گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم یخبر عن جلال ازلی و جمال سرمدی جلال لیس له زوال، جمال لیس له انتقال جلال هو استحقاقه لجبروته، جمال هو استحقاقه لملکوته جلال من کاشفه به فاوصافه فناء فی فناء، جمال من لاطفه به، فاحواله بقاء فی بقاء. بنام او که در ازل پیش از وجود کائنات و محدثات خود او بود جلّ جلاله، تنها بی‌قلّت، دانا بی‌علّت، توانا بی‌حیلت، باقی ببقاء خویش، متعالی بصفات خویش، متکبّر بکبریاء خویش، قدّوس بصمدیّت خویش، موجود بذات احدی، موصوف بصفات سرمدی، پاک از عیب، دور از وهم، بیرون از قیاس، یگانه و یکتا در نام و در نشان، آفریدگار جهان و جهانیان. خلق را بیافرید چنانک خود خواست، تا هستی وی بدانند، خداوندی وی بشناسند از صنع وی بر کمال علم و قدرت وی دلیل گیرند، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ معناه: الّا لآمرهم ان یعبدونی. جنّ و انس را نیافریدم مگر آن را تا بفرمایم که مرا پرستند، پاکی و بی‌عیبی من بدانند، سبّوحی و قدّوسی مرا بشناسند. همانست که مصطفی (ص) بر خصوص فرمود که: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی ای «سبّح ربّک» بمعرفة اسمائه و اسبح بسرّک فی بحار علائه و استخرج من جواهر علوّه و سنائه ما ترصّع به عقد مدحه و ثنائه. ابن عباس گفت: مصطفی را (ص) و امّت وی را در اوّل سوره بنماز و ذکر فرمود. ای صلّ بامر «ربّک». و در آخر سوره ایشان را در اداء نماز و ذکر بستود که: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی بپیروزی و نجات و نجاح پیوست بنده‌ای که سه چیز بجای آورد، و آن سه چیز ارکان ایمان است. «تزکّی» تصدیق است از میان جان، وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ شهادتست بر زبان، «فَصَلَّی» عمل است بارکان و از اعمال نماز بذکر مخصوص کرد، زیرا که نماز معظم اعمال است و بهینه احوال است، میدان خدمتکاران است و بوستان وفاداران است و قربان پرهیزگارانست. مصطفی (ص) گفت: «الصّلاة قربان کلّ تقیّ»

خطیب قربتست و شفیع زلّت، وکیل حضرت است و متقاضی رحمت. گناهان را مکفّر کند، سینه را منوّر کند، بنده را بعطر طاعت معطّر کند، دل وی از فحشا و منکر مطهّر کند. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ لکن این آن وقت بود که بشرائط و شرایع آن قیام کند، فرایض و سنن و آداب آن بر وفق فرمان تمام کند، تن را بآب طهارت از نجاسات پاک کند، دل را بآب صیانت از جنابت نفس خالی کند، بتن بمقام خدمت آید، بدل در میدان همّت آید. بخاطر در حضرت حاضر بود، بحرمت باشد. ازین جانب بدان جانب ننگرد، عاجزوار دست بتکبیر بر آرد، چنانک اسیران دست وابند دهند، دست بر هم نهد. چون محتاجان در نیاز باز کند. سنّت چنانست که: بدست راست دست چپ گیرد، و این دست گرفتن نشان عهدست و بیان عقدست و نشان مبایعت با حقّ است که میگوید جلّ جلاله: إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ بنده می‌گوید: خداوندا من این دست راست خود نائب دین ساختم، و دست چپ نائب خود ساختم، و با دین عقد بستم و با تو عهد کردم که روی از حضرت نگردانم و از تو بر نگردم. و این عهد در حقیقت بیان آن عقد ازلی است که ربّ العزّة میگوید: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری‌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ و عهد آنست که میگوید: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌» روی عن رسول اللَّه (ص) عن اللَّه عزّ و جلّ قال جلّ جلاله: «انّ لی مع المصلّین ثلاث شرائط: احدیها تنزل الرّحمة من عنان السّماء الی مفرق رأسه ما دام فی صلوته، و الثّانیة حفّته الملائکة باجنحتها، و الثّالثة اناجی معه کلّما قال: یا ربّ اقول: لبّیک». ثمّ قال النّبیّ (ص): «لو علم المصلّی من یناجی ما التفت».

قوله: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا خطاب با مؤمنان است و سخن بر مخرج شکایت بیرون داده که شما از طاعت و عبادت ما روی گردانیده‌اید و این جهان فانی بر جهان باقی گزیده‌اید. نمی‌دانید که آفتاب بقاء این دنیا سریع الغروب است، زندان لشگر ایمان است، غدّار وفانماست، کیّال هوس پیماست، غول مردم هماناست، مردریگی مردار زهری عسل طعم، دیوی فریبنده مردان را بدو ادب کنند، مدّعیان را بدو آزمایش کنند. مصطفی (ص) اوّل قلم فتوی در وی این راند که: «حلالها حساب و حرامها عذاب».

اگر حلالست بی‌حساب و عتاب نیست، و اگر حرام است جز عذاب و عقاب نیست. آن گه برو لعنت کرد که: «الدّنیا ملعونة ملعون ما فیها سوی ذکر اللَّه».

نیکو گفت آن جوانمرد که در ذمّ دنیا گفته:
چه مانی بهر مرداری چو زاغان اندرین پستی؟
اگر دینت همی باید، ز دنیا دار می بگسل
ورت دنیا همی باید، بده دین و ببر دنیا
ور از دوزخ همی ترسی، بمالی بس مشو غرّه
که اینجا صورتش مالست و آنجا شکلش اژدرها

قفص بشکن چو طاووسان، یکی بر پر بر این بالا

اینست اشارت وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی‌، سرای آخرت قرارگاه مؤمنانست و جای ناز دوستانست. قال اللَّه تعالی: یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرارِ.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم یخبر عن جلال ازلی و جمال سرمدی جلال لیس له زوال، جمال لیس له انتقال جلال هو استحقاقه لجبروته، جمال هو استحقاقه لملکوته جلال من کاشفه به فاوصافه فناء فی فناء، جمال من لاطفه به، فاحواله بقاء فی بقاء. بنام او که در ازل پیش از وجود کائنات و محدثات خود او بود جلّ جلاله، تنها بی‌قلّت، دانا بی‌علّت، توانا بی‌حیلت، باقی ببقاء خویش، متعالی بصفات خویش، متکبّر بکبریاء خویش، قدّوس بصمدیّت خویش، موجود بذات احدی، موصوف بصفات سرمدی، پاک از عیب، دور از وهم، بیرون از قیاس، یگانه و یکتا در نام و در نشان، آفریدگار جهان و جهانیان. خلق را بیافرید چنانک خود خواست، تا هستی وی بدانند، خداوندی وی بشناسند از صنع وی بر کمال علم و قدرت وی دلیل گیرند، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ معناه: الّا لآمرهم ان یعبدونی. جنّ و انس را نیافریدم مگر آن را تا بفرمایم که مرا پرستند، پاکی و بی‌عیبی من بدانند، سبّوحی و قدّوسی مرا بشناسند. همانست که مصطفی (ص) بر خصوص فرمود که: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی ای «سبّح ربّک» بمعرفة اسمائه و اسبح بسرّک فی بحار علائه و استخرج من جواهر علوّه و سنائه ما ترصّع به عقد مدحه و ثنائه. ابن عباس گفت: مصطفی را (ص) و امّت وی را در اوّل سوره بنماز و ذکر فرمود. ای صلّ بامر «ربّک». و در آخر سوره ایشان را در اداء نماز و ذکر بستود که: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی بپیروزی و نجات و نجاح پیوست بنده‌ای که سه چیز بجای آورد، و آن سه چیز ارکان ایمان است. «تزکّی» تصدیق است از میان جان، وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ شهادتست بر زبان، «فَصَلَّی» عمل است بارکان و از اعمال نماز بذکر مخصوص کرد، زیرا که نماز معظم اعمال است و بهینه احوال است، میدان خدمتکاران است و بوستان وفاداران است و قربان پرهیزگارانست. مصطفی (ص) گفت: «الصّلاة قربان کلّ تقیّ»
هوش مصنوعی: به نام خداوند رحمان و رحیم، که نامش بیانگر جلال جاودان و زیبایی دائمی است. جلال او بی‌پایان و جمال او بدون تغییر است. جلالی که به خاطر عظمتش شایسته ستایش است و جمالی که به خاطر ملکوتش قابل تمجید است. جلال از طریق صفاتش نمایان می‌شود و جمال از لطافت و محبتش. احوال و صفات او در بقا و استمرار حفظ می‌شود. او که در ازل وجود داشته و پیش از خلق کائنات و مخلوقات، خود وجود داشته است. او یگانه و بی‌نظیر است و تنها دانای بدون دلیل و توانا بدون تدبیر است. او باقی است با بقای خود و متعالی است با صفاتش. او پاک و منزّه از عیوب و دور از اوهام و قیاس‌ها است. خداوندی است که جهان و جهانیان را آفریده است تا مخلوقات به وسیله آنها وجود و خداوندی‌اش را بشناسند و این نشان‌دهنده کمال علم و قدرت اوست. خداوند در قرآن فرموده است که جن و انس را نیافریده جز برای پرستش او و شناخت پاکی و عظمتش. پیامبر (ص) نیز در این راستا اشاره کرده است که باید نام خداوند را شناخته و در او غور کنیم و از جواهر علم و معرفت بهره‌مند شویم. امام (ص) نیز به اهمیت نماز و ذکر خداوند اشاره کرده و فرموده است که پرستش و یاد خدا به عنوان ارکان ایمان بسیار ارزشمند است. او برترین عمل را نماز می‌داند و آن را جایی برای نزدیکی به خداوند و جلب رضایت او معرفی می‌کند.
خطیب قربتست و شفیع زلّت، وکیل حضرت است و متقاضی رحمت. گناهان را مکفّر کند، سینه را منوّر کند، بنده را بعطر طاعت معطّر کند، دل وی از فحشا و منکر مطهّر کند. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ لکن این آن وقت بود که بشرائط و شرایع آن قیام کند، فرایض و سنن و آداب آن بر وفق فرمان تمام کند، تن را بآب طهارت از نجاسات پاک کند، دل را بآب صیانت از جنابت نفس خالی کند، بتن بمقام خدمت آید، بدل در میدان همّت آید. بخاطر در حضرت حاضر بود، بحرمت باشد. ازین جانب بدان جانب ننگرد، عاجزوار دست بتکبیر بر آرد، چنانک اسیران دست وابند دهند، دست بر هم نهد. چون محتاجان در نیاز باز کند. سنّت چنانست که: بدست راست دست چپ گیرد، و این دست گرفتن نشان عهدست و بیان عقدست و نشان مبایعت با حقّ است که میگوید جلّ جلاله: إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ بنده می‌گوید: خداوندا من این دست راست خود نائب دین ساختم، و دست چپ نائب خود ساختم، و با دین عقد بستم و با تو عهد کردم که روی از حضرت نگردانم و از تو بر نگردم. و این عهد در حقیقت بیان آن عقد ازلی است که ربّ العزّة میگوید: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری‌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ و عهد آنست که میگوید: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌» روی عن رسول اللَّه (ص) عن اللَّه عزّ و جلّ قال جلّ جلاله: «انّ لی مع المصلّین ثلاث شرائط: احدیها تنزل الرّحمة من عنان السّماء الی مفرق رأسه ما دام فی صلوته، و الثّانیة حفّته الملائکة باجنحتها، و الثّالثة اناجی معه کلّما قال: یا ربّ اقول: لبّیک». ثمّ قال النّبیّ (ص): «لو علم المصلّی من یناجی ما التفت».
هوش مصنوعی: خطیب در نزد خدا نزدیک است و شفاعت‌کننده گناهان، وکیل حضرت حق است و درخواست‌کننده رحمت. او گناهان را می‌بخشد و دل‌ها را روشن می‌کند و بندگان را با بوی طاعت معطر می‌سازد و دل‌ها را از زشتی‌ها پاک می‌کند. نماز انسان را از فحشا و کارهای زشت بازمی‌دارد، اما این تنها در صورتی معتبر است که شرایط و احکام آن به طور کامل انجام شود. انسان باید خود را با آب پاکی از ناپاکی‌ها تطهیر کند و دل را از آلودگی‌ها خالی کند، همچنین باید در خدمت خداوند قرار گیرد و برای تلاش و همت آماده باشد. با دادن دست به نشانه عبادت و احترام، خود را در محضر خداوند حاضر می‌کند و از او کمک می‌خواهد. سنت این است که دستی راست و دستی چپ بگیرد تا نشان‌دهنده پیمانی با حق باشد. بنده در این هنگام می‌گوید که این دست راست و چپ را برای خدمت به دین و با خدا عقد کرده است و عهد می‌کند که از حضرت حق رو برنگرداند. این عهد نشان‌دهنده پیمان اولیه‌ای است که خداوند با بندگانش بسته است. پیامبر اکرم (ص) نیز فرموده‌اند که در هنگام نماز، خداوند رحمتش را بر مصلّی نازل می‌کند، فرشتگان او را احاطه می‌کنند و هر زمان که او بگوید: «پروردگارا»، خداوند پاسخ می‌دهد و می‌گوید: «لبیک». پیامبر (ص) همچنین فرمودند که اگر مصلّی بداند با چه کسی هم‌کلام است، هرگز به اطراف نمی‌نگرد.
قوله: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا خطاب با مؤمنان است و سخن بر مخرج شکایت بیرون داده که شما از طاعت و عبادت ما روی گردانیده‌اید و این جهان فانی بر جهان باقی گزیده‌اید. نمی‌دانید که آفتاب بقاء این دنیا سریع الغروب است، زندان لشگر ایمان است، غدّار وفانماست، کیّال هوس پیماست، غول مردم هماناست، مردریگی مردار زهری عسل طعم، دیوی فریبنده مردان را بدو ادب کنند، مدّعیان را بدو آزمایش کنند. مصطفی (ص) اوّل قلم فتوی در وی این راند که: «حلالها حساب و حرامها عذاب».
هوش مصنوعی: این جمله به مؤمنان خطاب می‌کند و شکایتی را بیان می‌کند که شما از اطاعت و عبادت ما دور شده‌اید و زندگی دنیوی را بر زندگی آخرت ترجیح داده‌اید. شما نمی‌دانید که وجود این دنیا خیلی زود پایان می‌یابد و آن، زندانی برای ایمانی است که دارید. دنیا فریبنده و سرشار از هوس‌هاست و شما را به سمت عواقب ناگوار می‌کشاند. این عالم، مانند غولی است که انسان‌ها را گمراه می‌کند و طعمی شیرین اما زهرآگین دارد. افرادی که ادعای ایمان می‌کنند، با آزمایش‌های سختی روبه‌رو می‌شوند. پیامبر اسلام(ص) نیز در مورد مسائل حلال و حرام هشدار داده است که: «چیزهای حلال حساب و چیزهای حرام عذاب دارند».
اگر حلالست بی‌حساب و عتاب نیست، و اگر حرام است جز عذاب و عقاب نیست. آن گه برو لعنت کرد که: «الدّنیا ملعونة ملعون ما فیها سوی ذکر اللَّه».
هوش مصنوعی: اگر چیزی حلال باشد، هیچ حساب و کتابی برای آن وجود ندارد و از سرزنش و تقابل خبری نیست. اما اگر یک چیز حرام باشد، تنها عذاب و مجازات در انتظار آن خواهد بود. سپس گفته شده است که: «دنیا ملعون است و هر چیزی که در آن است نیز ملعون است، به جز یاد خدا.»
نیکو گفت آن جوانمرد که در ذمّ دنیا گفته:
چه مانی بهر مرداری چو زاغان اندرین پستی؟
هوش مصنوعی: جوانمرد به خوبی بیان کرده که در تنزیه دنیا گفته است: چه چیز برای تو در این دنیای بی‌ارزش باقی مانده، همان‌طور که برای زاغ‌ها در این پستی؟
اگر دینت همی باید، ز دنیا دار می بگسل
ورت دنیا همی باید، بده دین و ببر دنیا
هوش مصنوعی: اگر به دین و مذهب نیاز داری، می‌توانی از دنیا دوری کنی. اما اگر دنیا برایت اهمیت بیشتری دارد، پس دین را رها کن و به دنبال دنیای خود برو.
ور از دوزخ همی ترسی، بمالی بس مشو غرّه
که اینجا صورتش مالست و آنجا شکلش اژدرها
هوش مصنوعی: اگر از عذاب دوزخ می‌ترسی، بیوفت به جانب آن، اما فریب نخور که در اینجا فقط ظاهر آن ترسناک است و در آنجا حقیقتش به شدت خطرناک است.
قفص بشکن چو طاووسان، یکی بر پر بر این بالا
هوش مصنوعی: قفص را بشکن و همچون طاووسان بلندپرواز شو، و در اوج آزادی پرواز کن.
اینست اشارت وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی‌، سرای آخرت قرارگاه مؤمنانست و جای ناز دوستانست. قال اللَّه تعالی: یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرارِ.
هوش مصنوعی: آخرت یک مکان بهتر و دائمی برای مؤمنان است و جایی است که دوستان خدا در آنجا آرامش می‌یابند. خداوند می‌فرماید: «ای قوم من! این زندگی دنیوی تنها یک ابزار و وسیله است، اما آخرت خانه‌ای است که در آن آرامش و ثبات وجود دارد.»