گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه کلمة سماعها ربیع الجمیع من العاصی و المطیع، و الشّریف و الوضیع. من اصغی الیه بسمع الخضوع ترک طیب الهجوع و من اصغی الیه بسمع المحابّ ترک لذیذ الطّعام و الشّراب.

مجنون بنی عامر آن کار افتاده لیلی، وقتی نقش نام لیلی بر دیوار دید، شیفته نقش نام لیلی شد. هفت شبانروز در مشاهده آن نبشته بنشست که هیچ طعام و شراب نخورد. گفتند: ای مجنون هفت شبانروز بی‌طعام و شراب چون بسر آوردی؟ گفت: ای بیچاره کسی را کش با نام دوست خوش بود طعام و شرابش کجا یاد آید؟

آن گه گفت:
جئتمانی لتعلما سرّ لیلی

تجدانی بسرّ لیلی شحیحا.

این حال مخلوقی است در دعوی عشق مخلوقی پس چه گویی کسی که قبله جان وی حضرت قدس الهی بود و غالب دل وی مهر ذات قدیم. اگر با نام و ذکر او طعام و شرابش یاد نیاید چه عیب بود؟.

بو بکر شبلی گفت: ذکر ربّی طعام نفسی، و ثناء ربّی لباس نفسی، و الحیاء من ربّی شراب نفسی نفسی فداء قلبی، قلبی فداء روحی، روحی فداء ربّی.

موسی کلیم (ع) چهل شبانروز بر امید سماع کلام حقّ منتظر نشست که طعام و شراب بخاطر وی نگذشت. باز چون بطلب خضر می‌شد در دبیرستان علم، یک نیم روز او را از طعام و شراب شکیب نبود تا گفت: «آتِنا غَداءَنا» این حال نتیجه عشق است و عشق بدانایی و زیرکی و فتوی عقل حاصل نشود: «عشق آمدنی بود، نه آموختنی».

کسی که این راه نرفت، منزل این راه چه داند؟ او که محرم عشق نبوده حرم دوست را چه نشان پرسد؟:

محرم شدم بعشق و جهان شد مرا حرم
لبّیک عاشقی زدم از جان و دل بهم.

قوله تعالی: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ الی آخرها.. مصطفی (ص) گفت: هر که خواهد تا قیامت کبری نقدی بیند و احوال رستاخیز برو آشکارا گردد، گوی: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ بر خوان تا سیاست و صعوبت آن روز او را معلوم گردد.

چه مایه نشان توان داد از هول و صعوبت روزی که اطلال و رسوم کون را آتش بی نیازی در زنند و بدهره قهر سر دهر بردارند و عالم محدث را هباء منثور کنند و تیغ سیاست بر تارک افلاک زنند، غبار اغیار از دامن بیفشانده و لگام اعدام در سر مرکب وجود کشیده، آفتاب منوّر سیاه و مکوّر کرده، ستارگان رخشان بسان باران از آسمان بریخته، کوه‌های با صلابت و شدّت فرا روش آمده و از بیم حقّ سست و بی وزن گشته، عالمیان از هول قیامت ذخائر و نفائس اموال از دست بداده و پشت بدان آورده، وحوش و طیور و سباع نامکلّف از سیاست و هیبت آن روز همه بیجان گشته، دریاهای عالم همه درهم گشاده و تعذیب دشمنان را حمیم و غسلین شده، هر کسی و هر تنی با کردار خویش هم بر وهم سر کرده، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ باری بنگر ای مسکین که هم برو هم سر خود را چه ساخته‌ای و کرداری که قرین تو خواهد بود هم در گور و هم در قیامت چه اندوخته‌ای؟ و قرآن قدیم ترا این اندیشه میفرماید و ترا این پند میدهد که: وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ و مصطفی (ص) گفته: «العبد المؤمن بین مخافتین عمر قد مضی لا یدری ما اللَّه صانع فیه، و اجل قد بقی لا یدری ما اللَّه قاض فیه فلیتزوّد العبد لنفسه من نفسه و من دنیاه لآخرته و من الشّبیبة قبل الکبر و من الحیاة قبل الممات. فو اللَّه ما بعد الموت من مستعتب و ما بعد الدّنیا الّا الجنّة و النّار».

رسول خدا (ص) چنین میگوید: که مؤمن را جای ایمنی نیست میان دو بیم درمانده و گرفتار شده: یکی عمر گذشته و جریده نیک و بد وی نبشته، نداند که با وی در آن چه خواهند کرد ازو درگذارند و عفو کنند، یا او را بآن بگیرند و عذاب کنند؟ و دیگر عمری ناآمده و کاری نابوده و روزگاری نادیده، نداند که حقتعالی در آن بروی چه قضا کرده قضاء بقاء یا قضاء فنا؟ تقدیر طاعت، یا تقدیر معصیت؟ تقدیر سعادت، یا تقدیر شقاوت؟ بنده مؤمن را باین دو حال جای ایمنی نیست. غافل بودن و فارغ نشستن روا نیست. باید که از نفس خود خود را آزادی بر گیرد، و از دنیا عقبی را بهره‌ای ستاند، و از روز فراغ روز شغل را نصیب گیرد و در جوانی پیری را منتظر باشد و در زندگانی مرگ را برگ کند که پس از مرگ روی آشتی نیست. بآن خدای که وحدانیّت صفت اوست که پس از دنیا سرایی نیست که آنجا مقام کنند، الّا جنّت که نعمت اسلام آنجا بر بنده تمام کنند، یا دوزخ که او را اسیر عذاب و غرام کنند و راحت و لذّت بر وی حرام کنند.

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن فع
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه کلمة سماعها ربیع الجمیع من العاصی و المطیع، و الشّریف و الوضیع. من اصغی الیه بسمع الخضوع ترک طیب الهجوع و من اصغی الیه بسمع المحابّ ترک لذیذ الطّعام و الشّراب.
هوش مصنوعی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ به معنای آغاز به نام خداوند رحمان و رحیم است. این عبارت به گونه‌ای است که همه افراد، چه گناهکار و چه طاعتی، آن را می‌شنوند. کسی که با گوش تسلیم به آن گوش فرا دهد، لذت خواب راحت را ترک می‌کند و کسی که با گوش محبت به آن توجه کند، از لذت‌های غذا و نوشیدنی صرف‌نظر می‌کند.
مجنون بنی عامر آن کار افتاده لیلی، وقتی نقش نام لیلی بر دیوار دید، شیفته نقش نام لیلی شد. هفت شبانروز در مشاهده آن نبشته بنشست که هیچ طعام و شراب نخورد. گفتند: ای مجنون هفت شبانروز بی‌طعام و شراب چون بسر آوردی؟ گفت: ای بیچاره کسی را کش با نام دوست خوش بود طعام و شرابش کجا یاد آید؟
هوش مصنوعی: مجنون بنی عامر که عاشق لیلی بود، وقتی نام لیلی را روی دیوار دید، به شدت به آن نام علاقه‌مند شد. او به مدت هفت روز و شب فقط به تماشای آن نوشته نشسته بود و هیچ غذایی و نوشیدنی‌ای نخورده بود. دیگران از او پرسیدند: "ای مجنون، چگونه توانستی هفت روز و شب بدون غذا و نوشیدنی سپری کنی؟" او پاسخ داد: "ای بیچاره، وقتی عشق دوست را در دل داری، کسی به غذا و نوشیدنی فکر نمی‌کند."
آن گه گفت:
جئتمانی لتعلما سرّ لیلی
هوش مصنوعی: او گفت: شما اینجا آمدید تا راز لیلا را بدانید.
تجدانی بسرّ لیلی شحیحا.
هوش مصنوعی: تجدانی در راز شب، با شدت و حرارت.
این حال مخلوقی است در دعوی عشق مخلوقی پس چه گویی کسی که قبله جان وی حضرت قدس الهی بود و غالب دل وی مهر ذات قدیم. اگر با نام و ذکر او طعام و شرابش یاد نیاید چه عیب بود؟.
هوش مصنوعی: این حالت مربوط به موجودی است که در عشق به موجودی دیگر ادعاهایی دارد. حالا برای کسی که عشقش خداوند قدوس بوده و دلش مملو از محبت ذات الهی است، چه چیزی می‌توان گفت؟ اگر در هنگام خوردن غذا و نوشیدنی، نام و یاد او در خاطرش نیاید، آیا این ناپسند است؟
بو بکر شبلی گفت: ذکر ربّی طعام نفسی، و ثناء ربّی لباس نفسی، و الحیاء من ربّی شراب نفسی نفسی فداء قلبی، قلبی فداء روحی، روحی فداء ربّی.
هوش مصنوعی: ابو بکر شبلی گفت: یاد خداوند، غذای جان من است و ستایش خداوند، پوشش من به شمار می‌رود. شرم و حیا از خدا، نوشیدنی من است. جان من فدای قلبم، قلبم فدای روحم و روحم فدای خداوند است.
موسی کلیم (ع) چهل شبانروز بر امید سماع کلام حقّ منتظر نشست که طعام و شراب بخاطر وی نگذشت. باز چون بطلب خضر می‌شد در دبیرستان علم، یک نیم روز او را از طعام و شراب شکیب نبود تا گفت: «آتِنا غَداءَنا» این حال نتیجه عشق است و عشق بدانایی و زیرکی و فتوی عقل حاصل نشود: «عشق آمدنی بود، نه آموختنی».
هوش مصنوعی: موسی کلیم (ع) به مدت چهل شبانه‌روز در انتظار کلام حق بود و در این مدت هیچ غذایی و نوشیدنی به خاطر او مورد استفاده قرار نگرفت. اما وقتی که به دنبال خضر می‌رفت و در مدرسه علم بود، یک نیم روز نتوانست از غذا و نوشیدنی خودداری کند و گفت: «به ما غذایمان را بدهید». این حالت نتیجه عشق است و عشق از دانش و آگاهی و اندیشه عقل به دست نمی‌آید؛ زیرا عشق زاییده‌ی یک حالت درونی است که به یادگیری و آموزش نیازی ندارد.
کسی که این راه نرفت، منزل این راه چه داند؟ او که محرم عشق نبوده حرم دوست را چه نشان پرسد؟:
هوش مصنوعی: کسی که تجربه‌ای از این مسیر ندارد، چه می‌تواند درباره‌ی مقصد آن بگوید؟ کسی که به عشق آشنا نیست، چگونه می‌تواند از مکان مقدس دوست سوال کند؟
محرم شدم بعشق و جهان شد مرا حرم
لبّیک عاشقی زدم از جان و دل بهم.
هوش مصنوعی: به عشق به درجه‌ای رسیدم که برای من جهان به حرم تبدیل شد. با تمام وجود به عشق پاسخ مثبت دادم و این احساس را در درون خودم حس کردم.
قوله تعالی: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ الی آخرها.. مصطفی (ص) گفت: هر که خواهد تا قیامت کبری نقدی بیند و احوال رستاخیز برو آشکارا گردد، گوی: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ بر خوان تا سیاست و صعوبت آن روز او را معلوم گردد.
هوش مصنوعی: آیه‌ای که به آن اشاره شده، به وقوع روز قیامت و تغییرات بزرگ در آن زمان اشاره دارد. حضرت مصطفی (ص) بیان کرده‌اند که هر کسی می‌خواهد نشانه‌هایی از قیامت را به وضوح ببیند و درباره حالات آن روز آگاه شود، باید این آیه را با دقت بخواند. این کار باعث می‌شود تا سختی‌ها و وقایع آن روز برای او روشن شود.
چه مایه نشان توان داد از هول و صعوبت روزی که اطلال و رسوم کون را آتش بی نیازی در زنند و بدهره قهر سر دهر بردارند و عالم محدث را هباء منثور کنند و تیغ سیاست بر تارک افلاک زنند، غبار اغیار از دامن بیفشانده و لگام اعدام در سر مرکب وجود کشیده، آفتاب منوّر سیاه و مکوّر کرده، ستارگان رخشان بسان باران از آسمان بریخته، کوه‌های با صلابت و شدّت فرا روش آمده و از بیم حقّ سست و بی وزن گشته، عالمیان از هول قیامت ذخائر و نفائس اموال از دست بداده و پشت بدان آورده، وحوش و طیور و سباع نامکلّف از سیاست و هیبت آن روز همه بیجان گشته، دریاهای عالم همه درهم گشاده و تعذیب دشمنان را حمیم و غسلین شده، هر کسی و هر تنی با کردار خویش هم بر وهم سر کرده، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ باری بنگر ای مسکین که هم برو هم سر خود را چه ساخته‌ای و کرداری که قرین تو خواهد بود هم در گور و هم در قیامت چه اندوخته‌ای؟ و قرآن قدیم ترا این اندیشه میفرماید و ترا این پند میدهد که: وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ و مصطفی (ص) گفته: «العبد المؤمن بین مخافتین عمر قد مضی لا یدری ما اللَّه صانع فیه، و اجل قد بقی لا یدری ما اللَّه قاض فیه فلیتزوّد العبد لنفسه من نفسه و من دنیاه لآخرته و من الشّبیبة قبل الکبر و من الحیاة قبل الممات. فو اللَّه ما بعد الموت من مستعتب و ما بعد الدّنیا الّا الجنّة و النّار».
هوش مصنوعی: در آن روز هول‌انگیز و دشوار که نشانه‌های دنیا به آتش نیازمندی سوزانده می‌شوند و قدرت‌های فرومانده بر سر دهر چیره می‌شوند، تمامی مخلوقات به صورت غبار پراکنده می‌شوند و حکومت دنیا بر افلاک تسلط می‌یابد. در آن زمان، غبار غیری از دامن پاک می‌افتد و کارنامه وجود بر سر مرکب خویش می‌افکنده می‌شود. آفتاب به رنگ سیاهی در می‌آید و ستارگان مانند باران بر زمین می‌ریزند. کوه‌های استوار به خاطر بیم پروردگار سست شده و انسان‌ها از ترس قیامت، دارایی‌های خود را رها کرده و فرار می‌کنند. جانوران و پرندگان به خاطر خوف آن روز بی‌جان می‌شوند و دریاها از شدت خشم در هم می‌شکنند. در این حال، هر کس بر اساس کردار خود به خیال مشغول است و به همین دلیل خداوند فرموده است: «زمانی که انسان‌ها با یکدیگر پیوند می‌خورند». بنابراین ای فقیر، بنگر که چه کرده‌ای و برای خود چه اندوخته‌ای که در دنیا و آخرت با تو خواهد بود. قرآن نیز به تو این اندیشه را می‌دهد که خود را آماده کن و به یاد داشته باش که پیامبر (ص) گفته است: «بنده مؤمن بین دو ترس قرار دارد: ترس از گذشته‌ای که نمی‌داند خداوند با آن چه خواهد کرد و ترس از آینده‌ای که نمی‌داند خداوند در آن چه خواهد قضاوت کرد. بنابراین بنده باید از زندگی‌اش برای آخرتش توشه برگیرد و از جوانی قبل از پیری، و از زندگی قبل از مرگ». به خدا قسم، پس از مرگ هیچ فرصتی برای جبران نیست و آنچه بعد از دنیا وجود دارد تنها بهشت و جهنم است.
رسول خدا (ص) چنین میگوید: که مؤمن را جای ایمنی نیست میان دو بیم درمانده و گرفتار شده: یکی عمر گذشته و جریده نیک و بد وی نبشته، نداند که با وی در آن چه خواهند کرد ازو درگذارند و عفو کنند، یا او را بآن بگیرند و عذاب کنند؟ و دیگر عمری ناآمده و کاری نابوده و روزگاری نادیده، نداند که حقتعالی در آن بروی چه قضا کرده قضاء بقاء یا قضاء فنا؟ تقدیر طاعت، یا تقدیر معصیت؟ تقدیر سعادت، یا تقدیر شقاوت؟ بنده مؤمن را باین دو حال جای ایمنی نیست. غافل بودن و فارغ نشستن روا نیست. باید که از نفس خود خود را آزادی بر گیرد، و از دنیا عقبی را بهره‌ای ستاند، و از روز فراغ روز شغل را نصیب گیرد و در جوانی پیری را منتظر باشد و در زندگانی مرگ را برگ کند که پس از مرگ روی آشتی نیست. بآن خدای که وحدانیّت صفت اوست که پس از دنیا سرایی نیست که آنجا مقام کنند، الّا جنّت که نعمت اسلام آنجا بر بنده تمام کنند، یا دوزخ که او را اسیر عذاب و غرام کنند و راحت و لذّت بر وی حرام کنند.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند که مؤمن در میان دو نگرانی و ترس قرار دارد. یکی نگرانی از گذشته‌اش است، جایی که اعمال خوب و بد او ثبت شده و نمی‌داند آیا خداوند از او می‌گذرد و او را عفو می‌کند یا اینکه او را به عذاب می‌کشاند. دیگری نگرانی از آینده‌ای نامعلوم است، جایی که نمی‌داند سرنوشتش چگونه رقم خواهد خورد؛ آیا قضاوت الهی به بقای او ختم می‌شود یا به فنا، و آیا او در مسیر طاعت قرار دارد یا معصیت، و آیا سرنوشتش سعادت خواهد بود یا شقاوت. بنابراین، مؤمن در این دو وضعیت احساس ناامنی می‌کند. نباید غافل و بی‌خیال باشد و باید از نفس خود رهایی یابد، در دنیا به فکر آخرت باشد، در دوران جوانی به پیری بیندیشد و در زندگی به مرگ توجه کند؛ چرا که بعد از مرگ فرصتی برای جبران وجود ندارد. به خداوند یگانه قسم، هیچ دنیایی پس از این دنیا وجود ندارد جز بهشت، جایی که نعمت‌های اسلام در آن تکمیل می‌شود، یا جهنم که انسان را در عذاب و رنج می‌سوزاند و از آرامش و لذت محروم می‌کند.