چیزی که بر تو حرام است جلب شود، من باز هم به تو دو چیز کمک کرده‌ام پس از آن استفاده کن. و اگر خواهش جنسی‌ات تو را به سمت چیزی که بر تو حرام کرده‌ام هدایت کند، من به تو دو چیز کمک کرده‌ام پس از آن استفاده کن.
مسلمانان بیدار باشید و هشیار که: فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ در پیش است، بادیه قیامت و عقبات صراط هفتاد منزل بر جسر دوزخ، باریکتر از موی و تیزتر از شمشیر، می‌بباید گذاشت و گذاشتن این عقبات بر کسی آسان بود که برده‌ای از بند بندگی مخلوق آزاد کند و گردن خویش از بند معاصی رها کند و در روزگار قحط درویش گرسنه را طعام دهد و یتیم بی‌پدر را دست شفقت بر سر نهد و نواخت کند. اینست سبب نجات از عقبات و رسیدن بدرجات جنّات و اللَّه ولی الباقیات الصّالحات.
هوش مصنوعی: مسلمانان باید بیدار و هشیار باشند، زیرا در پیش روی آن‌ها مسیری دشوار قرار دارد که باید از آن عبور کنند. در روز قیامت، باید از صراطی عبور کنند که بسیار باریک‌تر از موی و تیزتر از شمشیر است و این عبور تنها برای کسی آسان خواهد بود که از بندگی مخلوق رهایی یابد و گناهان خود را ترک کند. همچنین در زمان قحطی، به درویش گرسنه کمک کند و به یتیمان محبت و توجه کند. این‌ها عواملی هستند که باعث نجات از دشواری‌ها و رسیدن به درجات بالای بهشت می‌شود.