گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ:

مرا تا باشد این درد نهانی

رکبت بحار الحبّ جهلا بقدرها

و تلک بحار لیس یطفوا غریقها

و اوقفت لمّا دار رأسی سفینتی

و عینی قد ذابت و سال عروقها

فسرت علی ریح تدلّ علیکم

فلاحت قلیلا ثمّ غاب طریقها

الیکم بکم ارجو النّجاة و لا اری

دلیلا علیکم غیرکم فیسوقها

ترا جویم، که درمانم تو دانی‌

ای خداوند همه خداوندان، ای بار خدای همه بار خدایان، ای پادشاه بر همه شاهان، پیش از هر زمان و پیش از هر نشان. خدایا بردباری، و بندگان را فراگذاری، می فراگذاری تا فروگذاری، یا می‌فراگذاری تا درگذاری، اگر فروگذاری بی‌نیازی، ور درگذاری بنده‌نوازی عظیم المنّ و قدیم الاحسان و جهانیان را نوبت سازی.

بنده را بر ناسزا می‌بینی و بعقوبت نشتاوی. از بنده کفر شنوی، و نعمت بازنگیری ور باز آید وعده عفو و مغفرت دهی که: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ کریم و رحیم و لطیف خدایی.

در اخبار داود است علیه السّلام که گفت: بار خدایا! خواهم که بدانم که کرم تو با بنده عاصی تا کجاست؟ گفت: یا داود تا آنجا که بنده‌ای باشد که گناه کند و من او را از سر گناه فرا دارم بلطف و نعمت نه بقهر و عقوبت. نعمت بر وی بیشتر ریزم و نواخت خود بر وی بیشتر نهم، تا آخر از من شرمی بدارد، و بدرگاه من بازگردد. سزای بنده ضعیف آنست که بزبان سپاسداری، بنعت تضرّع و زاری گوید: ای نزدیکتر بما از ما و مهربانتر بر ما از ما. نوازنده ما بکرم خویش نه بسزای ما. نه کار ما بما، نه بار بطاقت ما، نه معاملت در خور ما، نه منّت بتوان ما هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما هر چه کردی بجای ما بخود کردی نه برای ما.

وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الآیة.

روی عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «خمس بخمس». قالوا: یا رسول اللَّه و ما خمس بخمس؟ قال: «ما نقض قوم العهد الّا سلّط علیهم عدوّهم و ما حکموا بغیر ما انزل اللَّه فیهم الّا فشا فیهم الفقر و ما ظهرت فیهم الفاحشة الّا فشا فیهم الموت و لا طفّفوا الکیل الّا منعوا النّبات و اخذوا بالسّنین و لامنعوا الزّکاة الّا حبس عنهم القطر».

مهتر عالم و سیّد ولد آدم، شمع انور، شمس از هر، رسول خدا، سیّد و سالار بشر (ص)، چنین میفرماید که: در عهد اوّل در سابقه ازل حاکم حکم کرده‌ و قلم بر لوح رفته که پنج چیز به پنج چیز مقابل است و معارض. یاران رسول گفتند: آن مجاوران درگاه نبوّت، و حاضران حضرت رسالت که: یا رسول اللَّه این سخن را چه معنی است؟ و آن پنج خصلت چیست که پنج حکم مقابل آنست؟ گفت: از آدمیان هیچ گروه نیست که ایشان را با خالق یا با خلق عهدی بود و پیمانی و زینهاری آن گه آن عهد بشکنند و پیمان نقض کنند و زنهار بگذارند که نه دشمن بر ایشان مسلّط کنند و جوانب ایشان بنکبات و بلیّات فرو گیرند تا بجزاء آن نقض عهد خویش رسند. دیگر هیچ گروه نیست که بر یکدیگر حکمی کنند بر خلاف آیات منزل و نه بر وفق قول صاحب شرع که نه فقر و فاقت درویشی و بی‌کامی و بی‌نوایی بر ایشان ظاهر گردد آن فقری که رسول خدا (ص) از آن بفریاد آمده و زینهار خواسته که: «اعوذ بک من الفقر و الکفر»

و نگر تا ظنّ نبری که فقر همه آنست که بی‌مال و بی‌کام دنیا باشی. فقر صعب که بکفر نزدیک است فقر دل است که تعظیم شرع از از دل ببرند و بجای علم و حکمت و اخلاص، آز و حرص و شهوت نهند تا چون عادیان قدم بر مقام عدوان نهند و چون قوم صالح روی از عالم صلاح بگردانند، و چون فرعون طاغی غرق طوفان طغیان شوند و چون قارون قرین هلاک گردند. حرص دنیا راه دین بر ایشان زده، قدم بر خطّ خطا نهاده، جریده خود بجریمه سیاه کرده، آینه دل پر از زنگار گناه شده و هر دل که خراب و سیاه گشت، مستوجب عقوبت و مستحقّ قطیعت پادشاه گشت.

سدیگر خصلت هیچ گروه نیست که نابکار و ناشایست و انواع فواحش در میان ایشان آشکارا گردد و بر امر معروف و نهی منکر چشم بر هم نهند و حسبت نرانند که نه طاعون در ایشان پیچد و مرگ عموم روی بایشان نهند. ای مسکین کار مرگ صعب است و دشخوار، و صعبتر از مرگ احوال و اهوال رستاخیز است که از پس مرگ پیش آید و دشخوار آنست.

پیر طریقت ازین معنی کلماتی چند نغز گفته بر سبیل موعظه. گفت: ای جوانمرد، سفر قیامت درازست زاد تقوی بر گرفتن باید، و از مقام سؤال اندیشه داشتن باید عقبه صراط بس باریک و تند است مرکب طاعت ساختن باید، ور بروز حساب ایمان داری، دست از معصیت بداشتن باید ور میدانی که دیّان اکبر بر ظاهر و باطن تو مطّلع است از نظر او شرم داشتن باید. ای مسکین تا کی ازین غفلت و تا چند ازین غرور؟

امل دراز در پیش گرفته و اجل پس پشت انداخته، معصیت بنقد کرده و توبه در نسیه نهاده خبر نداری که سپیدی موی تو رسول مرگست. ترا آگاهی می‌دهد که مرگ را کار خود بساز و از روز پسین اندیشه دار! دست از آزار حقّ بدار و بیش ازین خود را تخم حسرت و ندامت مکار. انس مالک روایت کند از مصطفی (ص). گفتا: «هیچ دانید شما که زیرک‌ترین مردمان کیست»؟ گفتند: اللَّه و رسوله اعلم.

قال: «اکثر هم للموت ذکرا و احسنهم له استعدادا».

و قیل: لابی الدّرداء: ما لنا نکره الموت؟ قال: لانّکم خرّبتم آخرتکم و عمّرتم دنیاکم، فکرهتم ان تنتقلوا من العمران الی الخراب.

چهارم خصلت: هیچ گروه نیست که در معاملات پیمانه و ترازو کاهند و بر مسلمانان زیان خواهند که نه ربّ العالمین از زمین ایشان نبات باز گیرد و برکات ببرد و روزی بکاهد، و بر ایشان قحط و نیاز و گرسنگی گمارد، تا بعذاب و سختی رسند اینست در دنیا عذاب ایشان و در آخرت اللَّه تعالی ایشان را وعید گفته و بیم داده که: أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ ایشان که مسلمانان را بد خواهند و حقوق ایشان بپیمانه و ترازو بکاهند، نمی‌دانند که ایشان را روزی عظیم است در پیش روز شمار و پاداش، روز تغابن و روز حسرت. دوزخ تافته با انکال و سلاسل آن بهامون آرند و ترازوی عدل بیاویزند و نامه‌ها پرّان کنند و خصمان حاضر کنند و اسرار خلق جمله آشکارا کنند و منادی هیبت بر پای کنند.

یکی را ندای بیزاری زنند که: «الا انّ فلانا شقی شقاوة لا یسعد بعدها ابدا». دیگری را ندای بشارت و سعادت زنند که: «الا انّ فلانا سعد سعادة لا یشقی بعدها ابدا».

آن فاجر بد بخت را با قرناء شیاطین به «سجّین» برند، و این جوانمرد نیک بخت را با مقرّبان درگاه به «علّیّین»، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ کِتابٌ مَرْقُومٌ‌ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. مقرّبان اهل قرب‌اند، نه قرب مسافت میگویم که قرب ولایت میگویم. امروز نزدیکان‌اند و فردا نزدیکان، زندگانی ایشان زور عرش است. نه امروز دورند تا فردا نزدیک شوند، نه امروز غایب‌اند تا فردا حاضر شوند امروز همان‌اند که فردا، و فردا همانند که امروز. مقرّب اوست که نه صور گوش او را مشغول دارد، نه فردوس دیده او. او که او را می‌بیند چه آید در دیده او؟ او که ازو می‌شنود چه آید در گوش او؟ او که بشارت قرب او نیافت، کی شاد بود بغیر او؟ مقرّب کی بود او که از آواز صور آگاه شود؟ یا هول رستاخیز او را مشغول دارد، یا دود دوزخ بدو رسد، یا نعیم بهشت برو آویزد؟ امروز همه جهان پر خلق و ایشان با یکی، و فردا همه خلق در نعیم غرق و ایشان هم با آن یکی:

تسبیح رهی، وصف جمال تو بسست
وز هر دو جهان ورا وصال تو بسست‌
اندر دل هر کسی جدا مقصودیست
مقصود دل رهی خیال تو بسست.

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ:
هوش مصنوعی: با نام خدا، بخشنده مهربان.
مرا تا باشد این درد نهانی
هوش مصنوعی: تا زمانی که این درد پنهان در دل من وجود دارد، مرا رها نکن.
رکبت بحار الحبّ جهلا بقدرها
هوش مصنوعی: عشق را همچون دریاهایی عمیق و وسیع می‌دانم که درک واقعی آن همواره برای من ناشناخته و گنگ است.
و تلک بحار لیس یطفوا غریقها
هوش مصنوعی: و آن دریاها (بحار) آبی هستند که غریق‌هایشان را در خود غرق نمی‌کنند.
و اوقفت لمّا دار رأسی سفینتی
هوش مصنوعی: و هنگامی که کشتی من به دور سرم چرخید، ایستادم.
و عینی قد ذابت و سال عروقها
هوش مصنوعی: و بدن او به گونه‌ای آب شده و رگ‌هایش در هم فرو رفته‌اند.
فسرت علی ریح تدلّ علیکم
هوش مصنوعی: باد ملایمی بر شما می‌وزد.
فلاحت قلیلا ثمّ غاب طریقها
هوش مصنوعی: کمی زراعت کن، سپس راهت را گم کن.
الیکم بکم ارجو النّجاة و لا اری
هوش مصنوعی: من به شما امید نجات دارم و نمی‌توانم ببینم.
دلیلا علیکم غیرکم فیسوقها
هوش مصنوعی: دلیلا به وضوح اثبات می‌کند که شما باید به شیوه‌ای خاص عمل کنید.
ترا جویم، که درمانم تو دانی‌
هوش مصنوعی: من تو را می‌طلبم، زیرا تو بهترین روش درمانم را می‌دانی.
ای خداوند همه خداوندان، ای بار خدای همه بار خدایان، ای پادشاه بر همه شاهان، پیش از هر زمان و پیش از هر نشان. خدایا بردباری، و بندگان را فراگذاری، می فراگذاری تا فروگذاری، یا می‌فراگذاری تا درگذاری، اگر فروگذاری بی‌نیازی، ور درگذاری بنده‌نوازی عظیم المنّ و قدیم الاحسان و جهانیان را نوبت سازی.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، ای پروردگار همه پروردگاران، ای پادشاه بر همه پادشاهان، پیش از هر زمان و نشانه. ای خداوند، صبر و استقامت را به ما عطا کن و بندگان را تحت نظر خود قرار بده. آیا می‌خواهی که ما نیازی احساس نکنیم، یا می‌خواهی به ما لطف کنی و همگان را در زمان مناسب مورد رحمت قرار دهی؟
بنده را بر ناسزا می‌بینی و بعقوبت نشتاوی. از بنده کفر شنوی، و نعمت بازنگیری ور باز آید وعده عفو و مغفرت دهی که: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ کریم و رحیم و لطیف خدایی.
هوش مصنوعی: تو به من ناسزا می‌گویی و بر من خشم و عذاب تو را می‌بینی. اگر من کفر بگویم و نعمت‌هایت را پس بگیری، باز هم اگر به وعده عفو و بخشش خود عمل کنی، با این تذکر که اگر آنان (که کفر ورزیده‌اند) از کارهای خود پشیمان شوند، خداوند کریم و رحیم و لطیف می‌تواند گذشته‌هایشان را ببخشد.
در اخبار داود است علیه السّلام که گفت: بار خدایا! خواهم که بدانم که کرم تو با بنده عاصی تا کجاست؟ گفت: یا داود تا آنجا که بنده‌ای باشد که گناه کند و من او را از سر گناه فرا دارم بلطف و نعمت نه بقهر و عقوبت. نعمت بر وی بیشتر ریزم و نواخت خود بر وی بیشتر نهم، تا آخر از من شرمی بدارد، و بدرگاه من بازگردد. سزای بنده ضعیف آنست که بزبان سپاسداری، بنعت تضرّع و زاری گوید: ای نزدیکتر بما از ما و مهربانتر بر ما از ما. نوازنده ما بکرم خویش نه بسزای ما. نه کار ما بما، نه بار بطاقت ما، نه معاملت در خور ما، نه منّت بتوان ما هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما هر چه کردی بجای ما بخود کردی نه برای ما.
هوش مصنوعی: داود (علیه‌السلام) از خداوند خواست تا بداند که رحمت او نسبت به بنده‌ای که گناه کرده چگونه است. خداوند به او فرمود: ای داود، تا زمانی که بنده‌ای گناه کند و من با لطف و رحمت خود او را از گناه دور کنم و نه با خشم و مجازات، رحمت من بر او ادامه دارد. من نعمت‌های بیشتری به او می‌دهم و محبت خود را بیشتر به او ارزانی می‌دارم تا اینکه او از من شرم کند و به سوی من بازگردد. شایستگی بنده ضعیف این است که با زبان سپاسگزاری و تضرع بگوید: ای نزدیک‌ترین به ما و مهربان‌ترین بر ما. تو ما را با کرمت نوازش می‌کنی نه به خاطر اعمال ما. نه کارهایمان به خودمان مرتبط است و نه بار باری که بر دوش داریم. مقامات ما با داد و ستدهای خود قابل ارزیابی نیست و هیچکدام از نعمت‌هایی که تو به ما عطا کرده‌ای در واقع به خاطر ما نیست، بلکه برای خود توست.
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الآیة.
هوش مصنوعی: وای بر کسانی که در اندازه‌گیری و ترازو تقلب می‌کنند.
روی عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «خمس بخمس». قالوا: یا رسول اللَّه و ما خمس بخمس؟ قال: «ما نقض قوم العهد الّا سلّط علیهم عدوّهم و ما حکموا بغیر ما انزل اللَّه فیهم الّا فشا فیهم الفقر و ما ظهرت فیهم الفاحشة الّا فشا فیهم الموت و لا طفّفوا الکیل الّا منعوا النّبات و اخذوا بالسّنین و لامنعوا الزّکاة الّا حبس عنهم القطر».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: «پنج چیز در برابر پنج چیز قرار دارد». از ایشان پرسیدند: «ای پیامبر، این پنج چیز چه هستند؟» پاسخ داد: «وقتی قومی پیمان را بشکنند، دشمنان بر آنها مسلط می‌شوند. زمانی که غیر از آنچه خداوند نازل کرده حکم کنند، فقر در میان آنها رواج می‌یابد. اگر فواحش در میان آنها زیاد شود، مرگ در آنها شیوع پیدا می‌کند. اگر در معامله‌ها کم‌فروشی کنند، برکات از زمین گرفته می‌شود و قحطی بر آنها حاکم می‌شود. و اگر زکات را ندهند، باران بر آنها نخواهد بارید.»
مهتر عالم و سیّد ولد آدم، شمع انور، شمس از هر، رسول خدا، سیّد و سالار بشر (ص)، چنین میفرماید که: در عهد اوّل در سابقه ازل حاکم حکم کرده‌ و قلم بر لوح رفته که پنج چیز به پنج چیز مقابل است و معارض. یاران رسول گفتند: آن مجاوران درگاه نبوّت، و حاضران حضرت رسالت که: یا رسول اللَّه این سخن را چه معنی است؟ و آن پنج خصلت چیست که پنج حکم مقابل آنست؟ گفت: از آدمیان هیچ گروه نیست که ایشان را با خالق یا با خلق عهدی بود و پیمانی و زینهاری آن گه آن عهد بشکنند و پیمان نقض کنند و زنهار بگذارند که نه دشمن بر ایشان مسلّط کنند و جوانب ایشان بنکبات و بلیّات فرو گیرند تا بجزاء آن نقض عهد خویش رسند. دیگر هیچ گروه نیست که بر یکدیگر حکمی کنند بر خلاف آیات منزل و نه بر وفق قول صاحب شرع که نه فقر و فاقت درویشی و بی‌کامی و بی‌نوایی بر ایشان ظاهر گردد آن فقری که رسول خدا (ص) از آن بفریاد آمده و زینهار خواسته که: «اعوذ بک من الفقر و الکفر»
هوش مصنوعی: پیشوای بزرگ و سرور انسان‌ها، پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرمایند: در دوران ابتدایی، در عالم اولیه، حکم شده که پنج چیز با پنج چیز دیگر معارض و مخالف است. یاران پیامبر از او پرسیدند که این پنج ویژگی چیست و چه تناسبی با یکدیگر دارند؟ ایشان بیان کردند که هیچ گروهی در بین مردم نیست که با خداوند یا دیگران پیمانی بسته باشد و بعد آن را بشکند؛ زیرا هرگاه این عهد نقض شود، دشمنان بر ایشان مسلط خواهند شد و مشکلات و بلایا آن‌ها را فرا خواهد گرفت تا به جزای نقض پیمان خود برسند. در مورد دیگر، هیچ گروهی نیست که بر یکدیگر حکمی برخلاف آیات الهی و دستورهای پیامبر، صادر کند، و بر اثر این حکم، فقر و ناداری برای آنان نمایان نشود؛ فقر و تنگدستی‌ای که پیامبر (ص) از آن به خداوند پناه برده و درخواست حمایت کرده است.
و نگر تا ظنّ نبری که فقر همه آنست که بی‌مال و بی‌کام دنیا باشی. فقر صعب که بکفر نزدیک است فقر دل است که تعظیم شرع از از دل ببرند و بجای علم و حکمت و اخلاص، آز و حرص و شهوت نهند تا چون عادیان قدم بر مقام عدوان نهند و چون قوم صالح روی از عالم صلاح بگردانند، و چون فرعون طاغی غرق طوفان طغیان شوند و چون قارون قرین هلاک گردند. حرص دنیا راه دین بر ایشان زده، قدم بر خطّ خطا نهاده، جریده خود بجریمه سیاه کرده، آینه دل پر از زنگار گناه شده و هر دل که خراب و سیاه گشت، مستوجب عقوبت و مستحقّ قطیعت پادشاه گشت.
هوش مصنوعی: بر این نکته تأمل کن که فقر تنها به نداشتن مال و دنیا نیست. فقر واقعی، که به کفر نزدیک است، فقر دل است؛ زمانی که احترامی به احکام دین نداشته باشی و به جای علم، حکمت و اخلاص، دچار آز و حرص و شهوت شوی. در این حالت، مانند افرادی که به ظلم و ستم می‌پردازند، از راه درست منحرف می‌شوی و به فساد می‌رسی، همچون قوم فرعون که در طغیان خود غرق می‌شوند و یا مانند قارون که به هلاکت می‌افتد. حرص به دنیا، راه دین را بر تو می‌بندد، و به گمراهی می‌افکاند. در نتیجه، دل تو مملو از زنگار گناه می‌شود و هر دلی که خراب و سیاه گردد، سزاوار عذاب و محرومیت از رحمت الهی خواهد بود.
سدیگر خصلت هیچ گروه نیست که نابکار و ناشایست و انواع فواحش در میان ایشان آشکارا گردد و بر امر معروف و نهی منکر چشم بر هم نهند و حسبت نرانند که نه طاعون در ایشان پیچد و مرگ عموم روی بایشان نهند. ای مسکین کار مرگ صعب است و دشخوار، و صعبتر از مرگ احوال و اهوال رستاخیز است که از پس مرگ پیش آید و دشخوار آنست.
هوش مصنوعی: هیچ گروهی نیست که ویژگی‌های ناپسند و نادرست و انواع فساد در میانشان به وضوح دیده شود و در برابر کارهای خوب و نهی از بدی بی‌اعتنا باشند، بدون اینکه ترسی از عواقب آن‌ها داشته باشند؛ زیرا این وضعیت باعث می‌شود که عذاب و مرگ عمومی به آن‌ها نزدیک شود. مرگ کار آسانی نیست و بسیار دشوار است، و شرایط و حالاتی که پس از آن در روز رستاخیز اتفاق می‌افتد، حتی سخت‌تر خواهد بود.
پیر طریقت ازین معنی کلماتی چند نغز گفته بر سبیل موعظه. گفت: ای جوانمرد، سفر قیامت درازست زاد تقوی بر گرفتن باید، و از مقام سؤال اندیشه داشتن باید عقبه صراط بس باریک و تند است مرکب طاعت ساختن باید، ور بروز حساب ایمان داری، دست از معصیت بداشتن باید ور میدانی که دیّان اکبر بر ظاهر و باطن تو مطّلع است از نظر او شرم داشتن باید. ای مسکین تا کی ازین غفلت و تا چند ازین غرور؟
هوش مصنوعی: سالک طریقت به بیان نکات مهمی در قالب نصیحت پرداخت و گفت: ای جوانمرد، سفر قیامت بسیار طولانی و دشوار است، بنابراین باید توشه تقوا را جمع‌آوری کنی. همچنین باید همیشه به فکر مقام سؤال و جواب باشی، چون راهی که باید طی کنی بسیار باریک و سخت است و باید بر روی طاعت و عبادت خود کار کنی. اگر به روز حساب ایمان داری، باید از گناهان خود دوری کنی و به یاد داشته باشی که خداوند بر ظاهر و باطن تو آگاه است، بنابراین باید از نظر او خجالت بکشی. ای مسکین، تا کی به این غفلت و بی‌توجهی ادامه خواهی داد و تا کی به غرور و خودپسندی خود ادامه می‌دهی؟
امل دراز در پیش گرفته و اجل پس پشت انداخته، معصیت بنقد کرده و توبه در نسیه نهاده خبر نداری که سپیدی موی تو رسول مرگست. ترا آگاهی می‌دهد که مرگ را کار خود بساز و از روز پسین اندیشه دار! دست از آزار حقّ بدار و بیش ازین خود را تخم حسرت و ندامت مکار. انس مالک روایت کند از مصطفی (ص). گفتا: «هیچ دانید شما که زیرک‌ترین مردمان کیست»؟ گفتند: اللَّه و رسوله اعلم.
هوش مصنوعی: برخی از انسان‌ها درازمدت به زندگی ادامه می‌دهند و مرگ را به تأخیر می‌اندازند. آن‌ها به گناه می‌پردازند و توبه را به بعد موکول می‌کنند، بدون اینکه بدانند سفید شدن مویشان نشانه‌ای از نزدیک شدن مرگ است. این نشانه به آن‌ها هشدار می‌دهد که باید به فکر مرگ باشند و دیگر نگرانی برای فردا نداشته باشند. باید از آزار دیگران پرهیز کنند و بیشتر به فکر حسرت و ندامت نباشند. انس مالک از پیامبر (ص) نقل می‌کند که از آنها پرسید: «آیا می‌دانید زیرک‌ترین مردمان کیست؟» و آنها پاسخ دادند: «خداوند و رسولش داناترند.»
قال: «اکثر هم للموت ذکرا و احسنهم له استعدادا».
هوش مصنوعی: گفته شده است: «بیشترین آمادگی برای مرگ را داشته باشید و بهترین وضعیت را برای آن فراهم کنید».
و قیل: لابی الدّرداء: ما لنا نکره الموت؟ قال: لانّکم خرّبتم آخرتکم و عمّرتم دنیاکم، فکرهتم ان تنتقلوا من العمران الی الخراب.
هوش مصنوعی: گفته شده است: ای لابی الدرداء، چرا ما از مرگ می‌ترسیم؟ او پاسخ داد: چون شما آخرت خود را خراب کرده‌اید و دنیایتان را آباد کرده‌اید. از این رو از این ترس دارید که از آبادانی به ویرانی منتقل شوید.
چهارم خصلت: هیچ گروه نیست که در معاملات پیمانه و ترازو کاهند و بر مسلمانان زیان خواهند که نه ربّ العالمین از زمین ایشان نبات باز گیرد و برکات ببرد و روزی بکاهد، و بر ایشان قحط و نیاز و گرسنگی گمارد، تا بعذاب و سختی رسند اینست در دنیا عذاب ایشان و در آخرت اللَّه تعالی ایشان را وعید گفته و بیم داده که: أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ ایشان که مسلمانان را بد خواهند و حقوق ایشان بپیمانه و ترازو بکاهند، نمی‌دانند که ایشان را روزی عظیم است در پیش روز شمار و پاداش، روز تغابن و روز حسرت. دوزخ تافته با انکال و سلاسل آن بهامون آرند و ترازوی عدل بیاویزند و نامه‌ها پرّان کنند و خصمان حاضر کنند و اسرار خلق جمله آشکارا کنند و منادی هیبت بر پای کنند.
هوش مصنوعی: چهارمین ویژگی: هیچ گروهی نیست که در معاملات خود با پیمانه و ترازو کم‌فروشی کند و به مسلمانان آسیب برساند، مگر این‌که خداوند از زمین آن‌ها برکات را بگیرد و روزی ایشان را کاهش دهد و قحطی و نیاز و گرسنگی را بر آن‌ها تحمیل کند، تا جایی که به عذاب و سختی دچار شوند. این، عذاب آن‌ها در دنیای حاضر است و در آخرت نیز خداوند به آن‌ها هشدار داده که آیا این‌گونه افراد نمی‌دانند که در روز بزرگ محشری خواهند شد، روزی که مردم در برابر پروردگار عالم ایستاده‌اند. آن‌هایی که به مسلمانان آسیب می‌زنند و حقوق آن‌ها را پایمال می‌کنند، نمی‌دانند که روزی بزرگ و پاداشی در پیش دارند. این روز، روز حق‌طلبی و حسرت است. دوزخ برای آنها آماده است و زنجیرهایی به آن‌ها بسته می‌شود و ترازوی عدل به کار گرفته می‌شود و نامه‌های اعمال آن‌ها به دست‌هایشان داده می‌شود و دشمنان آن‌ها حاضر خواهند شد و رازهای همه خلق برملا خواهد شد و ندا دهندگان با وقار به پا خواهند خاست.
یکی را ندای بیزاری زنند که: «الا انّ فلانا شقی شقاوة لا یسعد بعدها ابدا». دیگری را ندای بشارت و سعادت زنند که: «الا انّ فلانا سعد سعادة لا یشقی بعدها ابدا».
هوش مصنوعی: یک نفر را به ناله و فریاد می‌زنند که: «آگاه باشید که فلانی زندگی‌ای پر از رنج دارد که هرگز خوشبخت نمی‌شود.» و دیگری را با ندا و بشارت از سعادت یاد می‌کنند که: «آگاه باشید که فلانی زندگی‌ای پر از خوشبختی دارد که هرگز دچار رنج نخواهد شد.»
آن فاجر بد بخت را با قرناء شیاطین به «سجّین» برند، و این جوانمرد نیک بخت را با مقرّبان درگاه به «علّیّین»، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ کِتابٌ مَرْقُومٌ‌ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. مقرّبان اهل قرب‌اند، نه قرب مسافت میگویم که قرب ولایت میگویم. امروز نزدیکان‌اند و فردا نزدیکان، زندگانی ایشان زور عرش است. نه امروز دورند تا فردا نزدیک شوند، نه امروز غایب‌اند تا فردا حاضر شوند امروز همان‌اند که فردا، و فردا همانند که امروز. مقرّب اوست که نه صور گوش او را مشغول دارد، نه فردوس دیده او. او که او را می‌بیند چه آید در دیده او؟ او که ازو می‌شنود چه آید در گوش او؟ او که بشارت قرب او نیافت، کی شاد بود بغیر او؟ مقرّب کی بود او که از آواز صور آگاه شود؟ یا هول رستاخیز او را مشغول دارد، یا دود دوزخ بدو رسد، یا نعیم بهشت برو آویزد؟ امروز همه جهان پر خلق و ایشان با یکی، و فردا همه خلق در نعیم غرق و ایشان هم با آن یکی:
هوش مصنوعی: آن فرد بدبخت را همراه با شیاطین به «سجّین» می‌برند و این جوانمرد خوشبخت را با نزدیکان درگاه به «علّیّین». اینجا خداوند می‌فرماید: «و چه چیز تو را آگاه کرده است که علّیّین چیست؟ کتابی مرقوم که مقربان آن را گواهی می‌دهند.» مقربان کسانی هستند که به مقام نزدیکان الوهیت رسیده‌اند، نه به معنای نزدیک بودن در فاصله، بلکه به معنای نزدیکی در ولایت و معرفت. آن‌ها امروز نزدیک و فردا نیز نزدیک هستند؛ زندگی آن‌ها به قوت عرش وابسته است. نه اینکه امروز دور باشند و فردا نزدیک شوند، یا امروز غایب باشند و فردا حاضر شوند. آنان همانند هم هستند. مقرب کسی است که به معانی و عالم غیب مشغول است و نه به نشانه‌های ظاهری. کسی که او را می‌بیند، در او خود را نمی‌بیند و آنچه می‌شنود، او را مشغول نمی‌کند. کسی که بشارتی از قرب او نیافته، چگونه می‌تواند بدون او شاد باشد؟ در روز قیامت، هیچ‌یک از آن‌گونه مقربان به صداهای غیبی یا هول و خطر رستاخیز مشغول نمی‌شوند و نه با عذابی از دوزخ مواجه می‌گردند و نه با نعمت‌های بهشت احاطه می‌شوند. امروز جهان پر از خلق است و آن‌ها با یکی هستند و فردا همه در نعمت غرق خواهند شد و آن‌ها نیز با آن یکی باقی می‌مانند.
تسبیح رهی، وصف جمال تو بسست
وز هر دو جهان ورا وصال تو بسست‌
هوش مصنوعی: تسبیح و ذکر خداوند به خاطر زیبایی تو کافی است و برای رسیدن به تو هیچ چیز در دو جهان دیگر لازم نیست.
اندر دل هر کسی جدا مقصودیست
مقصود دل رهی خیال تو بسست.
هوش مصنوعی: در دل هر فردی یک هدف خاص و جدا وجود دارد، اما آرزوی دل من تنها خیال توست.