گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة سماعها نزهة قلوب الفقراء، بهجة اسرار الضّعفاء، راحة ارواح الاولیاء، قوّة قلوب الانبیاء، سلوة صدور الاصفیاء، قرّة عیون اهل البلاء. نام خداوندی که اشباح طالبان سوخته جلال او، ارواح قاصدان افروخته جمال او، انفاس عزیزان بسته نوال او، حواسّ مقرّبان سرگشته اقبال او، اسرار عارفان تشنه وصال او، ابصار محبّان خسته دلال او. بسا رویها که برو کرد نایافت او، بسا دلها که درو درد ناخواست او:

بایّ نواحی الارض ابغی وصالکم
و انتم ملوک ما لنحوکم قصد
بسیار خلایقند جویان رهت
کشته شده عالمی بهول سپهت‌
تا بر مه چهارده نهادی کلهت
بینم کله ملوک در خاک رهت

یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ای پیغمبر مطهّر، ای سیّد اطهر، ای رسول اکبر، ای مقتدای بشر، ای برج جلالت را ماه انور، ای درج رسالت را درّ اظهر، ای بر سر سیادت افسر، ای بر افسر سعادت گوهر، ای عنوان نامه جلالت نام تو، ای طراز جامه رسالت احکام تو، سرمایه دین کلام تو، پیرایه شریعت اعلام تو، ای ناظم قلاده نبوّت، ای ناشر اعلام رسالت، ای مؤیّد ارکان هدایت، ای کاشف اسرار ولایت، ای واضع منهاج شریعت، ای رافع معراج حقیقت.

قُمِ اللَّیْلَ خیز نماز شب کن، لختی از شب بیدار باش شفاعت امّت را، و لختی خواب کن آسایش نفس را. یا سیّد اگر همه شب در خواب باشی امّتت ضایع مانند، ور همه شب بیدار باشی رنجه شوی، و من رنج تو نخواهم. چون بیدار باشی بسبب بیداری تو بعضی عاصیان را بیامرزم تصدیق شفاعت را. چون خواب کنی بحرمت خواب تو باقی بیامرزم تحقیق رحمت را. ای سیّد تو خلعت قربت ما که یافتی در شب یافتی، هم در شب خدمت ما بجای آر تا چنان که خلعت در شب یافته باشی شکر خلعت بخدمت هم در شب گزارده باشی.

ای جوانمرد بنده را هیچ کرامت چنان نبود که در شب تاری از بستر گرم برخیزد متواری، بر درگاه باری، با تضرّع و زاری، در مناجات شود و قصّه درد خود بدو بردارد، گوید بزبان نیاز در حضرت راز: الهی بارم ده تا قصّه درد خود بتو بردارم، بر درگاه تو می‌زارم و در امید بیم آمیز می‌نازم. الهی فاپذیرم تا وا تو پردازم، یک نظر در من نگر تا دو گیتی بآب اندازم. عزیز من در شب بیدار و هشیار باش که شب بوستان دوستان است و بهار عارفان، شب مرغزار محبّان است و نور صادقان، شب سرور مشتاقان است و راحت ارواح مطیعان.

قوله: وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا یا محمد بشب قرآن بترتیب و ترتیل خوان و در نماز بشب قراءت بلند خوان تا دوستان ما در میادین قدس بالحان انس در لذّت سماع کلام ما و در راحت پیغام ما جانهای خویش می‌پرورند و اسرار خویش معطّر و مروّح میگردانند. یا محمد با دوستان ما بگوی: چون خواهید که با ما راز کنید روی بقبله شرع آرید و قدم و در حضرت نماز نهید. المصلّی یناجی ربّه. نماز راز گفتن است و در امید کوفتن، نماز سبب نجاتست و با دوست مناجات، نماز نهایت مجاهدت است و بدایت مشاهدت. نماز خویشتن را از دست نفس ربودن است، و جهد بندگی نمودن و دوست را ستودن. بنماز دوست از دشمن پیدا گردد و آشنا از بیگانه جدا شود بین الکفر و العبد ترک الصّلاة. مثل مؤمن که نماز کند چون درخت گل است، معرفت در وی چون بوی و نماز بر وی چون گل هر کسی تواند که گل از درخت باز کند و برگش برکند اما نتواند که بویش کم کند و نسیمش ببرد. همچنین شیطان تواند که در نماز ظاهر وسوسه کند تا چیزی از وی برباید، امّا نتواند که معرفت از باطن ببرد.

وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا تبتّل مقامی است از مقامات روندگان، ایشان که در منازلات و مکاشفات خویش بدان رسیدند که بهشت با همه اشجار و انهار در جمال خیال ایشان نیاید، دوزخ با همه اغلال و انکال از نهیب احتراق سینه‌های ایشان بلرزد، افعی حرص دنیا هرگز دندانی بر روزگار عیش ایشان نتواند نهاد.

خاری از بیشه حسد و کبر بدامن ایشان باز نگیرد. گردی از بیابان نفس امّاره بر گوشه رداء اسلام ایشان ننشیند. دودی از هاویه هوا بدیده ایشان نرسد و بچشم عبرت بخلق نگرند. بزبان شفقت سخن گویند، بدل رحمت الفت گیرند. ملکی صفت‌اند و گدا صورت. سلاطین راهند در لباس مساکین روندگان‌اند و مسافت در میان نه، پرندگان‌اند و علّت پر و بال نه، مستان‌اند از شراب عشق، زندگان‌اند بحیاة قرب:

قومی که ز هر چه دون ما پاک زدند
آتش ز غمان دل در افلاک زدند
از هر چه برون ماست چون دور شدند
بر عرش رسیده خیمه بر خاک زدند.

رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا چون میدانی که خدای جهان و جهانیان اوست، دارنده بندگان و پرورنده ایشان اوست، کاردان و نگهبان اوست، او را وکیل و کارساز خود دان که بسنده‌تر از همه کار سازندگان اوست. از تکاپوی خود و شغل خود یکسر بیرون آی و خود را یکسر بدو سپار، روی از همه بگردان و تکیه بر ضمان او کن، و دل از خلق بردار و تدبیر بگذار، همگی خود در دست تقدیر او نه تا راه طلب بر تو روشن شود. او خداوند یگانه است، بنده یک همّت یک طلب خواهد، از مرد هر جایی و هر دری این حدیث درست ناید: فکن رجلا رجله فی الثّری و هامة همّته فی الثّریا:

مرد یگانه را سر عشق میانه نیست
عشق میانه در خور مرد یگانه نیست‌
یا عشق، یا ملامت، یا راه عافیت
جز جان مرد تیر بلا را نشانه نیست

آن مهتر عالم و سیّد ولد آدم (ص) در نگر تا چه خطاب بدو رسید: وَ اصْبِرْ عَلی‌ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ» «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا» «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» «وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا». چند جایگاه در قرآن آن مهتر عالم را صبر فرمود، زیرا که تریاق زهر بلا صبر است. و نشان اهل محبّت و لا صبر است، آن صبر در محنت بس کاری نیست که آن خود خلق را عادتست، مرد مردانه آنست که در نعمت صبر کند و قدم بر جادّه عبودیّت نگاه دارد و از رقم خویش در نعمت پای برون ننهد. آن نمرود و قارون و فرعون و هامان و امثال ایشان که غرقه دریای هلاک شدند، همه نتیجه بی صبری بود در نعمت آدمی کفور و کنود است، در نعمت قدمش بر جای بنماند و از حدّ خویش درگذرد و اشر و بطر پیش آرد. اینست که ربّ العزّة گفت: کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی‌ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی‌. لا جرم در دنیا سرانجام کارشان این بود که: وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَها... الآیة، و در عقبی آنچه ربّ العالمین گفت درین سوره: إِنَّ لَدَیْنا أَنْکالًا وَ جَحِیماً. وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِیماً.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة سماعها نزهة قلوب الفقراء، بهجة اسرار الضّعفاء، راحة ارواح الاولیاء، قوّة قلوب الانبیاء، سلوة صدور الاصفیاء، قرّة عیون اهل البلاء. نام خداوندی که اشباح طالبان سوخته جلال او، ارواح قاصدان افروخته جمال او، انفاس عزیزان بسته نوال او، حواسّ مقرّبان سرگشته اقبال او، اسرار عارفان تشنه وصال او، ابصار محبّان خسته دلال او. بسا رویها که برو کرد نایافت او، بسا دلها که درو درد ناخواست او:
هوش مصنوعی: بسم الله، نامی است که دل‌های فقرا را شاداب می‌کند، رازهای ضعیفان را روشن می‌سازد، روح‌های اولیا را آسوده می‌کند، قلب‌های پیامبران را نیرومند می‌گرداند، دل‌های پاکان را تسلی می‌دهد و چشمان اهل مصیبت را روشنی می‌بخشد. این نام، مربوط به خداوندی است که وجود طالبانی که در جلال او می‌سوزند را سیراب می‌کند، روح کسانی که به جمال او رفته‌اند را مشتاق می‌سازد، نفوس عزیزانی که به نعمت‌های او وابسته‌اند را در بر می‌گیرد، حواس ابرار را به شوق می‌آورد و اسرار عارفانی که در جستجوی وصال او هستند را فاش می‌سازد. بسا چهره‌ها که با این نام زینت نیافته‌اند و بسا دل‌ها که به سبب او درد را احساس نکرده‌اند.
بایّ نواحی الارض ابغی وصالکم
و انتم ملوک ما لنحوکم قصد
هوش مصنوعی: من به کدام گوشه‌های زمین باید بروم تا به شما برسم، در حالی که شما مانند پادشاهان، دست نیافتنی هستید؟
بسیار خلایقند جویان رهت
کشته شده عالمی بهول سپهت‌
هوش مصنوعی: افراد زیادی هستند که در پی راه تو هستند و به خاطر آن، جان خود را از دست داده‌اند. جهانی تحت تاثیر قدرت تو قرار گرفته است.
تا بر مه چهارده نهادی کلهت
بینم کله ملوک در خاک رهت
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهره‌ات را بر ماه شب چهارده ببینم، مانند تاج‌پوشیدن پادشاهان بر خاک راه تو قرار می‌گیرم.
یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ای پیغمبر مطهّر، ای سیّد اطهر، ای رسول اکبر، ای مقتدای بشر، ای برج جلالت را ماه انور، ای درج رسالت را درّ اظهر، ای بر سر سیادت افسر، ای بر افسر سعادت گوهر، ای عنوان نامه جلالت نام تو، ای طراز جامه رسالت احکام تو، سرمایه دین کلام تو، پیرایه شریعت اعلام تو، ای ناظم قلاده نبوّت، ای ناشر اعلام رسالت، ای مؤیّد ارکان هدایت، ای کاشف اسرار ولایت، ای واضع منهاج شریعت، ای رافع معراج حقیقت.
هوش مصنوعی: ای پیامبر بزرگ و پاک، ای سرور نیکو، ای رسول عظیم، ای پیشوای انسان‌ها، ای ماه درخشان جلالت، ای درخشان‌ترین مروارید رسالت، ای تاج‌دار سیادت، ای گوهر سعادت، ای نشانگر عظمت تو، ای نماینده احکام رسالت، ای که با کلامت سرمایه دین را فراهم کردی، ای کسی که با اعلام تو، شریعت را زینت بخشیدی، ای ترتیب‌دهنده زنجیر نبوت، ای پخش‌کننده پیام رسالت، ای پشتیبان ارکان هدایت، ای فاش‌کننده رازهای ولایت، ای پایه‌گذار روش شریعت، ای کسی که حقیقت را به اوج می‌رسانی.
قُمِ اللَّیْلَ خیز نماز شب کن، لختی از شب بیدار باش شفاعت امّت را، و لختی خواب کن آسایش نفس را. یا سیّد اگر همه شب در خواب باشی امّتت ضایع مانند، ور همه شب بیدار باشی رنجه شوی، و من رنج تو نخواهم. چون بیدار باشی بسبب بیداری تو بعضی عاصیان را بیامرزم تصدیق شفاعت را. چون خواب کنی بحرمت خواب تو باقی بیامرزم تحقیق رحمت را. ای سیّد تو خلعت قربت ما که یافتی در شب یافتی، هم در شب خدمت ما بجای آر تا چنان که خلعت در شب یافته باشی شکر خلعت بخدمت هم در شب گزارده باشی.
هوش مصنوعی: نماز شب را به پا داشته باش، مدتی از شب بیدار باش تا برای امت خود شفاعت کنی و مدتی هم بخواب که استراحت کنی. اما ای سید، اگر تمام شب خواب باشی، امتت آسیب می‌بیند و اگر تمام شب بیدار باشی، خسته خواهی شد و من نمی‌خواهم تو را خسته ببینم. چون بیدار باشی، به‌خاطر بیداری‌ات ممکن است برخی از گناهکاران مورد رحمت قرار گیرند. و وقتی بخواب بروی، به خاطر خواب تو، من رحمت خود را بر آن‌ها نازل می‌کنم. ای سید، تو در شب به مقام نزدیکی رسیدی، حالا هم در شب به خدمت ما بپرداز تا به‌واسطه این خدمتی که در شب انجام می‌دهی، از نعمت نزدیکی خود قدردانی کنی.
ای جوانمرد بنده را هیچ کرامت چنان نبود که در شب تاری از بستر گرم برخیزد متواری، بر درگاه باری، با تضرّع و زاری، در مناجات شود و قصّه درد خود بدو بردارد، گوید بزبان نیاز در حضرت راز: الهی بارم ده تا قصّه درد خود بتو بردارم، بر درگاه تو می‌زارم و در امید بیم آمیز می‌نازم. الهی فاپذیرم تا وا تو پردازم، یک نظر در من نگر تا دو گیتی بآب اندازم. عزیز من در شب بیدار و هشیار باش که شب بوستان دوستان است و بهار عارفان، شب مرغزار محبّان است و نور صادقان، شب سرور مشتاقان است و راحت ارواح مطیعان.
هوش مصنوعی: ای جوانمرد، من هیچ وقت نتوانستم از بستر گرم خود در شب تاریک برخیزم و به درگاه خداوند بروم و با دل شکسته و اشک، دردهایم را در مناجات با او مطرح کنم. نمی‌توانم او را بخواهم و بگویم: خداوندا، کمکم کن تا دردهایم را با تو در میان بگذارم. در درگاه تو، با امید و ترس به تو روی می‌آورم. ای خدا، مرا بپذیر تا من هم درحق تو سخن بگویم. فقط یک نگاه به من بینداز تا دو دنیا را در مویی غرق کنم. عزیزم، در شب، بیدار و هوشیار باش زیرا شب، شب دوستان و بهار عارفان است؛ شب گلزار عاشقان و نور راستگوهاست و شب شادی مشتاقان و آرامش روح مطیعان است.
قوله: وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا یا محمد بشب قرآن بترتیب و ترتیل خوان و در نماز بشب قراءت بلند خوان تا دوستان ما در میادین قدس بالحان انس در لذّت سماع کلام ما و در راحت پیغام ما جانهای خویش می‌پرورند و اسرار خویش معطّر و مروّح میگردانند. یا محمد با دوستان ما بگوی: چون خواهید که با ما راز کنید روی بقبله شرع آرید و قدم و در حضرت نماز نهید. المصلّی یناجی ربّه. نماز راز گفتن است و در امید کوفتن، نماز سبب نجاتست و با دوست مناجات، نماز نهایت مجاهدت است و بدایت مشاهدت. نماز خویشتن را از دست نفس ربودن است، و جهد بندگی نمودن و دوست را ستودن. بنماز دوست از دشمن پیدا گردد و آشنا از بیگانه جدا شود بین الکفر و العبد ترک الصّلاة. مثل مؤمن که نماز کند چون درخت گل است، معرفت در وی چون بوی و نماز بر وی چون گل هر کسی تواند که گل از درخت باز کند و برگش برکند اما نتواند که بویش کم کند و نسیمش ببرد. همچنین شیطان تواند که در نماز ظاهر وسوسه کند تا چیزی از وی برباید، امّا نتواند که معرفت از باطن ببرد.
هوش مصنوعی: ای محمد، قرآن را با ترتیل و به طور منظم بخوان و در نماز نیز قرائت را با صدای بلند انجام بده تا دوستان ما در میدان‌های قدس از لحظات نیایش و شنیدار کلام ما لذت ببرند و جان‌هایشان را پرورش دهند و اسرارشان را عطرآگین و شاداب سازند. به دوستان ما بگو که وقتی می‌خواهند با ما راز بگویند، به سوی قبله روی آورند و در مقام نماز ایستند. نماز، مکالمه با پروردگار است و امیدی برای رسیدن به آنچه خواسته‌اند. نماز راه نجات و نهایت مجاهدت در عشق به دوست است. در حقیقت، نماز به معنای رهایی از دست نفس و تلاش برای بندگی و ستودن دوست است. در نماز، دوست از دشمن تمییز داده می‌شود و آشنایی از بیگانه جدا می‌گردد. ترک نماز علامتی است بین کافر و بندگان خدا. مؤمنانی که نماز می‌خوانند، همچون درختان گلی هستند که معرفتشان مانند بوی خوش است و نمازشان مانند گل. هر کس می‌تواند گل را از درخت بکند و برگش را جدا کند، اما نمی‌تواند بوی آن را کاهش دهد و نسیمش را ببرد. همین‌طور، شیطان می‌تواند در نماز وسوسه کند و چیزی از آن بدزدد، اما نمی‌تواند معرفت را از دل انسان برباید.
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا تبتّل مقامی است از مقامات روندگان، ایشان که در منازلات و مکاشفات خویش بدان رسیدند که بهشت با همه اشجار و انهار در جمال خیال ایشان نیاید، دوزخ با همه اغلال و انکال از نهیب احتراق سینه‌های ایشان بلرزد، افعی حرص دنیا هرگز دندانی بر روزگار عیش ایشان نتواند نهاد.
هوش مصنوعی: نام پروردگارت را یاد کن و به او به طور کامل و خالصانه روی آور. تبتّل به معنای ترک دنیا و توجه به خداوند است، که از مقامات و مراحل پیشرفته سالکان در مسیر رشد و سیر و سلوک به شمار می‌آید. کسانی که در سفر باطنی و کشفی خود به این مرتبه رسیده‌اند، به گونه‌ای هستند که بهشتی با تمام درختان و نهرهایش نمی‌تواند در خیال آن‌ها نمایان شود و آتش دوزخ با همه زنجیرها و مشقاتش نمی‌تواند در دل‌های آن‌ها ترسی ایجاد کند. همچنین، طمع به دنیا هیچ‌گاه نمی‌تواند بر لذت‌های واقعی آن‌ها سایه بیفکند.
خاری از بیشه حسد و کبر بدامن ایشان باز نگیرد. گردی از بیابان نفس امّاره بر گوشه رداء اسلام ایشان ننشیند. دودی از هاویه هوا بدیده ایشان نرسد و بچشم عبرت بخلق نگرند. بزبان شفقت سخن گویند، بدل رحمت الفت گیرند. ملکی صفت‌اند و گدا صورت. سلاطین راهند در لباس مساکین روندگان‌اند و مسافت در میان نه، پرندگان‌اند و علّت پر و بال نه، مستان‌اند از شراب عشق، زندگان‌اند بحیاة قرب:
هوش مصنوعی: حسادت و خودبینی نمی‌تواند به آنها لطمه‌ای بزند. هیچ آلودگی از نفس اماره به ایمانشان آسیب نمی‌زند. هیچ دودی از دنیای فریب به چشمانشان نمی‌رسد و با دیده عبرت به دیگران می‌نگرند. آنها با زبانی پر از شفقت سخن می‌گویند و قلبشان مملو از محبت است. از نظر روحانی مانند فرشتگان و از نظر ظاهری شبیه فقرا هستند. آنها در لباس مسکینان حرکت می‌کنند اما در حقیقت سلاطین راهند و هیچ فاصله‌ای بین آنها نیست. مانند پرندگان هستند بدون اینکه دلیلی برای پروازشان وجود داشته باشد و از عشق به خدا مستان شده‌اند و با حیات نزدیک به او زندگی می‌کنند.
قومی که ز هر چه دون ما پاک زدند
آتش ز غمان دل در افلاک زدند
هوش مصنوعی: مردمی که از هر چیز پست و بی‌ارزش دوری کردند، به خاطر اندوه‌هایشان آتش را در آسمان شعله‌ور کردند.
از هر چه برون ماست چون دور شدند
بر عرش رسیده خیمه بر خاک زدند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از ما دور شده است، به آسمان رفته و در اینجا بر روی زمین جا مانده‌اند.
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا چون میدانی که خدای جهان و جهانیان اوست، دارنده بندگان و پرورنده ایشان اوست، کاردان و نگهبان اوست، او را وکیل و کارساز خود دان که بسنده‌تر از همه کار سازندگان اوست. از تکاپوی خود و شغل خود یکسر بیرون آی و خود را یکسر بدو سپار، روی از همه بگردان و تکیه بر ضمان او کن، و دل از خلق بردار و تدبیر بگذار، همگی خود در دست تقدیر او نه تا راه طلب بر تو روشن شود. او خداوند یگانه است، بنده یک همّت یک طلب خواهد، از مرد هر جایی و هر دری این حدیث درست ناید: فکن رجلا رجله فی الثّری و هامة همّته فی الثّریا:
هوش مصنوعی: خدای مشرق و مغرب، هیچ معبودی جز او نیست، پس او را وکیل و نگهبان خود قرار بده. زیرا او بهترین و کاردان‌ترین حافظ و سرپرست است. از تلاش و مشغله‌های خود جدا شو و تمام هستی‌ات را به او بسپار. به دیگران نگاه نکن و تمام امیدت را به او معطوف کن. دل را از موجودات دیگر خالی کن و تدبیر را به دست تقدیر او بسپر. او خدای یگانه است و هر کس باید یک هدف و آرزو داشته باشد. گفته‌ای که مردی باید همت بزرگ داشته باشد، حتی اگر در شرایطی سخت باشد، به این معنی است که فرد باید بلندپرواز باشد و به بالقوه‌های خود ایمان داشته باشد.
مرد یگانه را سر عشق میانه نیست
عشق میانه در خور مرد یگانه نیست‌
هوش مصنوعی: مردی که به عشق حقیقی و عمیق دست یافته است، جایی برای عشق‌های سطحی و کم‌عمق ندارد، زیرا چنین عشقی برای او مناسب نیست.
یا عشق، یا ملامت، یا راه عافیت
جز جان مرد تیر بلا را نشانه نیست
هوش مصنوعی: ای عشق، یا سرزنش، یا راهی برای آرامش، جز جان مردی که تیر بلا به او اصابت کرده، نشانه‌ای وجود ندارد.
آن مهتر عالم و سیّد ولد آدم (ص) در نگر تا چه خطاب بدو رسید: وَ اصْبِرْ عَلی‌ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ» «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا» «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» «وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا». چند جایگاه در قرآن آن مهتر عالم را صبر فرمود، زیرا که تریاق زهر بلا صبر است. و نشان اهل محبّت و لا صبر است، آن صبر در محنت بس کاری نیست که آن خود خلق را عادتست، مرد مردانه آنست که در نعمت صبر کند و قدم بر جادّه عبودیّت نگاه دارد و از رقم خویش در نعمت پای برون ننهد. آن نمرود و قارون و فرعون و هامان و امثال ایشان که غرقه دریای هلاک شدند، همه نتیجه بی صبری بود در نعمت آدمی کفور و کنود است، در نعمت قدمش بر جای بنماند و از حدّ خویش درگذرد و اشر و بطر پیش آرد. اینست که ربّ العزّة گفت: کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی‌ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی‌. لا جرم در دنیا سرانجام کارشان این بود که: وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَها... الآیة، و در عقبی آنچه ربّ العالمین گفت درین سوره: إِنَّ لَدَیْنا أَنْکالًا وَ جَحِیماً. وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِیماً.
هوش مصنوعی: آن بزرگوار عالم و پیشوای بشریت (ص) در مسیری قرار گرفته که خطاب‌هایی به او شده است: «و در برابر آنچه می‌گویند شکیبا باش و با نیکویی از آنها دوری کن» و «ما می‌دانیم که سخنانشان بر تو سنگینی می‌کند» و «پس صبر کن، صبری نیکو» و «همچون صابران با اراده از پیامبران» و «برای فرمان پروردگارت صبر کن که تو در چشمان ما هستی.» در چندین آیه قرآن به صبر ایشان اشاره شده است، زیرا صبر درمانی برای زخم‌ها و مشکلات است. نشانه محبت و دوستی نیز صبر است. این صبر در زمان سختی، کار ساده‌ای نیست، چرا که خود مردم عادت کرده‌اند به آن. درست به همان اندازه که مردانگی به صبر در زمان نعمت وابسته است. آنچه اهمیت دارد این است که در مسیر عبودیت استوار بمانند و از موقعیت خود در نعمت‌ها تجاوز نکنند. کسانی چون نمرود، قارون، فرعون و هامان، که به دنیای هلاکت افتادند، همگی نتیجه بی‌صبری در زمان نعمت بودند. انسان در نعمت، ناشکری می‌کند و از جای خود فراتر می‌رود و به تکبر و فخر می‌پردازد. به همین دلیل پروردگار عزت فرمود: «هر آینه انسان طغیان می‌کند، وقتی که خود را بی‌نیاز ببیند.» در دنیا سرانجام کار آنها چنین است: «چندین روستا که زندگی خود را نادیده گرفتند... و در آخرت، آنچه پروردگار جهانیان فرمود در این سوره: «ما در آنجا زنجیرها و آتش داریم و غذایی که گلو را می‌فشارد و عذابی دردناک.»