اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ.
هوش مصنوعی: با نام خداوند بخشنده و مهربان.
تاریکترست هر زمانی شب من
هوش مصنوعی: هر شب برای من تاریکتر از شبهای قبل است.
الی سامع الاصوات مع بعد المسری
هوش مصنوعی: ای که صدای دور را میشنوی، اگرچه فاصلهای وجود داشته باشد.
شکوت الّذی القاه من الم الذّکری
هوش مصنوعی: شکوهی که از درد یادها به دل میآورد.
فیا لیت شعری و الامانی کثیرة
هوش مصنوعی: شعر و آرزوها بسیار زیاد است.
أ یشعر بی من بتّ ارعی له الشّعری
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که به من توجه کند و برای من شعر بخواند؟
یار از دل من خبر ندارد گویی
یا خواب بمن گذر ندارد گویی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که محبوب من از احساسات و دلتنگیهای من بیخبر است، گویی هیچ توجهی به من ندارد یا حتی خواب و خیال مرا نمیبیند.
یا رب شب من سحر ندارد گویی!
هوش مصنوعی: خدایا، شب من هیچ روشنی و سحر و جاذبهای ندارد!
ای عنوان نامه آشنایی، ای طغرای منشور دوستی، ای صیقل آینه یقین، ای علمدار لشگر دین، ای رباینده جانها و غارت کننده دلها، بر سر کوی یافت ناله واجدان تو، در قعر دریای محبّت غوص شیفتگان تو، در معرکه معارف جان باختن عاشقان تو، در میدان بلا تاختن سوختگان تو. طعمه سازیم جان خویش. آن بازی را که پرواز کند در فضای طلب تو فدا کنیم دل خویش. آن مفلسی را که آه کند از درد نایافت تو، نثار کنیم دیده خویش. آن منتظری را که بود در آرزوی دیدار تو:
هوش مصنوعی: این متن به ستایش و تمجید از یک شخصیت بزرگ و دوستداشتنی پرداخته و او را به عنوان عنوانی برای دوستی، نماد یقین و علمدار دین معرفی میکند. نویسنده از عشق و ارادت عمیق خود به این شخص سخن میگوید، توصیفهایی از حال و هوای عاشقان و شیفتگان او ارائه میدهد و به فدا کردن جان و دل برای او اشاره میکند. همچنین از احساساتی نظیر درد و انتظار به خاطر دوری از او صحبت میکند و نشان میدهد که عشق و طلب او در دلها جا دارد.
هر شب نگرانم بیمن تا تو بر آیی
زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید
هوش مصنوعی: هر شب نگرانم که تو نیایی، زیرا که درخشش و زیبایی تو از یمن میآید.
کوشم که بپوشم صنما نام تو بر خلق
ز اوّل سخنی نام تو اندر دهن آید!
هوش مصنوعی: من تلاش میکنم که نام تو را از چشم مردم پنهان کنم، چرا که از آغاز هر گفتاری، نام تو در ذهن جاری میشود.
هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ الْغاشِیَةِ یا محمد بیدار و هشیار باش و خلق را تنبیه کن و ایشان را خبر ده از کار رستاخیز و شداید و عظایم آن روزی و چه روزی؟! روز هیبت و عظمت! روز سیاست و صولت! روز تغابن و حسرت! مسمار سکوت بر زبانها زده، مهر قهر بر لبها نهاده، بند عدل بر پایها بسته، خاک مذلّت بر رخسارها نشانده، منادی عدل برخاسته که: ای زبانهای گویا خاموش گردید، ای دستهای خاموش سخن گوئید، ای گواهان ناگویا امروز نوبت گفتار شماست، ای جواسیس قدرت آنچه دیدهاید بنمائید، ای گماشتگان حکمت آنچه دانید بگوئید، ای بازرگانان راه آخرت بضاعتهای خود پیش آرید، ای گماشتگان حضرت عزّت نامهها در دست این لشگر نهید، ای عاصیان و مجرمان سجلّات زلّات خود برخوانید. چون این خطاب سیاست و عزّت بخلق رسد، عاصیان و بدکاران همه از بیم و خجالت سر در پیش افکنند. اینست که ربّ العزّه گفت: وَ لَوْ تَری إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ دوزخ را فرمایند تا بر خود بجنبد و بغرّد، غیظ و زفیر و خشم او بسمع اهل جمع رسد، همه بزانو درآیند چنان که ربّ العزّه گفت: و تَری کُلَّ أُمَّةٍ جاثِیَةً فغان و خروش نفسی نفسی از عرصات برآید، آواز گیراگیر در موقف افتد. آن گه در میان همه خلق بیک طرفة العین حکم کنند گروهی را بنوازند بفضل، گروهی را باز دارند بعدل، گروهی را بسرای دولت فرو آرند با رویهای تازه و چون گل بر بار شکفته، ربّ العزّة چنین گفته که وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ لِسَعْیِها راضِیَةٌ. گروهی را بزندان محنت برند با رویهای فرو شکسته و خوار شده. اینست که میگوید جلّ جلاله: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ عامِلَةٌ ناصِبَةٌ در دنیا رنجها برده و ریاضتها کشیده و همه هباء منثور گشته. صفت اصحاب صوامع است راهبان ترسایان و رنجوران اهل کتاب که نه بر ملّت اهل اسلاماند و نه بر دین حقّ و با کفر و ضلالت ریاضت و مجاهدت همیکنند و بیایمان و اسلام عملهای فراوان همیآرند و ربّ العزّة ایشان را میفرماید ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً معاشر المسلمین اسلام بناز دارید و عزّ ایمان بشناسید و شرع مصطفی (ص) بزرگ دارید، و بحقیقت دانید که حرم امان و حصن حصین عالم اسلام است و شرع مصطفی (ص). در عالم اسلام کعبه است. هر صاحب قدم که در عالم اسلام نرفت و روی به کعبه شرع مصطفی (ص) نداشت روش او برو غرامت است و روزگار او قیامت، و حاصل کار او ضلالت.
هوش مصنوعی: آیا به تو خبر روز قیامت رسیده است؟ ای محمد، بیدار و هشیار باش و مردم را آگاه کن از وقوع روز رستاخیز و سختیها و عظمتهای آن. آن روز روزی است پر هیبت و شوکت، روز سیاست و قدرت، روز حسرت و پشیمانی. در آنجا سکوت بر زبانها غالب خواهد شد و مهرِ قهر بر لبها نهاده میشود. عدالت بر پاها بسته و خاک ذلت بر چهرهها نشسته است. منادی عدالت بلند میشود و میگوید: ای زبانهای گویا، خاموش باشید، و ای دستان خاموش، سخن بگویید، زمان گفتن شما فرا رسیده است. ای گواهان خاموش، آنچه دیدهاید بیان کنید و ای کارگزاران حکمت، آنچه میدانید بگویید. ای بازرگانان آخرت، توشههای خود را به نمایش بگذارید و ای نمایندگان قدرت، نامههای خود را به این لشکر برسانید. ای معصیتکاران، گناهان خود را مطرح کنید. هنگامی که این دعوت و پیام به مردم برسد، عاصیان و بدکاران از ترس و شرم سرهای خود را پایین خواهند انداخت. خداوند در قرآن میفرماید که اگر میدیدی مجرمان سرهای خود را در برابر پروردگارشان پایین میآورند و از عذابی که در انتظارشان است شکایت میکنند. همه بر زانو درمیآیند و هر قوم و گروهی با صدای ناله و فریاد، حسرت و ناامیدی خود را ابراز میکنند. سپس گروهی به لطف و رحمت و گروهی به عدل و انصاف مورد حکم قرار میگیرند، آنهایی که با رویی شاداب مانند گلها وارد نعمتها میشوند و کسانی که به زندان محنت و رنج برده میشوند، با رویی به خاری و خوار شده خواهند بود. خداوند فرموده است که آن روز، چهرههایی خاضع و خسته خواهند بود و کسانی که در دنیا رنج و سختی کشیدهاند، به حالتی نابود شده درمیآیند. افرادی نیز وجود دارند که در پی رستگاری از دین حق فاصله دارند و خود را به ریاضتهای بیپایه مشغول کردهاند، در حالی که اعمالشان بیفایده است و خداوند درباره آنها میفرماید که زحمتهایشان در زندگی دنیا به هدر رفته است. ای مسلمانان، به اسلام افخار کنید و به ایمان خود اهمیت دهید و بدانید که قانون اسلامی و شرع پیامبر (ص) بزرگترین حرم و پناهگاه برای مسلمانان است. در عالم اسلام، شرع مصطفی (ص) همچون کعبه است و کسی که از آن بارگاه دور باشد، به عذابی دردناک دچار خواهد شد.
بهترین تخمی که در سینه بندگان ریختند تخم اسلام است. عزیزترین مرغی که از آشیان ازل برخاست و در هوای اقبال بپرید مرغ اسلام است، شریفترین بارانی که از ابر حقیقت بر عالم دل بارید باران اسلام است. گفته عزیزان است که: اسلام جبّار صفت است، جبّار صفتی باید، عالی همّتی، بزرگ قدری، که دستش بر قدّ او رسد. مهره مار افعی در دماغ مور خرد مجوی که نیابی، کبریت احمر در طبل پیر زنان چه جویی؟
هوش مصنوعی: بهترین چیزی که در دلهای بندگان قرار گرفته، اسلام است. عزیزترین پرندهای که از آشیان ازلی خود برخاسته و در آسمان بخت پرواز کرده، اسلام است. بهترین بارانی که از ابر حقیقت به زمین نازل شده، باران اسلام است. گفته شده که اسلام دارای ویژگیهای برجستهای است و باید همتی عالی و قدرتمند داشته باشد تا به اهداف خود برسد. نباید دنبال چیزهای کوچک و بیارزش بود چون به دست نخواهی آورد؛ مانند جستجوی مهره مار در دماغ مور یا دنبال کبریت احمر در چرمی کهنه و بیفایده.
که نبینی. عزّ اسلام و عهد ایمان از صومعه راهبان و سینه ترسایان چه طلب کنی؟ که هرگز نیابی. ایشان مخذولان درگاه عزّتند و زخمخوردگان عدل ازل. اسلام چهره جمال خود ازیشان بپوشیده و لباس کفر و ضلالت دریشان پوشانیده، حاصل کردار بیایمان و عاقبت ریاضات و مجاهدات ایشان اینست که: تَصْلی ناراً حامِیَةً تُسْقی مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِیعٍ. لا یُسْمِنُ وَ لا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ باز مؤمنان که آفتاب اسلام از برج سعادت ایشان بتافت و باد کرامت از هوای عنایت بر سرای قرب ایشان بوزید، حاصل ایمان ایشان و ثواب طاعت ایشان، اینست که ربّ العالمین گفت: فِی جَنَّةٍ عالِیَةٍ لا تَسْمَعُ فِیها لاغِیَةً فِیها عَیْنٌ جارِیَةٌ هر مؤمنی را بهشتی است بر بالای روضه رضا، بقعه بقا، موعد لقا. بهشتی بر مایده خلد نشسته، بر تخت بخت تکیه زده، شراب وصل نوش کرده، طوبی و زلفی و حسنی یافته. اندر آن بهشت خیمهها بیند مدوّر آفریده، بقدرت از درّ منوّر در آن خیمهها تختها نهاده از زر، بر هر تختی هفتصد بستر، بر هر بستری حورائی چون ماه انور، فرشها از سندس و استبرق باز کشیده، پردهها آویخته از دیبای نابافته، زحمت دست خلق نایافته. در آن بهشت چشمهها روان و درختها الوان با روح و ریحان و مرغان با الحان و غلمان و ولدان پیدا شده، از کن فکان تحفه خداوند جهان ساخته از بهر مؤمنان و دوستان.
هوش مصنوعی: اگر نخواهی ببینی، عزت اسلام و عهد ایمان را از صومعهها و دلهای ترسایان چه میطلبی؟ هرگز نخواهی یافت. آنها درگاه عزت را ناامید کرده و زخمخوردهگان عدالت ازلاند. اسلام چهره جمالش را از ایشان پنهان کرده و لباس کفر و گمراهی بر تن آنان پوشانیده. نتیجه اعمال بیایمان و سرانجام ریاضتها و مجاهدتهای آنان این است که در آتش داغی میسوزند و از چشمهای دردناک مینوشند، و غذایی جز از درختی زشت و بیمزه ندارند که نه سیر میکند و نه از گرسنگی رهایی میدهد. اما مؤمنان که آفتاب اسلام از دژ سعادت آنها تابیده و باد کرامت بر سرای قرب آنها وزیده، نتیجه ایمان و ثواب طاعتشان این است که خداوند عالمیان فرموده: در بهشتی والا زندگی خواهند کرد، جایی که در آن بیهودهگویی نمیشنوند و چشمهای جاری دارد. هر مؤمنی بهشتی دارد در بالای روضه رضوان، جایی جاودان و موعد دیدار. در بهشت خدمتی خاص بر سر سفرههای خلد نشستهاند، بر تخت بخت تکیه زده و شراب وصال نوشیدهاند و زیبایی و دلربایی را یافتهاند. در این بهشت خیمههای گردان با قدرت از مروارید نورانی ساخته شده و در آنها تختهایی از طلا گذاشته شده است. بر هر تختی هفتصد بستر و بر هر بستر حوریانی چون ماه تابان قرار دارند، فرشهایی از پارچههای نازک و زیبا در آنجا کشیده شده و پردههایی از دیبای نابین ساختهاند که زحمت دست خلق را نمیشناسند. در این بهشت چشمهها جاری و درختان رنگارنگ با عطر و طراوت و پرندگانی با نغمههای دلانگیز و جوانان و نوپایان وجود دارند که همه به تحفهای از جانب خداوند جهان برای مؤمنان و دوستان ساخته شدهاند.