النوبة الاولى
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ باش ورآمد بر مردم حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ هنگامی از گیتی لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً (۱) که او چیزی یاد کرده و یاد کردنی نبود.
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ بیافریدیم ما این مردم را مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ از نطفهای آمیخته نَبْتَلِیهِ ما میآزمائیم او را فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً (۲) او را شنوایی بینا کردیم.
إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ ما راه نمودیم مردم را و بر راه داشتیم. إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً (۳) هر یکی را راهی نمودیم، از دو راه، یا سپاس دار یا ناسپاس.
إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ ساختیم ما کافران را سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِیراً (۴) زنجیرها و غلها و آتش.
إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ نیکان و مهربانان میآشامند مِنْ کَأْسٍ از جامی کانَ مِزاجُها کافُوراً (۵). جامی که آمیغ آن کافور است.
عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ از چشمهای که میآشامند از آن بندگان اللَّه یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً (۶) میروانند آن روانیدنی.
یُوفُونَ بِالنَّذْرِ پذیرفتهها و در دل کردهها میگزارند وَ یَخافُونَ یَوْماً و میترسند از روزی کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً (۷) که بد آن روز هر جایی و بهر کسی رسد.
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ و طعام دهند در وقت نیاز و تنگی مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً (۸) درویش را، و بی پدر را، و زندانی و گرفتار را. إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ: شما را که طعام میدهیم از بهر خدا میدهیم، امید دیدار و پاداش او را. لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً (۹): از شما پاداش نمیخواهیم و نه سپاس داری و نه باز گفت.
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا ما میترسیم از خداوند خویش یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً (۱۰) در روزی ترش صعب سخت.
فَوَقاهُمُ اللَّهُ باز داشت اللَّه ازیشان شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ بد آن روز وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (۱۱) و ایشان را داد تازگی روی و شادی دل.
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا و پاداش داد ایشان را بشکیبایی که میکردند جَنَّةً وَ حَرِیراً (۱۲) بهشت و جامه حریر.
مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَی الْأَرائِکِ تکیه زدگان در آن بهشت بر حجلهها لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً (۱۳) نه آفتاب بینند در آن و نه سرما.
وَ دانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُها نزدیک بایشان سایههای آن وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِیلًا (۱۴) و چیدن میوهها دستها را نزدیک و آسان.
وَ یُطافُ عَلَیْهِمْ و میگردانند بر سرهای ایشان بِآنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ پیرایههای سیمین وَ أَکْوابٍ کانَتْ قَوارِیرَا (۱۵) و پیرایهها از آبگینه.
قَوارِیرَا مِنْ فِضَّةٍ آبگینههایی که گویی سیم است قَدَّرُوها تَقْدِیراً (۱۶) بایست ایشان بر اندازه شراب راست کردهاند.
وَ یُسْقَوْنَ فِیها کَأْساً میآشامانند ایشان را می از جام کانَ مِزاجُها زَنْجَبِیلًا (۱۷) آمیغ آن میزنجبیل است.
عَیْناً فِیها تُسَمَّی سَلْسَبِیلًا (۱۸) چشمهای است در بهشت که آن را سلسبیل خوانند.
وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ و بخدمت میگردد بر ایشان وِلْدانٌ غلامانی چون کودکان نوزاد مُخَلَّدُونَ آراستگان جاوید جوان إِذا رَأَیْتَهُمْ چون ایشان را بینی حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً پنداری که مرواریداند شطره گسسته و در بهشت پراکنده.
وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ و چون بینی آنجا رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً (۲۰) ناز بینی و پادشاهی جاوید.
عالِیَهُمْ زورین جامه ایشان ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ جامههای سندس سبز وَ إِسْتَبْرَقٌ و دیبای ستبر وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ و زیور کنند برایشان دستینه های سیمین وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ و آشامانند ایشان را خداوند ایشان شَراباً طَهُوراً (۲۱) شرابی پاک.
إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً این شما را پاداش است وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً (۲۲) و رنج که میبردید پذیرفته و پسندیده و این پاداش سپاسداری آن.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا (۲۳) ما که مائیم، فرو فرستادیم بر تو این قرآن فرو فرستادنی.
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ شکیبایی کن داوری کردنی خداوند خویش را بنام او وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً (۲۴) و ازیشان نه بزهکار دروغ زن را فرمان بر، و نه ناسپاس ناگرویده را.
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ و یاد کن خداوند خویش را بنام او بُکْرَةً وَ أَصِیلًا (۲۵) بامداد و شبانگاه.
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ و از شب لختی نماز کن او را وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا (۲۶) و شبهای دراز او را پرست و ستای.
إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ ایشان این جهان شتابنده را دوست میدارند وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلًا (۲۷) و پیش خویش را روزی گران میگذارند فراموش کرده.
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ ما آفریدیم ایشان را وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ و آفرینش ایشان سخت ببستیم تا آفرینش و اندامان بر جای میبود. وَ إِذا شِئْنا و اگر خواهیم بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِیلًا (۲۸) ایشان را بچون ایشان جز از ایشان بدل کنیم.
إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ این پیغام یاد کردی است فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلًا (۲۹) تا هر که خواهد بسوی خداوند خویش راهی گیرد.
وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ و نخواهید مگر که اللَّه خواهد إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً (۳۰) اللَّه دانایی است راست دانش راستگار.
یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ میدر آرد او را که خواهد در بخشایش خویش وَ الظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً (۳۱) و ستمکاران را ساخت عذابی درد نمای.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ - الإنسان : 3
***
[عین القضات همدانی] (1)
هدایت ایزدی ثمره راه رفتن است.
***
[یزدانپناه عسکری]
هدایت انسان در راه تجریدی، ثمره ی صیقل نقطه ی اتصال با حق نعالی است.
(1) - نامه های عین القضات همدانی ج3 به اهتمام دکترعلینقی منزوی –دکتر عفیف عسیران .تهران: انتشارات اساطیر 1377 ص 384