گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، «اللَّه» منوّر القلوب، «الرحمن» کاشف الکروب، «الرحیم» غافر الذّنوب، اللَّه مطّلع علی الاسرار، الرّحمن بقضاء الاوطار، الرّحیم بغفران الاوزار، اللَّه لارواح السّابقین الرّحمن لقلوب المقتصدین، الرّحیم لذنوب الظّالمین. انس مالک گفت: باللّه العظیم که شنیدم از امیر المؤمنین علی (ع) و علی از ابو بکر (رض) همچنین با سوگند و ابو بکر از مصطفی (ص) و مصطفی از جبرئیل (ع) و جبرئیل از میکائیل و میکائیل از اسرافیل و اسرافیل علیهم السلام از حق تعالی جلّ جلاله که گفت: بعزّتی و جلالی و جودی و کرمی من قرأ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ متّصلة بفاتحة الکتاب مرّة واحدة اشهدوا علیّ انّی قد غفرت له و قبلت منه الحسنات و تجاوزت عنه السّیئات و لا احرق لسانه بالنّار و اجیره من عذاب القبر و عذاب النّار و عذاب القیامة و الفزع الاکبر و یلقانی قبل الانبیاء و الاولیاء»

عزیزتر است این نام که کارها بدو تمام و از بر مولی ما را پیغام، خنک مر آن زبان که بدو گویاست، خنک مر آن دل که بدان شیداست. بیاد کرد و یاد داشت این نام بنده را امروز در دنیا حلاوت طاعت است، بدر مرگ فوز و سلامت است. در گور تلقین و حجّت است، در قیامت سبکباری و راحت است، در بهشت رضا و لقا و رؤیت است.

قوله تعالی: سَأَلَ سائِلٌ یک قول از اقوال مفسّران آنست که: سایل درین آیه مصطفی (ص) است که کافران و مشرکان در مکّه او را رنجه میداشتند و اذی مینمودند، مردان او را ناسزا میگفتند، نجاست بر مهر نبوّت می‌انداختند، دندانش می‌شکستند. زنان از بامها خاک می‌ریختند، کودکان بر پی وی می‌انگیختند تا بیهوده‌ها و ناصواب میگفتند. مؤمنان صحابه را یکان یکان می‌گرفتند و معذّب همی‌داشتند. رسول خدا از سر آن ضجرت و حیرت دعا کرد و از اللَّه تعالی بر ایشان عذاب خواست. ربّ العالمین از آن سؤال و دعای وی حکایت باز میکند که: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ درخواست میکند رسول ما صلّی اللَّه علیه و سلّم فرو گشاد عذاب بر این کافران، و فروگشاد عذاب بودنی است و افتادنی برین کافران هم در دنیا و هم در آخرت. در دنیا روز بدر ایشان را کشتند و در آن قلیب بدر بخواری افکندند، و در آخرت ایشان را عذاب کند روزی که اندازه آن پنجاه هزار سالست: اینست که ربّ العالمین گفت: فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ آن گه مصطفی را (ص) تسلّی داد و رنجوری و بر امر هم نهاد گفت: فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا یا محمد تو صبر میکن و خوش همی باش و دل بتنگ میار، اقتدا کن پیغمبران گذشته فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ. انبیا همه لباس صبر پوشیدند تا بمراد و مقصود رسیدند. صبر بود که یعقوب را بدست فرج و راحت از بیت الاحزان برون آورد که فَصَبْرٌ جَمِیلٌ. صبر بود که شراب شفا بر مذاق ایوب ریخت که إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً. صبر بود که ندای فدا بگوش اسماعیل رسانید سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ. صبرست که مؤمنان را از سرای بلوی بجنّت مأوی رساند و هر چه مقصودست حاصل کند و بگوش ایشان فرو خواند که: وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ علی الجملة شیرمردی باید، بزرگ همّتی، که در راه دین هر شربت که تلختر بود او را شیرین‌تر آید و هر راه که دورتر بود او را نزدیک‌تر آید، تا نام او در جریده صابران اثبات کنند. امروز او را منشور محبّت نویسند که: ان اللَّه یُحِبُّ الصَّابِرِینَ و فردا او را این خلعت دهند که: سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ.

قوله تعالی: إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً کافران آمدن رستاخیز دور و دیر می‌دانند و آن نزدیکتر از آنست که ایشان می‌پندارند. مصطفی (ص) گفت: ما الدّنیا ما مضی و ما بقی الّا کثوب شقّ باثنین و بقی خیط واحد الّا و کان ذلک الخیط قد انقطع.

گفتا: دنیا آنچه مانده در جنب آنچه گذشته بمثل چون جامه‌ای است که درزیی استاد آن را بدرد، تا آن گه که یک رشته بماند و از وی جز آن یک رشته نماند، چه خطر دارد بریدن آن یک رشته در جنب آنچه بریده شده است. انگار که آن یک رشته بریده شد و انگار که مدّت دنیا بآخر کشیده شد عالمیان همه مسافران‌اند، روی بسفر قیامت آورده، و دنیا بر مثال رباطی است بر سر بادیه قیامت نهاده، عمرهای خلق بالا و پهنای آن سفرست. سالها چون منازل است، ماهها چون مراحل است، شب و روز بر مثال فرسنگ است، نفسها همچون گامها سفر دور و درازست، و عقبه تند و دشوارست، و مسافر غافل و کاهل و بیگارست.

دنیا چون درختی با سایه و نسیم است، آن کس که دل در سایه درخت و منزلگاه بندد او مردی سلیم است:

هل الدّنیا و ما فیها جمیعا
سوی ظلّ یزول مع النّهار؟
ما همچو مسافریم در زیر درخت
چون سایه برفت زود بر دارد رخت.

اینست که مصطفی (ص) گفت: «ما مثلی و مثل الدّنیا الّا کراکب، نال فی ظلّ شجرة ثمّ راح و ترک»

گفتا: مثل ما با دنیا همچون مثل مردی است که در تابستان گرم از بیابانی تافته برآید درختی بیند با نسیمی خوش و سایه‌ای تمام. زمانی با نسیم و سایه آن درخت بیاساید چون برآسود، پای در رکاب مرکب آرد و زود از آنجا رحیل کند و آن درخت را با نسیم و سایه آن بگذارد و دل در آن نبندد و آن را ندیم خود نسازد. ای مسکین کسی که مرکب او شب و روز بود، مراحل و منازل او سال و ماه بود، او را همیشه می‌برند اگر چه نمیرود، در آن حال که در خانه نشسته یا بر بستر گرم خفته می‌پندارد که ساکن است و این خطاست که شب و روز او را در حرکات دارد، بی خواست وی او را می‌رانند، بی تدبیر وی او را می‌برند، بی تاختن وی او را می‌تازانند:

من می‌نروم که می‌برندم ناکام
با چشم پر آب یار نادیده تمام‌
و من عجب الایّام انّک قاعد
علی الارض فی الدّنیا و انت تسیر
فسیرک یا هذا کسیر سفینة
بقوم قعود و القلوب تطیر.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، «اللَّه» منوّر القلوب، «الرحمن» کاشف الکروب، «الرحیم» غافر الذّنوب، اللَّه مطّلع علی الاسرار، الرّحمن بقضاء الاوطار، الرّحیم بغفران الاوزار، اللَّه لارواح السّابقین الرّحمن لقلوب المقتصدین، الرّحیم لذنوب الظّالمین. انس مالک گفت: باللّه العظیم که شنیدم از امیر المؤمنین علی (ع) و علی از ابو بکر (رض) همچنین با سوگند و ابو بکر از مصطفی (ص) و مصطفی از جبرئیل (ع) و جبرئیل از میکائیل و میکائیل از اسرافیل و اسرافیل علیهم السلام از حق تعالی جلّ جلاله که گفت: بعزّتی و جلالی و جودی و کرمی من قرأ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ متّصلة بفاتحة الکتاب مرّة واحدة اشهدوا علیّ انّی قد غفرت له و قبلت منه الحسنات و تجاوزت عنه السّیئات و لا احرق لسانه بالنّار و اجیره من عذاب القبر و عذاب النّار و عذاب القیامة و الفزع الاکبر و یلقانی قبل الانبیاء و الاولیاء»
هوش مصنوعی: خداوند با نام «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌شود، که در آن «الله» به عنوان روشنی‌دهنده دل‌ها، «رحمن» به عنوان گشاینده مشکلات و «رحیم» به عنوان آمرزنده گناهان معرفی شده است. خداوند بر اسرار آگاه است و رحمتش شامل همه می‌شود؛ هم بر ارواح پیشینیان و هم بر جان‌های درستکار و بر گناهان ستمگران. انس مالک نقل می‌کند که به خدا قسم، از امیرالمؤمنین علی (ع) شنیده است که او از ابوبکر (رض) و ابوبکر از پیامبر (ص) نقل کرده است. پیامبر نیز از جبرئیل (ع) و او از میکائیل و میکائیل از اسرافیل و او از خداوند متعال نقل کرده که فرمود: به عزت و جلال و کرم من، کسی که «بسم الله الرحمن الرحیم» را به طور متصل به فاتحه کتاب بخواند، من گواهی می‌دهم که او را بخشیده‌ام، حسناتش را قبول کرده‌ام و از گناهانش گذشته‌ام و زبانش را به آتش نمی‌زنم و او را از عذاب قبر و آتش و روز قیامت و هول عظیم نجات می‌دهم و پیش از پیامبران و اولیاء با او ملاقات می‌کنم.
عزیزتر است این نام که کارها بدو تمام و از بر مولی ما را پیغام، خنک مر آن زبان که بدو گویاست، خنک مر آن دل که بدان شیداست. بیاد کرد و یاد داشت این نام بنده را امروز در دنیا حلاوت طاعت است، بدر مرگ فوز و سلامت است. در گور تلقین و حجّت است، در قیامت سبکباری و راحت است، در بهشت رضا و لقا و رؤیت است.
هوش مصنوعی: این نام برای ما بسیار ارزشمند است، زیرا تمام کارها به او وابسته است و از طرف مولای ما به ما پیام می‌آید. زبان کسی که از این نام سخن می‌گوید، شاداب و دل کسی که به آن دلخوش است، خوشبخت است. امروز در دنیا با یاد این نام، لذت عبادت را می‌چشیم و در لحظه مرگ، با موفقیت و سلامت خواهیم بود. در قبر، سبب بهره‌مندی از تلقین و دلیل خواهد بود و در قیامت، آرامش و راحتی به ارمغان می‌آورد. در بهشت نیز موجب رضایت و دیدار خواهد شد.
قوله تعالی: سَأَلَ سائِلٌ یک قول از اقوال مفسّران آنست که: سایل درین آیه مصطفی (ص) است که کافران و مشرکان در مکّه او را رنجه میداشتند و اذی مینمودند، مردان او را ناسزا میگفتند، نجاست بر مهر نبوّت می‌انداختند، دندانش می‌شکستند. زنان از بامها خاک می‌ریختند، کودکان بر پی وی می‌انگیختند تا بیهوده‌ها و ناصواب میگفتند. مؤمنان صحابه را یکان یکان می‌گرفتند و معذّب همی‌داشتند. رسول خدا از سر آن ضجرت و حیرت دعا کرد و از اللَّه تعالی بر ایشان عذاب خواست. ربّ العالمین از آن سؤال و دعای وی حکایت باز میکند که: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ درخواست میکند رسول ما صلّی اللَّه علیه و سلّم فرو گشاد عذاب بر این کافران، و فروگشاد عذاب بودنی است و افتادنی برین کافران هم در دنیا و هم در آخرت. در دنیا روز بدر ایشان را کشتند و در آن قلیب بدر بخواری افکندند، و در آخرت ایشان را عذاب کند روزی که اندازه آن پنجاه هزار سالست: اینست که ربّ العالمین گفت: فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ آن گه مصطفی را (ص) تسلّی داد و رنجوری و بر امر هم نهاد گفت: فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا یا محمد تو صبر میکن و خوش همی باش و دل بتنگ میار، اقتدا کن پیغمبران گذشته فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ. انبیا همه لباس صبر پوشیدند تا بمراد و مقصود رسیدند. صبر بود که یعقوب را بدست فرج و راحت از بیت الاحزان برون آورد که فَصَبْرٌ جَمِیلٌ. صبر بود که شراب شفا بر مذاق ایوب ریخت که إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً. صبر بود که ندای فدا بگوش اسماعیل رسانید سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ. صبرست که مؤمنان را از سرای بلوی بجنّت مأوی رساند و هر چه مقصودست حاصل کند و بگوش ایشان فرو خواند که: وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ علی الجملة شیرمردی باید، بزرگ همّتی، که در راه دین هر شربت که تلختر بود او را شیرین‌تر آید و هر راه که دورتر بود او را نزدیک‌تر آید، تا نام او در جریده صابران اثبات کنند. امروز او را منشور محبّت نویسند که: ان اللَّه یُحِبُّ الصَّابِرِینَ و فردا او را این خلعت دهند که: سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که سؤالی که در آیه مطرح شده، در واقع از جانب پیامبر اسلام (ص) است. او به دلیل آزار و اذیت‌های فراوانی که از سوی کافران و مشرکان در مکه متحمل می‌شد، در فشار روحی و اندوه به سر می‌برد. کافران به او توهین می‌کردند و در حق او بدی‌ها می‌کردند. پیامبر در این شرایط دشوار از خداوند طلب عذاب بر کافران کرد و این دعای او به عذاب‌هایی در دنیا و آخرت اشاره دارد. در دنیا، آن‌ها در روز بدر به شکست و ذلت افتادند و در آخرت نیز عذابی سخت در انتظارشان است. در این میان، خداوند به پیامبر تسلی داد و از او خواست صبر داشته باشد. او تأکید کرد که صبر زیبایی است و پیامبران پیشین نیز با صبر به اهداف خود رسیدند. در واقع، صبر یکی از ویژگی‌های مهم مؤمنان است که به آن‌ها کمک می‌کند تا در برابر مشکلات و چالش‌ها ایستادگی کنند. خداوند به صابرین وعده رحمت و پاداش نیک می‌دهد و این نشان‌دهنده اهمیت و ارزش صبر در مسیر ایمان و دین است.
قوله تعالی: إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً کافران آمدن رستاخیز دور و دیر می‌دانند و آن نزدیکتر از آنست که ایشان می‌پندارند. مصطفی (ص) گفت: ما الدّنیا ما مضی و ما بقی الّا کثوب شقّ باثنین و بقی خیط واحد الّا و کان ذلک الخیط قد انقطع.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: آن‌ها قیامت را دور می‌بینند، اما ما آن را نزدیک می‌دانیم. کافران فکر می‌کنند که روز رستاخیز زمانی دور است، در حالی که واقعاً نزدیک‌تر از آن چیزی است که آن‌ها تصور می‌کنند. پیامبر (ص) فرمود: دنیا تنها مانند یک پارچه‌ای است که آن را به دو نیم تقسیم کرده‌اند و تنها یک رشته باقی مانده است، و این رشته نیز پاره شده است.
گفتا: دنیا آنچه مانده در جنب آنچه گذشته بمثل چون جامه‌ای است که درزیی استاد آن را بدرد، تا آن گه که یک رشته بماند و از وی جز آن یک رشته نماند، چه خطر دارد بریدن آن یک رشته در جنب آنچه بریده شده است. انگار که آن یک رشته بریده شد و انگار که مدّت دنیا بآخر کشیده شد عالمیان همه مسافران‌اند، روی بسفر قیامت آورده، و دنیا بر مثال رباطی است بر سر بادیه قیامت نهاده، عمرهای خلق بالا و پهنای آن سفرست. سالها چون منازل است، ماهها چون مراحل است، شب و روز بر مثال فرسنگ است، نفسها همچون گامها سفر دور و درازست، و عقبه تند و دشوارست، و مسافر غافل و کاهل و بیگارست.
هوش مصنوعی: دنیا مانند جامه‌ای است که خیاطی آن را پاره کرده و تنها یک رشته از آن باقی مانده است. جدا کردن آن رشته هم در مقایسه با آنچه که قبلاً بریده شده، خطر خاصی ندارد. انگار که آن رشته نیز بریده شود و عمر دنیا به پایان برسد. مردم در این دنیا مانند مسافران هستند که به سمت قیامت در حرکتند و دنیا به مثابه‌ یک رباط در مسیر قیامت قرار گرفته است. عمر انسان‌ها مشابه سفر طولانی است که شامل سال‌ها به عنوان منازل، ماه‌ها به عنوان مراحل، شب و روز به عنوان فرسنگ‌ها و نفس‌ها به عنوان گام‌ها می‌باشد. این سفر دشوار و پر چالش است و مسافران غالباً غافل، سست و بی‌اهتمام‌اند.
دنیا چون درختی با سایه و نسیم است، آن کس که دل در سایه درخت و منزلگاه بندد او مردی سلیم است:
هوش مصنوعی: دنیا همچون درختی است که سایه و نسیم دارد. کسی که دل خود را در سایه آن درخت آرامش می‌یابد و به آن پناه می‌برد، شخصی پاک و درستکار است.
هل الدّنیا و ما فیها جمیعا
سوی ظلّ یزول مع النّهار؟
هوش مصنوعی: آیا دنیا و تمام چیزهایی که در آن وجود دارد، جز سایه‌ای نیست که با گدشت روز از بین می‌رود؟
ما همچو مسافریم در زیر درخت
چون سایه برفت زود بر دارد رخت.
هوش مصنوعی: ما مانند مسافرانی هستیم که زیر درخت نشسته‌ایم و به محض اینکه سایه برود، باید به سرعت وسایل‌مان را جمع کنیم و برویم.
اینست که مصطفی (ص) گفت: «ما مثلی و مثل الدّنیا الّا کراکب، نال فی ظلّ شجرة ثمّ راح و ترک»
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمود: «ما مانند این دنیا هستیم، فقط مانند سواره‌ای که در سایه درختی استراحت کرده و سپس به سفرش ادامه می‌دهد و در نهایت درخت را ترک می‌کند.»
گفتا: مثل ما با دنیا همچون مثل مردی است که در تابستان گرم از بیابانی تافته برآید درختی بیند با نسیمی خوش و سایه‌ای تمام. زمانی با نسیم و سایه آن درخت بیاساید چون برآسود، پای در رکاب مرکب آرد و زود از آنجا رحیل کند و آن درخت را با نسیم و سایه آن بگذارد و دل در آن نبندد و آن را ندیم خود نسازد. ای مسکین کسی که مرکب او شب و روز بود، مراحل و منازل او سال و ماه بود، او را همیشه می‌برند اگر چه نمیرود، در آن حال که در خانه نشسته یا بر بستر گرم خفته می‌پندارد که ساکن است و این خطاست که شب و روز او را در حرکات دارد، بی خواست وی او را می‌رانند، بی تدبیر وی او را می‌برند، بی تاختن وی او را می‌تازانند:
هوش مصنوعی: تش比هی که در این متن آمده، از زندگی انسان‌ها و ارتباطشان با دنیا استفاده می‌کند. مانند مردی در تابستان که در بیابان گرما می‌بیند درختی را با سایه و نسیم خنک. او برای مدتی از آن سایه و نسیم آرامش می‌گیرد، اما بعد از مدتی تصمیم می‌گیرد که به سفرش ادامه دهد و درخت را ترک می‌کند. در این بین، او از ویژگی‌های خوب درخت بهره‌مند نمی‌شود و ارتباطی واقعی با آن برقرار نمی‌کند. در ادامه، اشاره می‌شود به اینکه انسان‌ها مانند سوارانی هستند که در سفر زندگی‌شان و در گذر زمان حرکت می‌کنند، بدون اینکه به این سفر توجه کنند. حتی زمانی که در خانه نشسته‌اند یا در خواب هستند، زندگی و زمان به پیش می‌رود و آن‌ها بی‌خبر از این حرکت، در حال تجربه سفر و تغییرات زندگی هستند. این مسأله نشان می‌دهد که انسان‌ها باید آگاه باشند که زمان و زندگی به طور مداوم در حال پیشرفت و حرکت است، حتی اگر خودشان نتوانند آن را احساس کنند.
من می‌نروم که می‌برندم ناکام
با چشم پر آب یار نادیده تمام‌
هوش مصنوعی: من از اینجا می‌روم، اما به خاطر اینکه ناکام هستم و یارم را که حالا نمی‌توانم ببینم، با چشمی پر از اشک ترک می‌کنم.
و من عجب الایّام انّک قاعد
علی الارض فی الدّنیا و انت تسیر
هوش مصنوعی: شگفتا که چگونه در این دنیا بر روی زمین نشسته‌ای و در عین حال در حرکت هستی.
فسیرک یا هذا کسیر سفینة
بقوم قعود و القلوب تطیر.
هوش مصنوعی: ای کسی که در سرنوشت دیگران تأثیر داری، زندگی همچون کشتی‌ای است که در میان مردمی نشسته و دل‌هایشان پر از حرارت و اشتیاق است.